جلسه اول از دوره سیزدهم گارگاه آموزشی خصوصی نمایندگی شهباز کنگره ۶۰ با استادی راهنما همسفر اعظم و نگهبانی همسفر الهه و دبیری همسفر زینت با دستور جلسه (وادی سوم و تاثیر آن روی من) باید دانست که هیچ موجودی به انداره خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. در روز یکشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۰ :۱۷ آغاز به کار نمود.
(1).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
امیدوارم امروز جلسه خوبی را در کنار هم داشته باشیم از همسفر زهرا نگهبان لژیون سردار تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند.
در مورد دستور جلسه وادی سوم و تاثیر آن روی من، وادی سوم باید دانست هیچ موجودی اندازه خودش به خودش فکر نمیکند. اصلاً ما میخواهیم بدانیم وقتی یک همسفر وارد کنگره میشود میگوید وادی یعنی چه سر در نمیآورد مثل خود ما که آشنایی نداشتیم، وادی به معنای آبادی ما میخواهیم از شهری به شهر دیگر برویم باید از آبادیهای مختلفی عبور کنیم تا به شهر دلخواه و به جایی که میخواهیم برسیم. در کنگره هم همین طور است وقتی ما وارد کنگره میشویم با آموزشها آشنا میشویم از سیدیهای آقای مهندس که آموزش گرفتیم و از ۱۴ وادی عبور میکنیم و به آن صلح و آرامش برسیم. در وادی اول میگوید با تفکر ساختارها آغاز میشود بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود یعنی ما هر کاری میخواهیم انجام بدهیم باید اول فکر کنیم. تیتر وادی دوم هیچ موجودی جهت بیهودگی خلق نشده، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود هیچ فکر کنیم.
ما خودمان قبلاً فکر میکردیم که بیهوده آفریده شدیم در رنج و عذاب بودیم در افسردگی بودیم ناراحت بودیم خداوند چرا ما را آفریده و از زمین و زمان و همه چیز شکایت داشتیم ولی خدا را شکر که با کنگره آشنا شدیم وقتی وادی سوم را مطالعه کردیم از کلمه باید استفاده شده میگوید باید دانست. باید من به فکر خودم باشم من باید مشکلاتم را بررسی کنم، ببینم مشکل من برای چه است. از افسردگی یا بیماری برای حل این مشکلات تلاش و کوشش کنم. در وادی از پندار نیک گفتار نیک و کردار نیک صحبت میکند. پندار نیک یعنی تفکر گفتار یعنی صحبت کردن کردار هم یعنی عمل کردند.
این وادی ما را خودمان آشنا میکند که در کجای کار قرار داریم، مثلاً میبینیم ما مشکلمان مریضی یک بیماری بوده برای اینکه سالی یک بار باید چکاپ بدیم نرفتیم بدتر شدهایم و باید مسئولیت کار خودمان را قبول کنیم اشتباهاتمان را بپذیریم و برای حل مشکل تلاش کنیم. برای زندگیمان برنامهریزی داشته باشیم بعضی از آدمها هستند که اعتقادی به خودشان ندارند هر کاری میخواهند انجام بدهند، به دیگران میسپارند. مثلاً یک خانم خانهدار وقتی مهمان دارد میگوید من بلد نیستم غذا درست کنم من بلد نیستم لباس بشورم من بلد نیستم لباس اتو کنم انتظار دارد که دیگران بیایند و کارهایش را انجام بدهند ولی ما باید خودمان مسئولیتها را بپذیریم و خودمان تلاش کنیم تا بتونیم از زندگی خوبی برخوردار باشیم. هزار تا کار ضد ارزشی انجام میدهیم و میندازیم گردن این و آن برای اینکه نمیخواهیم مسئولیت کارهایمان را بپذیریم. آقای مهندس مثال میزند یک خانمی شکایت میکند که همسرم من را کتک میزند میگوید شما چه کار کردی که همسرت شما را کتک میزند. حتماً عصبانیش کردی حتماً یک کاری کردی باید حواسمان باشد ما هر چیزی یاد گرفتیم در حد اطلاعات عمومی بوده مثلاً فلان شاعر این گفت مولانا یا سعدی این را گفته همیشه تعریف بوده ولی برای من اثر نداشت. ۱۴ وادی راه و روش درست زندگی کردن را به من آموزش میدهد قوانین زندگی را در اختیار من میگذارد. یک همسفر وقتی میآید کنگره فکر میکند به خاطر مسافرش آمده کنگره و مسافر خودش را سرزنش میکند. ولی نمیداند که حال خودش از مسافر بدتر است حال خودش خیلی خرابتر از حال مسافر و میفهمد که باید تلاش کند و آموزشها را یاد بگیرد تا به حال خوب برسد. ما باید از طبیعت الگو بگیریم نگاه کنیم مرتب فصلها تغییر و جابجایی میشوند. درختان یک موقع خشک میشوند یک موقع شکوفه میدهند و بعد میوه میدهند. درختان سربلند و ایستاده هستند، حتی درختان ایستادمیمیرند.

رهایی مسافر فاطمه با راهنمای همسفر مرضیه تغذیه سالم

مرزبان کشیک همسفر زهرا
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون سردار)
تایپیست: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سردار)
ویراستار و ارسال کننده: همسفر سمیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهباز
- تعداد بازدید از این مطلب :
120