English Version
This Site Is Available In English

وادی سوم؛ مسئولیت پذیری

وادی سوم؛ مسئولیت پذیری

دومین جلسه از دوره هفدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر شهریار و دبیری مسافر شهاب، با دستور‌جلسه «وادی سوم و تأثیر آن روی من» روز یک‌شنبه ۴ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر. خیلی خوشحالم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم تا از شما عزیزان آموزش بگیرم از آقای مهندس خانواده محترمشان و راهنمای خودم تشکر و قدردانی می‌کنم. از وادی اول تا وادی چهارم اگر به متن وادی‌ها دقت کنیم نشان‌دهنده این است که ما هیچ حرکتی قرار نیست انجام بدهیم و در واقع این چهار وادی فقط  نقشه راه را برای ما مشخص می‌کند و شاید این وادی‌ها ساده به نظر بیایند ولی واقعا خیلی خیلی از گره‌ها و خیلی از مشکلاتی که سر راه ما وجود دارد با گذر از این چهار وادی خیلی راحت برداشته می‌شود. وادی اول راجع به تفکر صحبت می‌کند که می‌گوید ما قبل از این‌که ساختاری را بخواهیم شکل بدهیم یا یک کاری را بخواهیم انجام بدهیم ابتدا باید آن ساختار را درون ذهن تشکیل بدهیم و بعد آن را به مرحله اجرا در بیاوریم و این خیلی موضوع مهمی است حالا ما تا الان فکر می‌کردیم که مثلا هر کاری می‌خواهیم انجام بدهیم می‌گوییم توکل بر خدا برویم جلو و انجامش بدهیم. یک نفر صحبت کرد بهش گفتند با توکل زانوی اشتر ببند توکل بکن ولی قبلش تفکر کن و همه‌ی محکم کاری‌ها را انجام بده. وادی دوم به ما می‌گوید که ما بیهوده نیستیم یعنی آن دیدگاه و تفکری که انسان در اعماق تاریکی‌ها به آن می‌رسد و فکر می‌کند بیهوده خلق شده است و هیچ خاصیتی ندارد این را یاد می‌دهد که خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داد و این طور نبود که بیهوده انسان را خلق کند حتی به تمام فرشتگان این امر را کرد که باید در مقابل انسان زانو بزنند. وادی چهارم به انسان می‌گوید ما حتی روی کمک خداوند هم نمی‌توانیم حساب کنیم اگر خودمان هیچ حرکتی انجام ندهیم اما وادی سوم که امروز دستورجلسه است متن وادی می‌گوید باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. تقصیر را گردن دیگران انداختن و مسئولیت گردن دیگران انداختن شاید به ظاهر یک باری از دوش انسان بر می‌دارد و انسان یک نفس راحتی می‌کشد و خودش را تبرئه می‌داند از آن مشکلی که برایش پیش آمده ولی این موضوع باعث می‌شود که انسان هیچ حرکتی برای حل آن مشکل انجام نمی‌دهد مثل زمانی که درگیر اعتیاد شدیم و مصرف‌کننده شدیم تنها کاری که می‌کردیم تقصیر را گردن همه می‌انداختیم غیر از خودمان، تقصیر جامعه، تقصیر خانواده، تقصیر دوست، همسایه، تقصیر همه‌ی این‌ها می‌انداختیم ولی هیچ وقت نگفتیم که من مقصر بودم من هم در این موضوع نقش داشتم شاید شرایط مصرف برای خیلی‌های دیگر مثل من فراهم شد ولی آن‌ها مصرف‌کننده نشدند پس من‌هم در این موضوع مقصر هستم اما وقتی انسان تصمیم می‌گیرد که از تاریکی‌ها خارج بشود و از تاریکی اعتیاد خارج بشود خیلی وقت‌ها ما از تاریکی وارد یک تاریکی دیگر می‌شویم یعنی از تاریکی اعتیاد می‌آییم بیرون وارد تاریکی‌های دیگری می‌شویم. طرف می‌بینی همین موضوع را در مسئله درمانش‌ هم دارد هم‌چنان با خودش ادامه می‌دهد و یدک می‌کشد در درمانش هم باز مسئولیت را می‌اندازد گردن دیگری. درمان به مشکل می‌خورد می‌گوید راهنما خوب نیست، کنگره خوب نیست کنگره قوانینش سخت است مرزبان با من لج کرده است، باز هم در همان تاریکی‌هایی که زمان مصرف بود هم‌چنان ادامه می‌دهد فقط شکلش تغییر کرده است. این بین همه رنج‌ها مشترک است من خیلی می‌بینم بین بچه‌ها که طرف دوست دارد فقط مسئولیت کارش را بندازد گردن راهنما مثلا می‌گوید آقا من جلسه دیگر نمی‌آیم فقط منتظر این است که راهنما یک تاییدی بگوید و اوکی بدهد. مثلا نیا و نفس راحتی بکشد. من الان با بچه‌هایی که در لژیون ما هستند گفتم  از این به بعد هرکس خواست نیاید یا  زودتر خواست برود یا حالا سر لژیون ننشیند اصلا نیازی نیست به من بگوید چون من اصلا در جایگاهی نیستم که بخواهم به کسی بگویم به کنگره بیاید یا نیاید وقتی می‌گوید یک سفر اولی باید سه جلسه را حضور داشته باشد من چه جایگاهی دارم که به یک نفر مجوز بدهم که آقا امروز جلسه نیامده دیگر نیا. راهنما می‌گوید بیا ولی تصمیم‌گیری با خودش است اینجوری شخص یاد می‌گیرد که مسئولیت کارش را بپذیرد مهم این است که در کنگره حضور داشته باشیم حالا بچه‌ام مریض شد، همسرم مریض شد مراسم داشتیم، این‌ها دیگر مهم نیست مهم این است که باید باشی که نیستی حالا به هر دلیلی زیاد اهمیتی ندارد پس این را یاد بگیریم در مسیر درمان و همه مراحل زندگی سعی کنیم مسئولیت را گردن دیگران نیندازیم این در مورد همه مجموعه‌ها هم به کار می‌رود آقای مهندس هم می‌گوید مثلا هیچ کس به اندازه بچه‌های کنگره به فکر کنگره نیست خب یک وقت‌هایی بعضی از افراد هستند در کنگره حضور دارند اسم کنگره روی آن‌ها است ولی کنگره‌ای نیستند و حس افراد را نسبت به کنگره خراب می‌کند ما باید بدانیم که تنها کسی که می‌تواند کنگره را حفظ کند و کنگره را ارتقا می‌دهد خود ما هستیم نباید با این افراد همسو شویم کنگره در واقع خانه ما است سعی کنیم وقتی سفر می‌کنیم حس‌های مثبت را دریافت کنیم و به حس‌های منفی هیچ توجهی نکنیم به القائات منفی توجه نکنیم من الان قبل از جلسه داشتم با یکی از بچه ها صحبت می‌کردم گفتم کنگره ذاتش بد نیست ذات کنگره خوب است چون منشأ کنگره آقای مهندس است و ذات کنگره پاک است ولی اگر شخصی در کنگره خراب‌کاری کند یا کارشکنی کند دیگر تقصیر کنگره نیست پس سعی کنیم  یک مقداری هم تعصب خودمان را بکشیم هم تعصب کنگره تا ان‌شاءالله بتوانیم زندگی خوبی را داشته باشیم. از این‌که به صحبت‌های من گوش دادید، متشکرم.

عکاس و تایپ: مسافر مصطفی لژیون پنجم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .