English Version
This Site Is Available In English

وادی‌ها دریچه‌ای به جهان حقیقت

وادی‌ها دریچه‌ای به جهان حقیقت

درختان ایستاده می‌میرند! با امیدواری و سربلندیِ تمام به زندگی نگاه کنیم و تا جایی که بتوانیم سدها و موانع را یکی پس از دیگری از میان برداریم؛ چون ناامیدی جز سیه­‌روزی و غم و اندوه که مانند موریانه تمامی وجود ما را خواهد خورد، چیز دیگری برای ما به ارمغان نخواهد آورد.

سلام دوستان فهیمه هستم یک همسفر، تصمیم گرفتم درمورد وادی سوم با یکی از همسفران شعبه اسبیکو گفتگو کنم و به همین منظور به صورت حسی به سراغ همسفر مریم رفتم، مریم، همسفر برادرشان، مسافر  شاهرخ هستند 

آخرین آنتی‌ایکس مصرفی مسافرشان، هروئین و متادون بود  که به روش DST ، با داروی OT، به مدت ۱۱ ماه سفر کردند، به راهنمایی راهنمای خودشان همسفر هدی و راهنمای مسافرشان مسافر آرمین  و مدت رهایی ۶ ماه، ورزش مسافرشان در کنگره والیبال، ورزش خودشان بدنسازی، صخره‌نوردی، شنا و والیبال است.
از این‌که فرصت دادید با شما مصاحبه‌ای را انجام دهم تشکر می‌کنم، امروز سعی داریم در راستای وادی‌ها بخصوص وادی سوم با هم گفتگو کنیم.

ابتدا برایمان بگویید چگونه به کنگره۶۰ وصل شدید؟

حدود ۵ سال پیش به صورت اتفاقی یکی از کتاب‌های آقای مهندس به دستم رسید که البته بعدها فهمیدم اتفاقی هم نبوده و درواقع قلاب کنگره من را گرفته! نویسنده کتاب به شدت توجهم را جلب کرد، تصمیم گرفتم هر طور شده بروم و با ایشان صحبت کنم. شرایط فراهم شد و از طریق یکی از دوستانم در تهران که آن موقع نمی‌دانستم کنگره‌ای هستند، خدمت آقای مهندس رسیدم. آن روز حدود ۴۰ دقیقه در خدمت ایشان بودم و من یکریز درباره‌ دیدگاه‌های فلسفی و عرفانی ایشان سوال می‌پرسیدم و ایشان با سعه صدر سؤالاتم را پاسخ دادند. همان روز، شد شروع کنجکاوی‌های من درباره هستی‌شناسی، وجودشناسی، معرفت‌شناسی و جهان‌شناسی ایشون! و دیگه قلاب کنگره منو رها نکرد.
بعد از این‌که فهمیدم ایشان بنیانگذار کنگره۶۰ هستند، از آنجایی که برادرم، مصرف‌کننده بود، این‌بار به عنوان همسفر برادرم به شعبه اسبیکو خرم‌اباد آمدم.
 

نقش وادی‌ها را در تعادل و جهان‌بینی چگونه می‌بینید؟

 کتاب ۱۴ وادی درواقع اساس جهان‌بینی، هستی‌شناسی و وجودشناسی آقای مهندس هستش؛ یعنی پایه و پی‌ِ ساختمانِ تفکرات کنگره به صورت خلاصه در ۱۴ وادی ریخته شده، وادی‌ها را نباید خواند! باید زندگی کرد؛ یعنی تئوری نیست که حفظ کنیم! باید به صورت عملی از یک وادی، وارد وادی بعدی بشویم وگرنه فقط قدرت حافظه خودمان‌ را قوی کرده‌ایم. در وادی‌ها باید توقف کرد، زندگی کرد، تجربه کرد و در عبور از هر وادی، همچنان وادی قبل را با خود حمل کرد.
 

وادی‌ها یا قدم‌های دیگری توسط علما و عرفا مطرح شده است! شما به عنوان کسی که در این زمینه، مطالعات داشته‌اید می‌توانید جایگاه وادی‌های کنگره۶۰ را برایمان توضیح دهید؟

ببینید زیرساخت یا ژرف‌ساخت اصول خودشناسی و معنویت در تمام نحله‌های معنوی، اشتراکاتی دارد. طبیعتاً بین وادی‌های آقای مهندس و دیدگاه‌های دیگر هم، نقاط اشتراک وجود دارد، اما مسئله این‌ است که آیا یک دیدگاه جدید می‌تواند مباحث تازه‌ای که تکرارِ مکررات دیگران نباشد را مطرح کند؟ مباحثی که در وادی‌های آقای مهندس مطرح شده، حاوی همین اصل مهم‌ است؛ دریچه‌های تازه‌ای به جهان حقیقت باز شده است. مفاهیمی در این وادی‌ها (گاه به اشاره، گاه در یک جمله، گاه یک کلمه... و البته آن کس است اهل بشارت که اشارت داند) مطرح شده که در مکاتب فلسفی و عرفانی پیش از آقای مهندس، هرگز مطرح نشده؛ مثلاً عطار نیشابوری هم ۷ وادی در عرفان دارد که اساس سلوک به حساب می‌آید، اما تفاوت عمده وادی‌های آقای مهندس در (فرشی_ عرشی بودن) وادی‌هاست. منظورم این است که در وادی‌های عطار، تمام حرکت، عرشی هستش و صرفاً صحبت از عالم یا عوالم روحانی است، اما در وادی‌های آقای مهندس، ابتدا حرکت در روی فرش را یاد می‌دهد و بعد نکات عرشی را هم مطرح می‌کند، این‌‌طوری رهجو در توهمِ عرشی شدن به سر نمی‌برد، بلکه یاد می‌گیرد که اول باید بر فرش و زمین، راه رفتنِ درست را یاد بگیرد سپس خود به خود، راهی به عرش هم برایش باز می‌شود.

در وادی سوم کلمه "باید" به کار رفته"به نظر شما برای یک فرد مصرف‌کننده چقدر پذیرفتن این مسئله که هیچ موجودی به اندازه خودش نمی‌تواند به خودش کمک کند در درمان و آموزشش تأثیرگذار است؟
معمولاً انسان‌ها ابعاد شخصیتی مختلفی دارند؛ مثلًا یک شخص می‌تواند بُعد علمی داشته باشه و همزمان بُعد هنری (موسیقی، نقاشی، شعر، تئاتر) بُعد ورزشی، بُعد معنوی و ... هم داشته باشد که طی زمان سعی می‌کند در مورد رشد ابعاد مختلفش، تفکر کند و درنتیجه رشد کند، اما یک مصرف‌کننده به مرور زمان، درِ همه ابعاد شخصیتی خودش را می‌بندد و فقط درِ بُعد مصرف‌کنندگی او باز می‌ماند؛ یعنی تفکرش فقط حولِ محورِ مقدار مصرف، مکان مصرف، تعداد دفعات مصرف و ... می‌چرخد. می‌خواهم بگویم مصرف‌کننده به خویشتن خویش که تمام ابعاد شخصیتی اوست فکر نمی‌کند. حالا در این وادی، یک مصرف‌کننده باید به ابعاد وجودی شخصیتش در زمینه‌های مختلف تفکر کند و همین اتفاق افتاده، باید ورزش کند، باید مطالعه کند و کتاب بخواند، باید مسائل معنوی را یاد بگیرد و ...

به نظر شما وادی سوم یک آغاز تازه برای ما شکل نمی‌دهد،آغازی از نوع یک تفکر تازه و باور به این‌که هر کسی می‌تواند مسائل خودش را خودش حل بکند؟

رهجویی که در آموزش‌های کنگره آموخته به تمام ابعاد شخصیتی خودش فکر کند، طبیعتاً متوجه می‌شود که هیچ‌کس جز خودش نمی‌تواند او را رشد بدهد و یا نجات بدهد، البته ما هم که مصرف‌کننده نبودیم در این وادی می‌آموزیم که کمک دیگران به ما حدومرزی دارد، اما کمک ما به خودمان بی‌حدومرز است، پس هیچ‌کس به اندازه ما به ما فکر نمی‌کند و کمک نمی‌کند.
 

دیدگاهتان را در مورد جایگاه علمی آقای مهندس در حوزه‌های زیر بیان کنید؛

درمان اعتیاد، عرفان ومعنویات، سبک زندگی!
در مورد درمان اعتیاد: "علمی که تجربه شود سند بدون نقص است"؛ یعنی هم از نظر تجربی (آمار رهایی‌های کنگره) و هم از نظر علمی ( آمار اکسپت مقالات علمی در ژورنال‌های معتبر بین‌المللی) اثبات بدون رقیب بودن آقای مهندس و کنگره مشخص است. تعداد رهایافتگان و تعداد مقالات، نشان‌دهنده‌ عملکرد کنگره و آقای مهندس در سطح جهانی هستند.
از نظر جایگاه معنوی فقط می‌توانم بگویم: شخصیت علمی ایشان به‌هیچ‌وجه از شخصیت کاملاً عرفانی و معنوی ایشان جدا نیست و قابل تفکیک نمی‌باشد؛ چون خیلی از مسائل علمی که ایشان مطرح می‌کنند، قطعاً شهودی است. بیشتر از این صحبت نکنم؛ چون خودشان فرمودند: راجع‌به شخصیت معنوی من صحبت نکنید، اما در مورد شخصیت علمی من بگویید و در مورد سبک زندگی: ایشان یک نمونه اعلای زندگی متعادل در تمام ابعاد زندگی هستند.
 

بسیاری از مفاهیم برای اولین بار است که در کنگره۶۰ بیان می‌شود، این مطلب برای شما که خودتان یک محقق هستید، آزاردهنده نبود و چگونه شد که آن را پذیرفتید؟(چند نمونه رانام ببرید)
اگر ذهن یک رهجو که وارد کنگره می‌شود از یک سری مفاهیم خالی باشد؛ مثلاً مفاهیم فلسفی مثل نفس، روح، عقل و یا مثلا ًحیات‌های موازی، تناسخ، مسخ و ... خب مسلماً خیلی راحت می‌تواند این مطالب را از تفکرات آقای مهندس دریافت کند و بپذیرد، اما وقتی ذهن یک رهجو از قبل، پُر از این اطلاعات باشد، این بار این مطالب، تناقض یا تضاد با مفاهیم قبلی دارد، ذهنش به چالش بزرگی کشیده می‌شود. برای من این اتفاق افتاد و می‌توانم بگویم چند سال طول کشید تا بتوانم به پذیرش برسم؛ گرچه همچنان پُر از سؤال و کنجکاوی هستم، اما آنچه آقای مهندس دارد به من می‌دهد دقیقاً این تصویر زیباست: هر بار دریچه‌ جدیدی از حقیقت را باز می‌کند و انگار می‌گوید: حالا حقیقت را از این پنجره و از این زاویه هم ببین! و آنچه که من می‌بینم یک تصویر بکر جدید است که قبلاً هرگز ندیده‌ام.

با توجه به این‌که شما استاد دانشگاه هستید،حیطه تخصصی شما هم بی‌ربط به مسائل کنگره نیست چقدرتلاش می‌کنید، آموزش‌هایی که در دانشگاه ارائه می‌دهید در راستای مفاهیم کنگره باشد و آیا اساسا ًکنگره۶۰ این اجازه را می‌دهد که مفاهیم جهان‌بینی در خارج از کنگره نیز تدریس شوند؟

با توجه به این‌که رشته من کاملاً مرتبط با مباحث صور پنهان هستش و البته حوزه تحقیق و مطالعات و مهم‌تر این‌که، علاقه من در این زمینه هست، با اخذ اجازه از آقای مهندس، بعضی مفاهیم را تا حدی که بشود در دانشگاه برای دانشجوها مطرح کرد، توضیح می‌دهم. من زمانی که از ایشان اجازه بسط تفکر و نشر دیدگاه‌هايشان را خواستم، فرمودند: من این مطالب را نگفته‌ام که در گنجه‌ها و طاقچه‌ها بماند، بلکه گفته‌ام که منتشر بشود، پس به عنوان یک وظیفه در خارج از کنگره تلاشم این هست که بتوانم آرا و افکار ایشان را بسط بدهم!

عکاس: همسفر نازنین زهرا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون اول )
مصاحبه: همسفر فهیمه رهجو راهنما همسفر هدی(لژیون دوم )
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .