جلسه پنجم از دوره سی و نهم سری کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی شیخبهایی اصفهان با استادی مسافر احمدرضا و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من » در روز یکشنبه ۴ خرداد ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
-
خلاصه سخنان استاد:
-
سلام دوستان احمدرضا هستم یک مسافر
-
در رابطه با دستور جلسه امروز «وادی سوم و تأثیر آن بر من» با عنوان «باید دانست هیچ موجودی به جهت بیهودگی پا به عرصه هستی نمیگذارد».
-
این وادی یکی از وادیهای بسیار مهم در مسیر من بوده است و به من آموخت که ابتدا باید تفکر و سپس حرکت کنم و این موضوع بسیار مهمی در زندگی من بود.
-
در گذشته به واسطه مصرف مواد و تفکرات اشتباهی که در ذهنم شکل گرفته بود، طرز فکر من نسبت به خودم و دیگران دچار انحراف شده بود. وقتی خواستهای برایم به وجود میآمد، انتظار داشتم دیگران آن را برایم برآورده کنند. اطرافیانم یا حتی خداوند مشکلاتم را حل کنند؛ اما یکی از پیامهای اصلی این وادی برای من این بود که نباید مسئولیتهای خود را به خداوند یا دیگران واگذار کنم.
-
این وادی به من یادآور شد که من به عنوان یک انسان، خودم مسئول زندگی و خواستههایم هستم. اگر کسی حتی نزدیکترین افراد مثل پدر، مادر یا همسرم نتوانند خواستهای را برایم برآورده کنند، نباید از آنها دلخور یا ناراحت باشم. چرا که این من هستم که باید به فکر خودم باشم و برای تحقق اهدافم تلاش کنم.
-
در این مسیر فهمیدم که حتی کوچکترین موجودات نیز بیهدف آفریده نشدهاند؛ پس چطور ممکن است من به عنوان یک انسان، بدون هدف خلق شده باشم! باید به خودم تکیه کنم و اگر خواستهای دارم، خودم باید حرکت کنم؛ باید دستم را روی زانویم بگذارم و بلند شوم. اگر این کار را انجام بدهم دیگر منتی در کار نیست و با تلاش و کوشش خودم به نتیجه خواهم رسید. در این صورت دیگر جایی برای دلخوری و طلبکاری از دیگران باقی نمیماند.
-
من باید گره از کار خودم باز کنم و راه خودم را پیدا کنم. اطرافیانم جایگاه خود را دارند و میتوانم در مورد برخی مسائل با آنها مشورت کنم یا راهکار بگیرم؛ اما در نهایت تصمیم نهایی به خودم برمیگردد. به عنوان مثال پدرم در مورد هدفی که دارم، نظراتی میدهد اما تصمیم نهایی با من است.
-
خدا را شکر که با آموزشی که اینجا گرفتهام و با تفکر در مورد موضوعات زندگیام سعی میکنم تصمیمات درست و محکمی بگیرم که راه برگشتی نداشته باشد و در نهایت من را به هدفم برساند. بنابراین تفکر در این زمینه نقش ویژهای دارد. من هم به عنوان یک انسان وظیفهای دارم و مهمترین وظیفه من این است که به خودم کمک کنم. اگر بتوانم به خودم کمک کنم به اطرافیانم نیز کمک میکنم؛ ولی اول خودم مهم هستم و باید جایگاه خود را پیدا کنم و به هدفم برسم.
-
خداوند را شاکرم که راه کنگره را به من نشان داد. بعد از ۲۵ سال عذاب و سردرگمی بالاخره مسیر درست را پیدا کردم. راههای زیادی را امتحان کرده بودم؛ اما نتیجهای نگرفته بودم. با ترس و ناامیدی وارد کنگره شدم. هر کاری میکردم، فایده نداشت. اما اینجا کمکم چیزهایی دیدم. دیدم که بالا دستیهایم فرق دارند. حرکتهایشان فرق دارد. کمکم ایمانم بیشتر شد. ترسها یکییکی کنار رفتند. حرکت را شروع کردم و امروز نتیجه آن را گرفتم.
-
تایپ: مسافر شایان (لژیون۳)، مسافر مجتبی (لژیون۲۳)، مسافر رضا (لژیون۱۲)
-
ویراستار: مسافر حسین (لژیون۲۳)، مسافر امیر (لژیون۱۰)
-
عکاس: مسافر نیما (لژیون۵)
-
سیستم صوتی و دیتاشو: مسافر علی (لژیون۱۰)، مسافر محمد حسین (لژیون۱۹)
-
مرزبان خبری: مسافر میلاد (لژیون۱۹)
-
تهیه و ارسال: مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
147