English Version
This Site Is Available In English

وادی سوم و تأثیر آن روی من

وادی سوم و تأثیر آن روی من

نهمین جلسه از دور ششم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی بروجن با استادی  مسافر جواد و نگهبانی مسافر کوروش و دبیری مسافر مهرداد با دستور جلسه «وادی سوم و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه چهارم خرداد‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر؛
دستور جلسه امروز وادی سوم، باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان برای خویشتن خویش فکر نمی‌کند، است.  به عنوان مثال اگر بخواهیم یک ساختمانی را بنا کنیم برای اینکه یک ساختمان محکم و استوار داشته باشیم که علاوه بر ظاهری زیبا و محکم در برابر حوادث احتمالی زلزله و سیل مقاومت داشته باشد و تخریبی نداشته باشد باید پایه‌های ساختمان محکم و استوار باشد. در کنگره ۶۰ هم چهارده وادی مثل فونداسیون یک ساختمان عمل می‌کند که ما از آنها برای درمان، آموزش می‌گیریم. در سفر اول اگر چهارده وادی را درست درک کنم می‌توانم به وادی چهارده یعنی همان وادی عشق و محبت برسم.
بیشتر انسان‌ها در تفکر خودشان مشکل داشته‌اند من هم تفکرم مشکل داشته است که به طرف تاریکی‌ها رفته‌ام و زمانی که تاریکی را تجربه نکرده باشم عظمت روشنایی را نمی‌توانم درک کنم. تفکر من بیمار بود و آگاهی و اطلاعاتی در مورد کنگره نداشتم بارها اقدام به ترک کردم و موفق نبودم. وقتی به کنگره آمدم راهنما را با حس خودم انتخاب کردم، سفر کردم و می‌دانستم بعد از هر سختی آسانی وجود دارد و با فرمان برداری به رهایی رسیدم. در وادی سوم از کلمه باید استفاده شده است و باید در کنگره به این معناست که به موقع و زمانی که گفته شده است از دارو استفاده کنم، درمان سیگار را به موقع انجام بدهم، سی‌دی‌ها که گفته شده است را به موقع و هفتگی بنویسم. بایدها در جامعه هم وجود دارد اما باید کنگره با باید که در بیرون از کنگره است خیلی فرق دارد.
اگر بخواهم به حال خوب برسم باید فرمان بردار خوبی باشم و قوانین و حرمت‌های کنگره را باید رعایت کنم تا بتوانم آن را کاربردی کنم اگر من چهارده وادی را درست درک کنم افکار من و اندیشه من ذره ذره تغییر پیدا می‌کند و در زمانی که قرار است یک پنجم دارو کم کنم باید یک پنجم به دانایی من اضافه شده باشد. در وادی ابتدا از پندار که همان تفکر ما است در مورد گفتار که همان صحبت کردن ما است و بعد در مورد کردار یعنی عمل کردن هست گفته شده است و این که من آموزش‌ها را بگیرم و در زندگی به آنها عمل کنم بستگی به خود انسان دارد که می‌تواند با کاربردی کردن آموزش‌ها به حال خوش برسد. با نگاه کردن به طبیعت و الگو گرفتن از آن می‌توانیم درس بگیریم و هیچ چیز در طبیعت برای خود، زندگی نمی‌کند مثل درختان که از ثمر و میوه خود استفاده نمی‌کنند مثل رودخانه که در مسیر خود آبادانی به وجود می‌آورد و در آخر به بحر و اقیانوس می‌رسد. برای اینکه در کنگره ۶۰ به نتیجه رسید ابتدا باید فرمان بردار راهنما بود و حتماً باید مطالب و کتب کنگره را مطالعه کنیم. در سفر اول باید بدانم بار تمام مشکلات بر عهده خودم می‌باشد راهنما فقط مسیر و راه را به من نشان می‌دهد و در ادامه خود من مسائل و مشکلات خودم را باید حل کنم.
در مسیر زندگی همه سختی‌ها را بپذیرم و سعی کنم با تفکر از آنها عبور کنم و می‌توانم از راهنما مشورت بگیرم و در آخر خودم تصمیم برای حل مشکلات بگیرم نکته‌ای که به نظر من مهم هست درمان سیگار می‌باشد و بعد از درمان سیگار اولین اتفاق خواب راحت است. کنگره ۶۰ به من زندگی دوباره بخشید به من نظم و انضباط یاد داد و من ممنون آقای مهندس هستم که باعث شد من به یک آرامش نسبی در زندگی برسم. در آخر هم در مورد لژیون سردار بگویم که هر پرداختی یک باز پرداختی هم دارد که باز پرداخت آن هم حال خوش می‌باشد. من در این جا سفر کردم و رها شدم اعلام دنوری کردم و آن را هم پرداخت کردم و همیشه قدر دان کنگره هستم، ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.

نگارنده: مسافر مسلم لژیون سوم
ویرایش و تنظیم: مسافر امین
ارسال: مرزبان خبری مسافر محمد
مسافران نمایندگی بروجن 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .