English Version
This Site Is Available In English

ما مأموریم به تلاش، اما مأمور به نتیجه نیستیم

ما مأموریم به تلاش، اما مأمور به نتیجه نیستیم

جلسه ششم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد با استادی اسیستانت رابط همسفر مرجان، نگهبانی پهلوان همسفر ریحانه و دبیری دنور همسفر فهیمه با دستور جلسه «وادی‌ سوم (باید دانست؛ هیچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.) و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه ۴ خردادماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.

سخنان استاد:

سلام دوستان مرجان هستم همسفر، خدا را شاکر و سپاسگزار هستم که امروز در خدمت شما اعضای محترم لژیون سردار در این نمایندگی هستم، خداوند را از این بابت خیلی شکر می‌کنم و متشکرم. دستور جلسه را باید در موردش صحبت کنیم؛ من همیشه می‌گویم در لژیون سردار و لژیون هماهنگی راهنمایان، حتما دستور جلسه را باید ارتباط دهیم به نوع فعالیتی که در آن قسمت انجام می‌شود.

آقای امین فرمودند: «وقتی به انسان توانایی بخشیده می‌شود؛ باید بداند بخشی از این توانایی را برای خودش استفاده کند و مازاد آن را در اختیار دیگران قرار دهد.» این توانایی می‌تواند هرچیزی باشد؛ امروز چون در لژیون سردار حضور داریم، در مورد لژیون سردار و خدمت مالی صحبت می‌کنیم. توان مالی هر کسی به فراخور نوع شغل، زندگی و چیزی که به آن رسیده یا نرسیده است، یک توان مالی دارد و این توان مالی برای این نیست که کل مبلغ را خرج خود و زندگی خودش کند؛ حتما باید بخشی از آن را برای دیگران هم در نظر بگیرد، این موضوع خیلی مهمی است و برای بچه‌های لژیون سردار اتفاق افتاده است، به این آگاهی رسیده‌اند که این کار را انجام بدهند و خیلی زیبا دارند انجام می‌دهند.

می‌گویند اگر بذر با ارزش داری، باید آن بذر را بکاری تا  نکاری، هیچ وقت از آن چیزی سبز نمی‌شود. اگر ما توان مالی داریم و این کاشتن را انجام ندهیم، قطعا آن چیزی که لازم است و حاصلی که باید داشته باشد را برای ما نخواهد داشت؛ و باید انسان بداند کجا و چه قدر از مالش را بدهد که این کمک و خدمت مالی را به موقع انجام دهد و این موضوع خیلی اهمیت دارد.

یک وقت‌هایی برای خود من هم پیش آمده است؛ دست‌دست می‌کنم که یک کاری را انجام بدهم یا به قول امروزی‌ها که می‌گویند: استخاره می‌کنی یک کاری را بخواهی انجام بدهی، این‌قدر دست‌دست می‌کنم دودوتا، چهارتا می‌کنم، که آیا انجام دهم یا انجام ندهم، که از زمانش می‌گذرد؛ این مهم است که ما از این توانی که داریم و می‌خواهیم استفاده کنیم، کجا استفاده کنیم، تا اولا به دست اهلش برسد، ثانیا به‌موقع و در چه زمانی این کار را انجام بدهیم که بتواند حداقل هم دستگیر ما و هم دستگیر کسانی که قرار است از این بخشش بهره‌ای ببرند، شود. این به  هر کدام از ما مربوط می‌شود و این‌که چه‌قدر حسمان یاری کند که درست این را تشخیص دهیم که آیا الان وقت کمک کردن است یا نیست؛ ما درمورد کمک کردن و خدمت مالی، بخشیدن بخشی از مال را در کنگره داریم، تمرین می‌کنیم و این به این معنی نیست که فقط این کار را در کنگره انجام دهیم؛ قطعا که باید بیرون از کنگره هم این فرهنگ بسیار زیبا را احیاء کنیم.

