English Version
This Site Is Available In English

مشکلات و رنج‌ها، ناشی از عدم آگاهی و جهل است

مشکلات و رنج‌ها، ناشی از عدم آگاهی و جهل است

همسفر فاطمه به همراه مسافر خود باتخریب آنتی ایکس شیره و تریاک وارد کنگره شدند؛ مدت ۱۰ ماه و ۲۸ روز به روش DST و با داروی OT با راهنمایی همسفر پریسا و راهنمای مسافر محسن سفر کردند؛ اکنون ۸ ماه است آزاد و رها هستند. ایشان در رشته ورزشی بسکتبال و مسافرشان در رشته شطرنج و والیبال فعالیت دارند.

اینک در باب دستور جلسه «وادی سوم و تأثیر آن بر روی من» با ایشان گفتگویی ترتیب داده‌ایم، لطفا با ما همراه باشید.

به نظر شما با توجه به این‌که «هیچ کس به اندازه خود انسان به انسان فکر نمی‌کند»، چطور می‌توانیم هنگام بروز مشکلات رشد کنیم؟

تفکر درست، باعث تصمیم نیک و خوب در من شده و این امر باعث دوست داشتن خودم می‌شود و عشق به خود، باعث توانایی من در رسیدن به وادی چهاردهم یعنی وادی عشق می‌شود؛ این نگاه موجب علاقه من به مخلوقین و خدمت به آنها می‌شود. مشکلات زیاد زندگی باعث درد و رنج در من شده و برای بهبود و حل آنها تصمیم به ایجاد تغییرات در خود می شوم و به اصطلاح دوربین را روی خودم می‌گذارم؛ تغییر من منجر به تغییر مسافرم می‌شود که این تغییرات سبب حال خوش خانواده و فرزندانم شده و آرامش را برای ما به ارمغان می‌آورد.

لطفأ بفرمایید برای رفع مشکلات خود، از دیگران چه انتظاری داشته‌اید و چه نتیجه‌ای برای شما داشته است؟

زمانی که متوجه شدم مسافرم مصرف کننده است، اولین کار این بود که سراغ خانواده مسافرم رفتم و گفتم پسر شما یک مصرف کننده است و منتظر کمکشان بودم؛ نه تنها هیچ کمکی نکردند بلکه گفتند به ما ربطی ندارد! خیلی ناراحت و گریان شدم؛ انتظار کمک از آن‌ها داشتم در صورتی که نمی‌دانستم خودم باید اقدام کنم و هیچ کس به غیر از من نمی‌تواند به مسافرم کمک کند. در حال حاضر بعد از گذشت تقریبا یک سال از رهایی مسافرم، هنگامی که مشکلی برایم پیش می‌آید، خودم مشکل را حل می‌کنم و منتظر کمک و چاره‌جویی کسی نیستم. در گذشته که از دیگران انتظار کمک داشتم، هم حالم خراب می‌شد، هم روز به روز افسرده‌تر می‌شدم و نمی‌دانستم باید چه کاری انجام دهم و چه تصمیمی بگیرم. اکنون درک کردم وقتی همه توانم را روی خودم بگذارم، بهتر می‌توانم فکر کنم و تصمیم بگیرم.

به عقیده شما تخریب‌هایی که ناامیدی و سکون روی جسم و روان ما دارد چیست؟

ناامیدی می تواند روی جسم و روان ما تخریب ایجاد کند و ما را به طرف مصرف دارو‌های روان‌گردان و افسردگی ببرد. آقای مهندس حسین دژاکام در وادی دوازدهم می‌فرمایند: «کسی که دچار افسردگی و ناامیدی می‌شود، سه پارامتر را باید در خود به وجود آورد و برطرف کند تا دیدگاهش نسبت به آن چیز تغییر کند؛ اولین پارامتر نگرش فرد نسبت به خودش است، دومین پارامتر نگرش فرد نسبت به خانواده و سومین مورد نگرش فرد نسبت به جامعه است». اگر بتواند این سه پارامتر را در خود برطرف کند، آن وقت حسش تغییر می‌کند و از ناامیدی و افسردگی خارج می‌شود.

به اعتقاد شما وقتی همسفری وارد مرحله آموزشی کنگره ۶۰ می‌شود، حرکتش باید به چه صورتی باشد تا به حال خوش و آرامش برسد؟

مهمترین عاملی که بعد از ورود به کنگره به من کمک کرد تا به حال خوش برسم، فرمانبرداری بود. راهنمایم می‌گفتند: یک ساعت قبل از شروع کارگاه در جلسه حضور پیدا کنید و صندلی بچینید و خدمت کنید تا حالتان خوب شود. من همیشه با خود می‌گفتم: من که در خانه کار و خدمت می‌کنم؛ پس چرا حالم خوب نیست! با فرمانبرداری از راهنمایم، حضور به موقع در کارگاه و خدمت کردن در کنگره، حس و حال خیلی خوبی پیدا کردم؛ همچنین حال خوب بقیه افرادی که در کنگره خدمت می‌کنند، به من القا می‌شود. در حال حاضر با این‌که سفر دوم هستم، بازهم زود‌تر از شروع کارگاه در کنگره حضور پیدا می‌کنم و صندلی می‌چینم.

به نظر شما مسائل و مشکلاتی که در زندگی ما پیش می‌آید تا چه اندازه سرنوشت و شانس در آن دخیل هستند؟

سرنوشت یعنی همان تقدیر؛ چیزی که سرنوشت ما و قدر و اندازه ما را نشان می‌دهد. سرنوشت من این بوده که مسافرم به کنگره آمده و آموزش ببیند و به حال خوش برسد. اگر این سرنوشت و تقدیر نبود شاید من از مسافرم جدا شده بودم و مصرف مواد مسافرم بیشتر شده بود و حالش خراب‌تر می‌شد. حضور ما در کنگره ۶۰ و دریافت آموزش‌ها، روی سرنوشت ما تأثیر گذار بود.

آیا شما تا به حال در زندگی خود به مشکلی برخورد کرده‌اید که با تفکر درست و با فرد دانا آن‌ را حل کرده باشید؟ اگر تجربه ای در این مورد دارید لطفا بفرمایید.

در خارج از کنگره، هیچ کس نبود که با او مشورت کرده و راه درست را به من نشان دهد. وقتی کسی نبود به من آموزش دهد، روز به روز در تاریکی بیشتری فرو می‌رفتم. هنگامی‌ که وارد کنگره شدم، با آموزش‌های راهنمای خود، متوجه شدم کارهایی که قبلا انجام می‌دادم از روی جهل و ناآگاهی بود؛ چون هیچ معلم و ربی نبود که به من آموزش دهد و من به دانایی برسم. همه ما بیرون از کنگره به راحتی غیبت و قضاوت می‌کردیم. چون نسبت به این مسائل آگاهی نداشتیم؛ ولی با آموزش‌های کنگره متوجه شدیم که غیبت و قضاوت چه بلایی سر انسان می‌آورد و چه تأثیر بدی روی جسم و روان انسان می‌گذارد. وقتی با راهنمایم مشورت کردم، مسیر دوری از این ضد‌ارزش‌ها را به من یاد داد.

و کلام آخر...

خدا را شاکر و سپاسگزارم که به من توفیق داد تا در کنگره باشم و آموزش بگیرم و خدمت کنم و بتوانم در زندگی خود به کار ببرم. از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان بی‌نهایت سپاسگزارم. ان‌شاالله بتوانم قدر صندلی‌ که روی آن نشستم را بدانم و بتوانم کمی جبران خسارت کنم. از راهنمای خود بی‌نهایت سپاسگزارم که مسیر کنگره را برایم هموار کردند تا بتوانم آموزش بگیرم. از مسافر خوبم تشکر می‌کنم. همیشه به این فکر می‌کردم چرا من در کنار یک مصرف‌ کننده قرار گرفته‌ام؛ ولی خدا را شاکرم که به واسطه بودن در‌ کنار یک مصرف کننده، مسیرم عوض شد و به کنگره آمدم و آموزش‌هایی یاد گرفتم که در هیچ جای دنیا آن‌ها را یاد نمی‌دهند.

از این‌که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.

انجام مصاحبه: همسفر راحیل رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون پانزدهم)
رابط خبری: همسفر الهام رهجوی راهنما پریسا (لژیون بیست و ششم)
عکاس: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
تایپ و ویرایش: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیست و پنجم)
ویراستاری: همسفر نفیسه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
ارسال: همسفر عالیه خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخ بهایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .