در همه وادیهای کنگره پایه و اصول درست زندگی کردن به انسان آموزش داده میشود، در وادی اول چگونه تفکرکردن را یاد گرفتم و اینکه برای ساختن یک زندگی سالم و داشتن آرامش باید قبل از هر قدمی تفکرکردن را سرلوحه کارهایم قرار دهم. در وادی دوم آموختم که من بیهوده نیستم حتی اگر خودم ارزشی برای خود قائل نباشم و هر انسانی ارزش و جایگاه خاص خود را دارد که برای شکوفایی باید در صراط مستقیم حرکت کند. با عبور از وادی دوم و خروج از ناامیدی روزنه نوری درونم روشن شد و برای حرکت آماده شدم، قدمهایم محکم شد و شروع به رفتن کردم و بدون هیچ توقعی از اطرافیانم خودم را برای نبرد با تاریکیها آماده کردم.
وادی سوم من را بیشتر با رفتن و توقع نداشتن از دیگران آشنا ساخت، این وادی همچون شمشیر برندهای تمامی افکار و اندیشه نادرستی که داشتم را ویران کرد زیرا این وادی اینطور بیان میکند؛ باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. این یعنی من همسفر خودم باید به فکر خودم باشم و مشکلات خودم را حل کنم و منتظر نباشم کسی از بیرون بیاید و مشکل من را حل کند، برای مثال اگر بخواهم غذا درست کنم در فکر این نباشم که خواهر یا مادرم بیایند و برایم غذا درست کنند. وادی سوم در مورد همه ما صدق میکند، مصرف کننده هم نمیتواند در خانه بنشیند و با ورد و دعاخواندن بگوید خدایا خودت به من کمک کن تا موادم را قطع کنم و حالم خوب شود، بایستی خودش به خودش کمک کند و قدرت عمل داشته باشد یعنی حرکت کند و روحیه طلبکارانه نداشته باشد تا خداوند هم او را یاری برساند.
با آمدن به کنگره و دریافت آموزشها، قدرت یادگیری در من بیشتر شده است و من هم باید در گفتار و در رفتار، عمل سالم را در نظر داشته باشم تا به طرف آسایش و سلامتی و آرامش قدم بردارم. مبدا همه چیز از پندار سالم شروع میشود، وقتی تفکر و اندیشه خوب باشد رفتار و کردار هم زیبا میشود. تنها راهی که به انسان آرامش و آسایش میدهد راه مستقیم و پیروی از فرامين الهی است، قوانین هر چه میگوید در جهت اصلاح من است. هستی قوانین این است که هیچکس به اندازه خود من به فکر خودم نیست و امروز در هر نقطهای قرار دارم با انتخاب خودم است و اگر از زندگی ناراضی هستم هیچکس جز خودم مقصر نیست.
بهترین کار این است که با خودم صادق باشم و سختیها و مشکلات زندگیام را با آغوش باز پذیرا باشم و درس بگیرم تا خداوند هم درهای رحمتش را به روی من بگشاید. همانطور که در فصل زمستان درختان و طبیعت به خواب میروند و در فصل بهار زنده میشوند انسان هم اینگونه است. پرندههایی که در زمستان صدای آوازشان شنیده نمیشود در بهار شروع به جفتگیری میکنند و تولید دارند امیدوارم که ما هم از طبیعت الهام بگیریم و با صبر و حوصله در مسیر رسیدن به خواستههایمان حرکت کنیم.
شاید در گذشته به خاطر افکار نادرست خودم رنج میکشیدم و علفهای هرز تمام وجودم را خشک و آلوده کرده بودند اما امروز هر لحظه خداوند را شکر میکنم که در مسیر آموزشهای کنگره قرار دارم و با تفکر و تدبیر می توانم مشکلات و تخریبهایم را درست کنم و منتظر هیچ دستی نباشم که به من کمک کند. شاید بتوانم با دیگران مشورت کنم ولی تصمیم نهایی را باید خودم بگیرم و در نهایت هر اقدامی که میخواهم انجام دهم با تفکر صحیح باشد. فکر نباید مثل بذر اولیه کاشته شود ولی آنرا سمپاشی نکرده باشم که آفت همه را از بین ببرد. هر حرکتی که در آگاهی و بیداری باشد قطعا سرانجام خوبی خواهد داشت.
نگارش: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون هشتم)
ارسال: همسفر مژگان دبیر دوم سایت همسفران نمایندگی خلیجفارس بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
60