ششمین جلسه از دوره ششم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز به استادی مسافر اردشیر، نگهبانی مسافر رستم و دبیری مسافر کرمعلی با دستور جلسه «وادی سوم و تأثیر آن روی من» یکشنبه ۴ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان اردشیر هستم یک مسافر، خداوند را شاکرم که در این جلسه هستم تا از شما دوستان آموزش بگیرم از جناب آقای مهندس دژاکام متشکرم که این بستر را آماده کردند تا ما آموزش بگیریم و به حال خوش برسیم. هرچند زبان ما قاصر است از شکرگزاری این همه نعمت که در اختیار ما قرار گرفته است. از ایجنت محترم شعبه، از راهنماهای محترم شعبه الیگودرز، از همه کسانی که در بازسازی ساختمان کمک کردند تشکر میکنم. ما تنها زبانی تشکر کردن کافی نیست؛ بلکه با عملکرد خودمان در راستای اهداف کنگره ۶۰ تلاش کنیم و با خدمت کردن بتوانیم گوشهای از این زحمات را جبران کنیم.
من از آقای امیر راهنمای خوبم تشکر میکنم که این حال خوب را به من داد. حس و حالی که من قبلاً داشتم با تشکر کردن جبران نمیشود. موضوع جلسه امروز وادی سوم است. «باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.» از وادی اول تا پنجم همه در مورد تفکر و فکر کردن میباشد. هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم و به دنبال کاری که میخواهیم انجام دهیم برویم، باید فکر کنیم که چه کاری میخواهیم انجام بدهیم و باید چه بکنیم. ما چون قبلاً مواد مصرف میکردیم به فکر این نبودیم که استفاده مواد مخدر چه ضرر و زیانهایی برای ما دارد. فکر نمیکردیم. من زمانی که مواد مصرف میکردم تفکرم بر این بود که انسان یک روز به دنیا آمده و یک روز از دنیا خواهد رفت، چرا حال خودم را خراب کنم؟ در صورتی که بعد از چند ساعت مصرف میدیدم که حالم بدتر شده است. تا اینکه خداوند اجازه ورود من را به کنگره صادر کرد. زمانی که وارد کنگره ۶۰ شدم به من آموزش داده شد که با مصرف نکردن مواد، حال خوش را دریافت کنم و با جلو آمدن و آموزش گرفتن از وادیها متوجه شدم که باید تفکر کنم و بدانم که چرا به این دنیا آمدهام و برای چه کاری آمدهام؟ و یادم هست که روز اولی که وارد کنگره شدم موضوع جلسه چشمههای جوشان و رودهای خروشان بود و چون راجع به آن تفکر نکرده بودم گفتم این دستور جلسه به چه درد من میخورد؟ من اینجا آمدهام مواد مصرفی خود را درمان کنم این حرفها چه دردی از من درمان میکند؟
اگر انسان با هزار مهندس و دکتر مشورت کند و خودش خواسته نداشته باشد به هیچ نتیجهای نخواهد رسید. یک معلم دانش آموز را تعلیم میدهد و بعد به خود نفر بستگی دارد که این آموزشها را کاربردی کند یا نه. ما روزهایی که به کنگره میآییم ۳ ساعت در حال آموزش گرفتن هستیم و باقی وقت، بیرون از کنگره هستیم و اگر قرار باشد بیرون از کنگره با اطرافیان خود که مواد مصرف میکنند رابطه برقرار کنیم و به مصرف ادامه بدهیم که جور درنمیآید. استاد راهنما میگوید: شما باید طبق پروتکلی که میدهم مواد مصرفی یا سیگار خود را درمان کنید، اما من اگر گوش به فرمان نباشم و به قوانین احترام نگذارم، دوباره به مواد برمیگردم. در زندگی روزمره انسان تا فکر نکند نمیتواند کارهای خود را انجام بدهد من قبلاً فکر میکردم همه باید من را در تمام کارهایم یاری بدهند، حتی برای درمان مواد مصرفی خودم، از خانوادهام انتظار داشتم که من را همه جوره حمایت کنند و مسئولیت کارهای خودم را گردن دیگران میانداختم.
زمانی که وارد کنگره شدم دیدم همه چیز درون خودم است انسان هر کاری میکند خودش مسئولیت کار خود را باید گردن بگیرد. بارها استادم به من گفت که برای رسیدن به حال خوش و کامل شدن درمان اعتیاد، باید سیگار خود را درمان کنی. من ابتدا گوش نمیکردم، اما بعد با تفکر کردن وارد لژیون سیگار شدم و سیگارم را درمان کردم. هیچکس با زور وارد کنگره نمیشود چون همه چیز درون خود انسان هست و تنها کسی که میتواند به خود انسان کمک کند خود انسان است.
از اینکه به حرفهای من توجه کردید، از همه شما سپاسگزارم.
.jpg)
تایپ: مسافر امین
ویرایش: مسافر احمد
عکس: مسافر حمید
تنظیم و ارائه: مسافر احمد
مسافران نمایندگی الیگودرز
- تعداد بازدید از این مطلب :
86