ما باید برای زندگی بهتر تحت آموزش قرار بگیریم و سطح علمی خود را ارتقا بدهیم و جهانبینی و شناخت خودمان از هستی را درست بیاموزیم و اگر این دانش از منبع صحیح به ما برسد طرز تفکر و سبک زندگی ما مقبول میگردد و ما میتوانیم یک زندگی آرمانی را بسازیم. ما در این سبک و روش انسانها را قضاوت نمیکنیم و آنها را همانطور که هستند چه خوب و چه بد میپذیریم.
زندگی فراز و نشیبهایی دارد و این لازم و ملزوم زندگی است؛ پس با روی باز پذیرا میشویم و در گرفتاریها سعی میکنیم همیشه از یک فرد آگاه و خبره مشورت بگیریم؛ فردی که سطح دانش و تزکیهاش از من بالاتر باشد تا به من یاری برساند و من را به سر منزل مقصود برساند و من نیز باید مثل یک شاگرد به حرف استادم؛ کسی که مورد مشورتم قرار گرفته است گوش بدهم، چون و چرا نکنم و در مقابل حرف حکیم سر خم کنم؛ حتی اگر ظاهرا به ضررم باشد؛ اما اگر آموزشهایم را فراموش کنم و کاربردی نکنم دوباره به نقطه اول برمیگردم.
زمانی که مسیر را پیدا کردم و به هدف نهایی رسیدم فراموش نکنم که چه کسی بودم؟ کجا بودم؟ چه میکردم و چقدر درمانده بودم؟ اینها را همیشه در نظر داشته باشم؛ چرا که اصولا انسان فراموشکار است خصوصاً سعی میکند خاطرات تلخ را فراموش کند. درس دیگر این است که ازحوادث زندگی درس بگیرم، از وجود تلخکامیها فرصت سازی کنم، از اینکه یک مسافر دارم دنیا را برای خودم تمام شده ندانم، غمگین و افسرده نشوم و آن را مشیت الهی بدانم، نقاط ضعف خود را تقویت کنم، جهانبینی خود را ارتقا بدهم، پویایی خود را حفظ کنم و از این مشکل نردبانی برای آینده بسازم؛ البته که این یک شعار است که باید عملی بشود؛ باید درد و رنجهای این سفر را بپذیرم؛ حتی با روی گشاده و آنچه که در توان دارم را به کار بگیرم تا از این بحران خانمان سوز عبور کنم.
اگر آموزشهای جهانبینی من تأثیرگذار باشد و من پشتیبانی محکم داشته باشم مشکل هرچه بزرگتر باشد، دست آورد آن هم بزرگتر است. مهمترین کسی که میتواند به من کمک کند اول خودم و بعد هم خداوند است؛ اما اسباب و وسایلی لازم دارد که من باید به آن مجهز بشوم؛ باید خلقیات خود را احسن کنم و پالایش شوم. شاید بتوان گفت منیت مهمترین مشکل انسان است که ما را با سر به زمین میزند و هستی آدم را بر باد میدهد. غرور کاذب، آدم را میشکند.
ما باید رذائل اخلاقی را در همین دنیا تبدیل به فضایل اخلاقی کنیم. اگر از این منیت شیطانی که در جسم من لانه کرده است دور شوم، خیلی از مشکلات هم زنجیروار حل میشود که اگر توانستم این کار را انجام بدم آن را لطف خداوند بدانم، سپاسگزار این نعمت، تسلیم دستورات الهی، فعال و مطیع باشم و بقیه کارها را به قدرت مطلق بسپارم؛ حتما هم نباید بهترین باشم؛ چون خداوند به اندازه ظرفیت من انتظار دارد و توانایی من هم محدود است. خداوند ارحم الراحمین آن قدر مهربان است که به من بیشتر از لیاقتم عطا میکند.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر شهربانو رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون دهم)
همسفران شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
107