English Version
This Site Is Available In English

وادی سوم باعث تغییر باورهای غلط

وادی سوم  باعث  تغییر باورهای غلط

پنجمین  جلسه از دور پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰؛ ویژه مسافران با نگهبانی مسافر محمد ، دبیری مسافر صابر و استادی پهلوان مسافر محمدرضا با دستور جلسه  "وادی سوم و تاثیر آن روی من"  دوشنبه 5 خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان، محمدرضا هستم، یک مسافر.
خدا را شکر که امروز این فرصت نصیبم شد تا در جمع شما عزیزان حضور داشته باشم، آموزش بگیرم و خدمت کنم. از جناب مهندس دژاکام سپاسگزارم که بستری فراهم کردند تا بتوانم مطالب ارزشمندی را بیاموزم و آن‌ها را در زندگی‌ام به کار بگیرم، همچنین از آقای زرکش تشکر می‌کنم که اجازه خدمت‌گذاری به من دادند.موضوع جلسه امروز وادی سوم و تأثیر آن بر من است؛ یکی از چهارده وادی کنگره ۶۰ است در کنگره، مثلث درمان مطرح است که شامل سه ضلع جسم، روان و جهان‌بینی می‌شود. جسم در مدت حدود ۱۰ تا ۱۱ ماه با پیروی از دستورات راهنما به تعادل می‌رسد و جهان‌بینی نیز مطابق با آموزش‌های کنگره، به تدریج اصلاح می‌گردد.
انسان شامل دو بخش است: صور آشکار که همان جسم ماست، و صور پنهان که ابعاد درونی و روانی ما را تشکیل می‌دهد. ما به‌دلیل نافرمانی‌هایی که در گذشته داشته‌ایم، دچار گره‌های زیادی در این سه بخش شدیم جسم، روان و جهان‌بینی، من به‌دلیل مصرف انواع مخدر مانند LSD، گل، قارچ، کوکائین و ... تخریب‌های شدیدی را تجربه کردم. این تخریب‌ها باعث شد که از دیگران انتظار داشته باشم زندگی‌شان را رها کنند و به من کمک کنند تا زندگی من درست شود؛ در حالی که خودم مصرف‌کننده بودم، اما مسئولیت کارهایم را نمی‌پذیرفتم. تصور می‌کردم در تمام مشکلات، دیگران مقصر هستند.اما آشنایی با وادی سوم در سفر اول کمکم کرد تا بفهمم هیچ‌کس به‌اندازه خودم نمی‌تواند به فکر من باشد. من باید خودم به فکر خودم باشم. به‌قول دیده‌بان محترم آقای خدامی، این وادی مانند شمشیری بود که باورهای اشتباه مرا در هم شکست. مثالی هست که می‌گوید اگر سقف خانه چکه می‌کند، اول باید آن را تعمیر کرد و بعد سراغ علت چکه رفت؛ یا اگر جنازه‌ای وجود دارد، ابتدا باید آن را دفن کرد و سپس دنبال قاتل گشت.وادی سوم به من آموخت که مسئول اصلی زندگی‌ام خودم هستم.
وقتی این باور در من شکل گرفت که باید خودم مراقب خودم باشم مثل یک معجزه، مشکلاتم یکی‌یکی حل شد و اعتیادم روند بهبودی را طی کرد. این وادی، کلیدی بود که قفل اعتیاد مرا باز کرد.در این مسیر، مصرف‌کننده‌هایی که قبل از ما آمده‌اند، حالا راهنما و خدمت‌گزار شده‌اند و مسیر را به ما نشان می‌دهند. درمان‌گر شخصی وجود ندارد، بلکه این ما هستیم که باید وظایف و اصول مشخص‌شده را رعایت کنیم مانند پوشیدن پیراهن سفید، شرکت منظم در جلسات، حضور در پارک و موارد دیگر وقتی این باور را درک کنیم که خودمان درمان‌گر خودمان هستیم، مسئولیت‌پذیر می‌شویم و می‌توانیم از گذرگاه اعتیاد عبور کنیم.

برای درمان جسم حدود ۱۰ تا ۱۱ ماه زمان لازم است این روند شبیه رشد یک درخت است نمی‌توان میوه را زودتر از موعد چید، چون هنوز نرسیده و قابل استفاده نیست بدن ما هم نیاز به زمان دارد تا به تعادل برسد و بازسازی شود.
در کل، مسئولیت‌پذیری سه سطح دارد،نجات خودم، خدمت در سطح شعبه و کنگره مثل راهنما شدن یا خدمت در بخش OT، خدمت در سطح کشور، چون کنگره مثل باشگاه تمرینی است برای خدمت‌های بزرگ‌تر ما باید افرادی باشیم که در سطح ملی مفید واقع شویم. به جامعه کاری ندارم اما ما همه ایرانی هستیم و باید برای ارتقاء کشورمان تلاش کنیم.در پایان امیدوارم سفر اولی‌ها به رهایی برسند و مسیر درمان را در سفر دوم نیز با قدرت ادامه دهند و بخشش داشته باشند تا درمان خود را کامل کنند.


تایپ: مسافر حسن لژیون اول
ویراستاری و ارسال: مسافر علی خدمتگزار سایت
عکس: مرزبان خبری مسافر بهمن
مسافران نمایندگی صفادشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .