جلسه هشتم از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی جواد گلپایگان به استادی مرزبان همسفر نیره، نگهبانی همسفر مهری و دبیری همسفر اکرم با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست؛ هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.) و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه ۴ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ١٧:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
تمام دستور جلسات در کنگره۶۰ به دو بخش تقسیم شدهاند؛ بهعنوان مثال دستور جلسه این هفته راجعبه وادی سوم و تأثیر آن روی من است. بخش اول دستور جلسه وادی سوم است؛ یعنی ما از وادی سوم چه مطالبی را آموزش گرفتهایم و چه چیزی برداشت کردهایم؟ و بخش دوم تأثیر آن روی من است؛ یعنی این آموزشها چه تأثیری روی ما و در زندگیمان داشته است؟
البته ناگفته نماند که آقای مهندس حسین دژاکام چهارده وادی را پلهپله برای ما قرار دادند تا ما بتوانیم با آموزش گرفتن افکار، اندیشه و صفات خودمان را تغییر دهیم و زندگی خوب و سالمی داشته باشیم.
وادی اول من را به تفکر کردن وادار کرد و میگوید: باید فکر کنید تا بتوانید با تغییر صفات خود در زندگی از آرامش و آسایشی برخوردار باشید. وادی دوم میگوید: شما باید به جنگ نرم خودتان بروید تا از آن حصار ناامیدی که دور خودتان کشیدهاید، خارج شوید. وادی سوم میگوید: باید دانست؛ هیچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمیکند.
اصولاً تمام این بایدها و نبایدها قوانین زندگی هستند، حتی اگر نخواهیم، باز هم در زندگی ما جاری هستند؛ بنابراین بلد بودن به تنهایی کافی نیست؛ بلکه باید همراه با داشتن آگاهی و عمل کردن نیز باشد تا برای ما ارزشمند شود.
در زمانهای گذشته به خاطر یکسری آموزشها و تفکرات غلط به ما میگفتند که این سرنوشت شماست؛ باید بسوزید، بسازید و با آن کنار بیاید؛ ولی هیچوقت به من آموزش درست زندگی کردن را ندادند؛ اما زمانیکه وارد کنگره شدم، آقای مهندس حسین دژاکام فرمودند: «شما باید بسازید، سازندگی کنید و برای خودتان ارزش قائل باشید».
هنگامی که به زمانهای گذشته خودم رجوع میکنم، متوجه میشوم که چه فرصتهایی را از دست دادهام؛ زیرا همیشه به دنبال یک ناجی بودم تا مشکلات من را حل کند. درحقیقت بهجای تغییر خودم و صفاتم، خانه و وسایل زندگی را عوض میکردم؛ بهعنوان مثال برای خودم لباس میخریدم تا شاید بتوانم با این کارها روحیه خودم را حفظ کنم و به خودم ارزش دهم. هیچوقت به این مسئله فکر نکردم که مشکلات من درونی است و باید آن را از ریشه حل کنم.
اولین نکته حائز اهمیت این است که به فکر خودمان باشیم. ما باید کلمه چرا را به چگونه تبدیل کنیم؛ درواقع نباید اینگونه سخن بگویم که چرا باید با یک مصرفکننده زندگی کنم؟ باید بگویم چگونه باید با یک مصرفکننده زندگی کنم؟ نباید بگویم چرا زندگی من اینگونه است؛ باید بگویم چگونه میتوانم زندگی خود را به یک زندگی سرشار از آرامش تبدیل کنم؟
ما همیشه در فکر این بودیم که مصرفکننده ما کجاست و در حال مصرف چه موادی است؟ همیشه دچار این استرسها و نگرانیها بودیم؛ اما قبل از ورود به کنگره مسئولیت مسافر خودمان را قبول کرده بودیم؛ درحالیکه تصورمان این بود که میتوانیم خودمان و مسافرمان را درمان کنیم. به خاطر قبول کردن این مسولیتها ما از دیگران توقع داشتیم که مشکلات ما را حل کنند؛ درحالیکه هیچوقت دیگران نتوانستند مشکلات ما را حل کنند؛ با این وجود گاهیاوقات باعث شدند که مشکلات ما چندین برابر اضافه شود.
همیشه انگشت اشاره ما به سمت دیگران و مسافرمان بود. توقع داشتیم که خودمان مانند یک ربات باشیم و دیگران با دادن راهکار کارهای ما را انجام دهند؛ اما کنگره به من گفت که باید دوربینت به سمت خودت باشد؛ یعنی به ما فهماند که باید مسؤلیت کارهای خودتان را خودتان بپذیرید. شما مسئول کارهای خودتان هستید؛ بنابراین ما یاد گرفتیم که مسئولیت کارهایمان را خودمان بپذیریم تا ارزشمان بالا رود و اعتبار از دست رفته را دوباره به دست بیاوریم؛ البته اعتماد به نفسی که از دست دادیم و آن را به ما بازگرداند.
این وادی بیان میکند که باید مشکلاتتان را خودتان حل کنید؛ شاید زمانی که میخواهید مشکلاتتان را حل کنید، نیروهای تخریبی و بازدارنده جلوی راه شما را سد کنند؛ اما با شناخت نیروهای تخریبی و بازدارنده میتوانید از کنار مشکلات خود عبور کنید.
ما باید بدانیم که این مشکلات مربوط به امروز و دیروز ما نیست؛ بلکه بذر این مشکلات را با دست خودمان در زمان گذشته کاشتهایم و سالها آبیاری کردهایم و الآن یک میوه تلخ و زهرآگین به ما داده است. اگر این مشکلات را خودمان حل نکنیم، شیطان به بهترین شکل ممکن و کاملاً دلسوزانه وارد افکار و اندیشه ما میشود و ما را به سمت نابودی سوق میدهد. ما اگر نیروهای درونی خودمان و نیروهای تخریبی را بشناسیم، میتوانیم مشکلات را با صبر و استقامت ذرهذره حل کنیم.
خداوند در قرآن میفرماید: «لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ فِی کَبَدٍ»؛ یعنی ما انسان را در سختی آفریدیم؛ درحالیکه انسان میتواند با تلاش و کوشش خودش برای رفع سختیها و رسیدن به اهدافش رشد کند. آقای مهندس حسین دژاکام در کتاب عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود فرمودند: «پایان شب سیه، سپید است»؛ یعنی فکر نکنید که همیشه این مشکلات گریبان شما را میگیرد، خیر! درحقیقت روزی این مشکلات حل میشوند.
اگر سعی و تلاش کنیم، قطعاً میتوانیم مشکلات را ذرهذره حل کنیم؛ البته این نکته را باید بدانیم که اگر فکر کنیم که مشکلاتمان حل میشود و دیگر مشکلی نیست؛ باید بگویم که مشکلات همیشه با انسانها هستند؛ چراکه این مشکلات باعث میشوند که انسانها به تکامل برسند. انسانها در صورت عدم وجود مشکلات دچار کبر و غرور میشود.
در ابتدای جلسه دبیر دوم همسفر اکرم از دبیر اول همسفر حکیمه با پاکت قدردانی کرد، خداقوت خدمت همسفر حکیمه و برای همسفر اکرم آرزوی موفقیت میکنیم.


مرزبانان کشیک: همسفر معصومه و مسافر وحید
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم)
عکس: همسفر رؤیا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ویراستاری: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم) دبیر سایت
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر حمیده نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
121