سلام دوستان نسیم هستم همسفر
در وادی اول یاد گرفتیم، که با تفکر ساختارها آغاز میشود و خداوند ما را به گونهای خلق کرده است که باید برای زندگی خود برنامهریزی داشته باشیم و با برنامهریزی زندگی کنیم. برای برنامهها باید تفکر داشته باشیم. در وادی دوم آموختیم، هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به حیات نگذاشته است و هیچکدام از ما به هیچ نیستیم. در وادی سوم میآموزیم، هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. بعضی انسانها بر این باور هستند، که دیگران باید کارهایشان را انجام دهند و نیازمند به دیگران هستند و به خود اعتقادی ندارند و اشتباه خود را برعهده نمیگیرند، به گردن دیگران میاندازند، این انسانها همیشه مشکل دارند.
این وادی به ما میگوید؛ باید بدانیم و یقین داشته باشیم که فقط خود ما هستیم که میتوانیم به خودمان کمک کنیم و انتظاری از دیگران نداشته باشیم. خداوند به انسان قدرت اختیار داده است و انسان با داشتن اختیار، مسئول فکر به کارهای خودش است، هیچکس به اندازه خودمان، حتی خداوند مسئول کارهای ما نیست. انسان باید توانایی و مسئولیت اشتباه خود را بپذیرد. ما باید خود کلید مسیر اصلی راه خود را بیابیم؛ یعنی مشکل خود را خودمان حل کنیم. انسان اگر خود جستجو نکند حتی اگر با همه کاوشگران ماهر هم همنشین باشد به موضوع واقعی نمیرسد، مگر خود عمل کند؛ مثلاً اگر با شاعران نشست و برخاست داشته باشیم، شاعر نمیشویم؛ مگر آنکه خودمان اقدام به شعر گفتن کنیم. یا با تمام فیزیکدانان بنشینیم و بلند شویم فیزیکدان نمیشویم، مگر اینکه شروع کنیم به مطالعهکردن و کاوشکردن؛ پس برای حل مشکلات خود بالاترین نقش بر عهده خود ما است و اگر تصور کنیم که دیگران باید مشکلات ما را حل کنند سخت در اشتباه هستیم، البته خانواده و اطرافیان به ما کمک میکنند ولی مسئولیت اصلی به عهده خودمان است.
اگر دچار مشکلات جسمی، روحی، روانی، عاطفی و اقتصادی و ... هستیم، مفهوم آن این است که در گذشته درست عمل نکردهایم و دانسته یا ندانسته مرتکب اشتباه شدهایم و برای حل هر مشکل بیشترین بار بر دوش خود ما میباشد و خود ما بایستی بیشترین تفکر و کوشش را برای حل آن بنماییم. بعضی از مشکلات که امروزه با آنها دست به گریبان هستیم، هیچ نقشی در به وجود آوردن آنها نداشتیم، مثل بیماریهای ژنتیکی که گاهی اوقات میگوییم این شانس ما است یا مقصر پدر و مادرمان هستند که ما را معلول به دنیا آوردند، در اینجاست که یا باید در جای خود بمانیم، بسوزیم و بسازیم تا خداوند یا شخص دیگری پیدا شود و مشکل ما را حل کند و یا خود اقدام به حل مشکل خود کنیم.
هر انسانی در زندگی خود با مشکلات و گرفتاریهایی دست و پنجه نرم میکند که این گرفتاریها و مشکلات ما را از خود دور کرده و فقط تلاش میکنیم که این مشکلات را از میان برداریم و خویشتن خود را فراموش کردیم، در صورتیکه باید اول به خود فکر کنیم و بدانیم که در زندگی چه هدفی داریم. مثلاً مسافر در کنگره۶۰ باید بداند که اگر میخواهد به آزادی و رهایی برسد، اول باید شهر وجودی خود؛ یعنی جسم و روان خود و بعد جهانبینی خود را کامل کند تا بتواند بر این دیو سیاه اعتیاد غلبه کند و با یاری خداوند و نیروهای الهی برای حل مشکلات و سختیهای زندگی خودمان اقدام کنیم؛ زیرا سختیهایی را که در زندگی داشته و داریم کسی برایمان کادو پیچ نکرده و برایمان هدیه نیاورده است که در حل آن درمانده باشیم و منتظر باشیم که دیگران درحل آن کاری انجام دهند؛ بلکه این خود ما بودهایم که با تفکرات غلط و بیراهه رفتن و عدم اجرای فرامین باعث بروز تاریکیها در زندگیمان شدهایم؛ پس در نتیجه این خود ما هستیم که میتوانیم آن را حل کنیم؛ زیرا وقتی وادی سوم میگوید بایستی بدانیم، یعنی اینکه تأکید دارد بر قاطعیت این قانون، قانونی که دنیا بر آن استوار است و انسان نیز باید بداند که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.
سلام دوستان راضیه هستم همسفر
خداوند را شکر میکنم که در کنگره هستم، از آقای مهندس سپاسگزارم از راهنمای بزرگوارم همسفر اشرف تشکر میکنم که به من آموزش میدهند. در وادی اول یاد میگیریم که با تفکر ساختارها آغاز میشوند، خداوند ما را به گونهای خلق کرده است که باید برای زندگیمان برنامهریزی داشته باشیم، همراه با تفکرکردن وادی دوم میگوید، هیچکدام از ما موجودی نیستیم که ارزشی نداشته باشیم، وادی سوم یک مرحلهای را به ما نشان میدهد که هیچ موجودی به اندازه خود انسان راجع به خودش فکر نمیکند، بعضی انسانها فکر و اندیشه آنها این است که کارهایشان را دیگران باید انجام دهند و اعتقادی به خودشان ندارند.
هرکس بخواهد خرابکاریها و مسئولیتهایش را برعهده دیگران بگذارد همیشه کلاهش پس معرکه است، همیشه درگیر و بدبخت است. ما باید توانایی و مسئولیتها و کارهایمان را بپذیریم، گردن دیگران نیندازیم. ما باید به طبیعت نگاه کنیم و از آن درس بگیریم، تمام مردم دنیا از طبیعت الگو میگیرند، مثل اختراع کردن هواپیما که از طبیعت الگوبرداری شده و از پرواز پرندگان الگو گرفته شده است، خشک شدن درختان و در بهار دوباره زنده میشوند. ما با تفکر باید راه خودمان را پیدا کنیم مانند داشتن کلید و باز کردن در، اگر کلید را نداشته باشیم؛ باید در را بشکنیم؛ پس هر کاری کلیدی دارد که باید آن را خودمان پیدا کنیم.
در حل کردن مشکلاتمان؛ باید بر خودمان تکیه کنیم و خودمان راه را پیدا کنیم، با تفکر کردن و کوشش کردن مسئولیتها بر عهده خودمان است بهخاطراین است که ما به دنیا آمدهایم تا مشکلاتمان را حل کنیم و یاد بگیریم بیاموزیم و در زندگیمان به کار ببریم؛ پس باید با تفکر و تلاش کلید مسائلمان را پیدا کنیم، مثل آمدن همسفر در کنگره که باید تفکر کند و آموزش در کنگره به خاطر خودشان است، حال آنها خرابتر است و نیاز به آموزش دارند.
برای حل مشکلات، در زندگی ما یک سری مشکلات هست که ژنتیکی است که ما نقشی در آن نداریم، مثل لال بودن مادرزادی، یک سری مشکلات هم هست که خودمان باعث آن شدهایم، مثل کاشتن گندم، به جای گندم، جو کاشته باشیم و انتظار گندم درو کردن را داشته باشیم؛ باید بدانیم، آگاه باشیم که با تفکر و صبر بر مشکلاتمان اقدام کنیم و ذره ذره آن را حل کنیم و امیدمان را از دست ندهیم، مشکلاتمان را حل کنیم؛ باید بدانیم شیطان به شکل زیبایی به سراغ ما میآید و انرژی ما را تخلیه میکند و به ما نیروی منفی القاء میکند و از ما میخواهد ما همه چیز را رها کنیم از زندگی ناامیدمان میکند؛ اما باید بدانیم با منفی بافی هیچ دردی از ما دوا نمیشود. باید طوری فکر کنیم که بتوانیم مشکلات را خودمان حل کنیم از هیچکس، هیچ انتظاری نداشته باشیم و سربلند بایستیم و بگوییم درختان ایستاده میمیرند و با امیدواری به زندگی نگاه کنیم.
سلام دوستان لیلا هستم همسفر
دستور جلسه وادی سوم و تأثیر آن روی من است. در وادی سوم من یاد میگیرم که هیچ کسی به غیر از من نمیتواند به فکر من باشد، بعد از ورودم به کنگره زندگی من به دو بخش تقسیم شد، یکی قبل از کنگره و یکی بعد از کنگره، قبل از ورودم به کنگره همیشه هر اتفاقی که میافتاد و باعث میشد من آسیب ببینم، تقصیر دیگران میانداختم و دیگران باعث این اتفاق شدند و خودم را مقصر نمیدانستم؛ ولی اگر اتفاقی خوب و مثبت پیش میآمد، فقط خودم را مسئول میدانستم و حتی اگر کسی باعث شده بود آن اتفاق بیفتد، من منکر این قضیه میشدم. بعد از ورودم به کنگره فهمیدم هر اتفاقی که در زندگیام میافتد خودم مسئول هستم و نباید دیگران را مقصر بدانم.
من اگر به فکر سلامتی خودم نباشم هیچ کس دیگر هم به فکر من نیست، من در طول هفته چهقدر از ساعات روز برای خودم هستم و برای حال خوب خودم تلاش میکنم؟ آیا من لیلا برای سلامتی خودم و برای حال خوب خودم ورزش میکنم؟ و هزاران مسئله دیگر که مربوط به این موضوع است. من باید در مورد این موضوع تفکر کنم که هنوز چهقدر به خودم اهمیت میدهم، چهقدر من برای خودم مهم هستم و ارزشمند هستم. در وادی سوم به من یاد میدهد که من از دیگران نباید توقع داشته باشم؛ بلکه بایستی اول خودم به خودم احترام بگذارم و برای خودم ارزش قائل باشم. معمولاً خانمها آنقدر درگیر مسائل خانه و خانهداری هستند که حتی فرصت نمیکنند برای خود کمی وقت بگذرانند و از صبح تا شب به فکر خانواده خود هستند و بعضی وقتها آنقدر درگیر هستند که یا عصبانی میشوند و یا حالشان بد میشود؛ ولی اگر مادر خانواده یا همسر خانواده حالش خوب باشد بقیه اعضأ هم حالشان خوب میشود؛ پس من به عنوان یک مادر یا همسر باید اول کاری کنم که حال خودم خوب شود تا بتوانم به بقیه هم کمک کنم.
تنها وادی که از کلمه «باید» استفاده می شود وادی سوم است که من حتماً باید این کار را انجام دهم تا بتوانم حالم را خوب کنم. آرامش در جایی است که من بخواهم وقتی بخواهم حتماً میتوانم انجام دهم و از آرامش لذّت ببرم. یادم است، وقتی وارد کنگره شدم تا چند سال اصلاً دوست نداشتم پارک بروم و همیشه به مسافرم میگفتم تو هم نرو، ولی الان که خودم هم پارک میروم میبینم خیلی انرژی دارد، وقتی کنار هم صبحانه میخوریم یا ورزش میکنیم، وقتی به خونه میآیم با اینکه خسته میشوم؛ ولی انرژی بالایی دارم و اکنون میفهمم که چه اشتباهی کردم که زودتر به پارک نرفتم و استفاده نکردهام. در پایان هم از راهنمای خودم همسفر اشرف سپاسگزارم.
رابط خبری: همسفر قدسی رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون یازدهم)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما مهشید (لژیون چهاردهم)
عکاسخبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
93