آقای مهندس می‌فرمایند: یک وقت‌هایی که سر چهارراه می‌ایستند، یک‌فرد فقیر یا مصرف‌کننده از ایشان می‌خواهد که کمک کند، آقای مهندس با جان و دل این کار را انجام می‌دهند و می‌گویند: بگذار برود مواد مصرف کند تا حالش خوب باشد. این خیلی نکته مهمی است که به هر کدام از ما آموزش می‌دهد؛ چون من خودم خیلی وقت‌ها این‌طوری هستم، فکر می‌کنم آیا بذری که کاشتیم را برای این‌که در زمان مناسب هم این کار را انجام دهیم، نیاز به این داریم که یک حسی داشته باشیم که این حس باید پالایش شده باشد و این حس کمک می‌کند که در تشخیصمان دچار مشکل نشویم؛ این حس باید حتما از نوع پالایش شده باشد. همان‌طور که خدمتتان گفتم می‌دانید آدمی که مثل من سال‌های سال در تاریکی بوده، دچار غم، اندوه، درد، رنج بوده و‌همیشه منتظر این بوده تا دستی از غیب بیاید و کاری برایش انجام دهد؛ قطعا حسش زنگار بسته است و حسی که زنگار بسته، نمی‌تواند به فرد کمک کند که آیا الان چه‌قدر باید کمک کنم  و این را بگوید و القاء کند؛ چه‌قدر باید کمک کند، کجا باید کمک کند، چه‌قدر را داخل کنگره و چه‌قدر را بیرون از کنگره کمک کند، پس خیلی خلاصه بگویم: حس ما باید پالایش شود؛ یکی از ابزار مهمی که کمک می‌کند و اصلا ما به‌خاطر همین این‌جا هستیم که کمک می‌کند تا حس‌های ما باز شود و حس‌هایمان پالایش شود؛ برای این‌که به آن تشخیصی که نیاز داریم، برسیم، از چهارده‌ وادی‌ کتاب عشق که توسط آقای مهندس به نگارش درآمده، پله به پله یاد گرفتیم و آموزش گرفتیم تا ازآن‌ها استفاده کنیم.

وادی سوم یک عنوان زیبایی هم دارد که دیگر این‌قدر تکرار کردیم که می‌دانید چه می‌گوید: باید بدانی هیچ موجودی به میزان خود تو به خودت فکر نمی‌کند؛ یعنی این‌که ما مسؤلیت انجام وظایفمان را در قبال مشکلاتی که برای ما پیش آمده خودمان بپذیریم نه این‌که همیشه دنبال مقصربگردیم و گردن این و آن و از همه مهم‌تر گردن مسافرمان بیاندازیم و دائما فکر کنیم که ما اصلا نقشی در این خرابی نداشتیم در صورتی که این وادی به ما می‌گوید: اصلا این‌طور نیست، حواست باشد.

در این وادی چندین‌بار در مورد تفکر و تدبیر صحبت می‌کند و تکرار می‌شود. در واقع چهار وادی اول، وادی‌هایی هستند که روی تفکر برنامه‌ریزی شده‌اند؛ در مورد تفکر به ما گوشزد می‌کند و یادآوری می‌کند که حواسمان باشد هر قدمی که می‌خواهم بردارم، باید تفکر و تدبیر کنم، مهم‌‌ترین کاری که در این وادی من باید انجام دهم این‌ است که مسئولیت را خودم بپذیرم؛ مثلا من می‌خواهم عضو لژیون سردار شوم اما وضعیت مالی ما خوب نیست، همسرم به من آن‌قدری که بخواهم که عضو لژیون سردار شوم به‌ من کمک نمی‌کند یا در اختیارم قرار نمی‌دهد و قسط وام داریم، این وادی می‌گوید: بیا تفکر و تدبیر کن؛ اگر تا حالا کار درست را انجام ندادی؛ خودت به عنوان خانم خانه، نه قناعت کردن را بلدی، نه پس‌انداز کردن را بلدی، نه این‌که خواسته‌هایت را بلدی اولویت بندی کنی، اگر بگويند باید بیایی خدمت کنی یا عضو لژیون سردارشوی یا خدمت مالی کنی؛ می‌گویی ای وای دست من خالی است؛ این وادی کمک می‌کند که حواسم به این قضیه باشد که من باید مسؤلیت کارهایی را که از ابتدا تا حالا کردم یا نکردم یا به غلط انجام دادم را باید به عهده‌ بگیرم و سعی کنم اصلاح کنم، چه شکلی؟ با تفکر و تدبیر. دوباره بنشینم فکر کنم مثلا همسر من در ماه این‌قدر به من پول تو جیبی می‌دهد، این‌قدرهزینه برای خرج خورد و خوراک می‌دهد، این‌قدر برای خریدی که من باید انجام بدهم و... من می‌توانم یک سهم و نقشی داشته باشم که کم‌کم (دانه دانه است غله در انبار) ریزریز خواسته‌هایم را اولا تعدیل کنم و بین این‌که من می‌خواهم مثلا فلان مانتو، شلوار، النگو، ساعت و ... را بخرم، الان باید این‌کار را انجام بدهم یا این‌که نه الان واجب‌تر است که من روز گلریزان به حرفی که زدم و تعهد دادم که این‌قدر پرداخت کنم، بیایم برای این قضیه برنامه‌ریزی کنم و به تعهد خودم عمل کنم؛ باز دوباره نمی‌توانم بگویم، تقصیرهمسرم است اگر به فکر بود من الان تعهدی‌هایم را داده بودم؛ ما این‌جا می‌خواهیم تمام این قضایا، تمام این بندهایی که به آدم‌های دیگر وصل کردیم را  قطع کنیم و خودمان باشیم و خودمان و از همه مهم‌تر باز هم تاکید می‌کنم همان‌طور که آقای امین در سی‌دی «غیب» صحبت کردند و گفتند ما زور زدن نداریم؛ ما کاری را با زور زدن نمی‌خواهیم انجام بدهیم، وقتی تفکر، تدبیر و برنامه‌ریزی کنیم، کارها خود به خود انجام خواهد شد. اما باید حواسمان باشد که یک چشم‌مان به زمین و یک چشم‌مان به آسمان باشد و توکل کنیم به نیرویی که پرهیزکاران به‌ آن‌ نیرو توکل کردند؛ اگر ما می‌خواهیم جزو پرهیزکاران باشیم، سه پارامتری که  در وادی بیان شده را باید حتما انجام دهیم که یکی از مهم‌ترین کارها  این است که به صورپنهان ایمان داشته باشیم و اگر می‌خواهیم کاری را انجام دهیم، تلاش و حس ما مهم است، اما یک چیز دیگری که مهم است آن نیرویی است که در صور پنهان هم به تلاش و حس ما نگاه می‌کند و ما مأموریم به تلاش، اما مأمور به نتیجه نیستیم؛ ما تلاش خودمان را می‌کنیم‌ به مقداری که لازم است، خورد خورد پس‌انداز می‌کنم؛ حس و نیت من هم این است که حتما یک کمک و خدمت مالی در کنگره انجام دهم و من بهتر از هر کسی می‌دانم که کارت‌هایی که این‌جا کشیده می‌شود و کمک‌هایی که توسط اعضاء می‌شود برای چه خرج می‌شود؛ قشنگ به چشم می‌بینی کجا و برای چه خرج می‌شود؛ برای ساختمان‌هایی که می‌خرند، ساختمان‌هایی که می‌سازند و هزینه‌هایی که لازم است انجام  شود و از همه این‌ها من اطلاع دارم؛ به‌خاطر همین قضیه است که نیت من، به همراه تلاشی که می‌کنم، کمک می‌کند که آن اتفاقی که باید بیافتد رخ دهد ولی همه این‌ها نیازمند این است که اولا به توانایی‌های خودم ایمان داشته باشم و ثانیا به وجود خداوند که کمک می‌کند که اپن چیزی که من می‌خواهم اتفاق بیافتد، حداقل بسترش را برای من  فراهم می‌کند، راه را برایم باز می‌کند و این را خیلی از بچه‌های لژیون سردار تجربه کردند و این کار را از صفر شروع کردند؛ من خودم قبلا پس‌انداز کردن را خیلی خوب یاد گرفته بودم، یک همکاری داشتم که به من یاد داده بود، خدا خیرش بدهد هر جا که هست و واقعا می‌گویم: یاد گرفته بودم این‌کار راو انجام می‌دادم؛ در کنگره به من قوت بیشتری داد بعد به این هم فکر کردم وقتی که انسان خدمت مالی انجام می‌دهد؛ یک صور آشکار دارد که همه ما می‌می‌دانیم که من می‌روم کارت می‌کشم برای این قضیه،  یک صور پنهان هم دارد که آقای امین می‌فرمایند: صور پنهان، از صور آشکار بسیار مهم‌تر است به خاطر این‌که آن اتفاق در صور پنهان می‌افتد؛ فکر کنید چیزی که پرداخت می‌کنید، نهایتا منجر به درمان یک بیمای، به خرید تجهیزاتی که باعث درمان انواع و اقسام بیماری‌های صعب‌العلاج می‌شود، فکر کنید باعث می‌شود که یک بچه‌ای که پدرش این‌جاست به درمان برسد و شادی به خانه‌شان بیاید. ما همه اعضای کنگره اگر حمایت کنیم؛ ادامه پیدا می‌کند و روز به روز گسترش پیدا می‌کند در جاهایی که آدم‌ها امکان ندارند که راه و مسافت دوری بیایند در آن‌جا هم شعبه‌هایی زده شود که همه این‌ها از خدمت‌های مالی است که‌ ما انجام می‌دهیم، ایمان به کاری که داریم انجام می‌دهیم و نیرویی که دارد ما را حمایت می‌کند، داشته باشیم به خاطر این‌که نیت ما خیر است و تلاش خودمان را هم می‌کنیم و ان‌شاءالله نتیجه هم دست خداست و فرمانی که او صادر می‌کند.

تایپیست‌ها: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون دهم) و همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول)‌ عضو لژیون سردار
عکاس: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون نهم) عضو لژیون سردار
ویرایش و ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) نگهبان سایت عضو لژیون سردار
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .