جلسه یازدهم از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی بوئینزهرا با استادی همسفر خدیجه، نگهبانی همسفر سکینه و دبیر موقت همسفر زهره با دستور جلسه وادی سوم و تأثیر آن روی من"باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند" روز یکشنبه ۴ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
ابتدا خدا را شکر میکنم بابت این که توانستم یکبار دیگر این جایگاه را تجربه کنم و از نگهبان و دبیرتشکر میکنم که استادی جلسه را به من واگذار کردند. از ایجنت همسفر الهه و مرزبانان نمایندگی که فرصت دادند خدمت کنم و آموزش بگیرم تشکر میکنم.
تبریک ویژه دارم بابت مجزا شدن سایت همسفران بوئینزهرا و به تمام خدمتگزاران سایت تبریک عرض میکنم. اکنون دستور جلسه امروز وادی سوم "باید دانست هیچ موجودی بهاندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. " همه ی ما میدانیم که این وادیها چراغ راه ماهستند و اگر ما مسیر زندگی را جادهای پرپیچوخم در نظر بگیریم؛ وادیها برای ما تابلوهایی هستند که در این جاده نصب شدهاند، تا ما را به سرمنزل مقصودمان که همان صلح آرامش و آسایش است برسانند، تا بتوانیم به فرمان عقل نزدیک شویم. تکرار هر سالهٔ این وادیها و قراردادن آن ها در دستور جلسات هفتگی نشانهی اهمیت زیاد این وادیها است و میخواهد به من بگوید که از سال گذشته که این وادی را کار کردهای تا به امسال چقدر توانستهای روی خودت وزندگیت اجرایی کنی، در وادی اول آموختیم که با تفکر ساختارها آغاز میشود؛ چون خداوند بهگونهای ما را خلق کرده است که باید برای زندگیمان برنامهریزی و تفکر داشته باشیم. در وادی دوم میگوید؛ که هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته است، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. همه موجودات قطعاً با یک هدفی آفریده شدهاند پس هیچوقت نباید ناامید باشیم. اکنون وادی سوم مرحله دیگری از وجود ما را نشان میدهد که وادی باور و خودشناسی است ومی گوید، باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند؛ این وادی به من خدیجه میگویدباید به فکر خودت باشی و در مراحل تصمیمگیری زندگی خود میتوانی با دیگران مشورت کنی؛ ولی حق نداری تابع تصمیم دیگران باشی چرا که تصمیم نهایی را باید خودت بگیری.
یکضرب المثل است که میگوید: همسایهها یاری کنید تا من شوهرداری کنم .آقای مهندس در وادی سوم دررابطهبا مفهوم این ضربالمثل میگویند؛ یعنی بعضی انسانها اینگونه تفکر، اندیشه میکنند که دیگران باید به آنها کمک کنند تا بتوانند مسائل و مشکلات خود را حل کنند و همیشه نیازمند دیگران هستند و به خودشان هیچ اعتمادی ندارند؛ مثلاً من بلد نیستم غذا درست کنم یا بلد نیستم لباس اتو کنم و صورت حقبهجانب هم به خود میگیرند؛ یعنی دچار اشتباه میشوند؛ ولی حاضر نیستند اشتباه خود را قبول کنند پس باید گفت: همه چیز دست خودمان است ، به دیدگاه و تفکر ما بستگی دارد . اگر بخواهم یکی از تجربیات خودم را مطرح کنم من و مسافرم قبل ورود به کنگره ناامیدشده بودیم و به مرحلهای رسیده بودیم که از شدت ناامیدی گریه میکردیم و به قولی ، از مشکلات و سختیها بریده بودیم؛ ولی بعد از ورود به کنگره آموختیم که کلید حل مشکلات دست خودمان است وبا گله و شکایت مشکلی حل نمیشود. تنها کسی که میتواند به ما کمک کند خودمان هستیم به طور مثال اگر مسافر یاهمسفری خواسته قوی برای درمان نداشته باشند ، قویترین راهنما هم نمیتواند برایش کاری کند؛ بنابراین ناجی خودمان هستیم درهرصورت اگر خواستهای داریم بایستی مسئولیت کارهایمان را به عهده بگیریم و در جهت اهداف خود تلاش کنیم .
پس نتیجه میگیریم برای خروج از مشکلات و حرکت به سمت صلح آسایش و آرامش اولین قدم خواستهٔ خودمان است و بعد نیروهای بازدارنده و ضدارزش را خوب بشناسیم و همیشه این را در نظر داشته باشیم که خود انسان در حل مشکلاتش بالاترین نقش را برعهده دارد و اگر تصور کند که دیگران باید مشکلاتش را حل کنند سخت در اشتباه است و هیچگاه به منزل مقصود نمیرسد.

مرزبان کشیک:همسفرسمیه
تایپ: همسفراعظم رهجوی راهنما همسفر اعظم(لژیون اول)
عکس: همسفر منیره رهجوی راهنما همسفراعظم (لژیون اول)
ویرایش: همسفر مینا،رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر مینا، رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بوئینزهرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
164