باید، دانست

اولین جلسه از دوره سی و ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران با استادی مسافر یدالله، نگهبانی مسافر فرهاد، و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه " وادی سوم و تأثیر آن روی من "  دوشنبه 5 خرداد ۱۴۰۴رأس ساعت ۱۷آغاز بکار نمود.
سخنان استاد
خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. ابتدا از استاد عزیزم، ایجنت محترم شعبه و گروه مرزبانی تشکر می‌کنم که اجازه دادند تا این جایگاه را تجربه کنم.
روزهای نخستین ورودم به کنگره را هیچ‌گاه فراموش نخواهم کرد، روزگارانی  که به‌ واسطه مصرف مواد مخدر تخریب زیادی در جسم، روان و جهان‌بینی خود به وجود آورده بودم؛ تا زمانی که با مثلث درمان آشنا نشده بودم دلیل تلاش‌های بی ‌ثمر و غیرمنطقی  که برای درمان اعتیادم داشتم را متوجه نبودم. ولی دیگر، از تعادل خارج شدن و ورود به تاریکی‌های زندگی‌ام را می‌دانستم، تنها مصرف مواد نبود.
هیچ اعتقادی به جهان خواب، خاک و ذهن نداشتم درواقع آگاهی از وجود این جهان‌ها نداشتم، به‌ واسطه همین ناآگاهی راه‌های زیادی را برای رهایی و یا درمان اعتیادم برداشته بودم ولی همه آن‌ها بی‌نتیجه بود چراکه راه اشتباه بود. بارها اتفاق افتاده بود که برای مدتی مواد مصرف نکنم ولی کاملاً مقطعی و زودگذر بود. راه اشتباه همیشه انسان را به قعر تاریکی‌ها خواهد برد. قبل از ورود به کنگره، همیشه دیگران را مقصر این زندگی و اشتباهاتی که داشتم می‌دانستم، حتی گاهی اوقات خدا را هم درگیر این قضایا می‌کردم؛ اما روال زندگی‌ام از زمانی برگشت که وارد کنگره شدم و تحت تعلیم آموزش‌های  نابش قرار گرفتم.
در وادی اول، معنای تفکر را متوجه شدم در وادی دوم، متوجه ارزش وجودی خود شدم و در وادی سوم باید دانست؛ مرا به تفکری عمیق وا‌داشت که چه چیزی را باید بدانم در ادامه این وادی بود که فهمیدم، هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند؛ اکنون مسبب اصلی مشکلاتی را که درگذشته، باعث زندگی در تاریکی و تخریب‌های فراوانم شده بود را می‌شناختم.
وقتی در سفر اول، شروع به کم کردن کارهای ضد ارزشی می‌کنیم، مانند هرس کردن درختی است که شاخ و برگ‌های زیادی دارد و باید برای رشد و باروری آن را انجام داد.

تایپ: مسافر علیرضا

تنظیم و ارسال: مسافر رضا