English Version
This Site Is Available In English

باید بار مسئولیتم را خودم به دوش بکشم

باید بار مسئولیتم را خودم به دوش بکشم

جلسه هفتم از دور چهارم کارگاه های اموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی امیر اراک با استادی مسافر ایمان،نگهبانی همسفر یاسین و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه«وادی سوم و تاثیر آن روی من»در تاریخ ۱۴۰۴/۰۳/۰۴ در ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ایمان هستم یک مسافر
از راهنمای خودم تشکر می‌کنم که اجازه داد در این جایگاه خدمت کنم
اما در مورد دستور جلسه وادی سوم و تاثیر آن روی من در وادی اول ما تفکر کردن رو یاد گرفتیم و در وادی دوم یاد گرفتیم که انسان ارزشمند هست و از ناامیدی فاصله گرفتیم

و اما تیتر وادی سوم هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند، یعنی اگر من نخواهم برای خودم کاری انجام بدهم هیچ‌کس نمی‌تواند برای من کاری انجام بدهد زمانی که من مصرف کننده بودم و آقای مهندس هم فرمودند که نیروهای غیبی هم می‌توانند برای شما کاری بکنند و در زمان مصرفم انتظاراتم از دیگران بالا رفته بود و مدام از زیر بار مسئولیت‌هایم فرار می‌کردم تا زمانی که به کنگره آمدم یاد گرفتم که باید بار مسئولیتم را خودم به دوش بکشم وقتی که شما می‌پذیرید که بار مسئولیت روی دوش خودتان هست و اتفاق جالبی که می‌افتد در این مرحله نیروهای غیبی هم به شما کمک می‌کند،

آقای حکیمی روز پنجشنبه فرمودند نظم و انضباط ، من خودم به عنوان یک سفر اولی همیشه ساعت ۴ و ۴:۳۰ توی شعبه حضور داشتم سی دی سر وقت نوشتن توی جلسه عمومی مشارکت کردن، سر لژیون مشارکت کردن ،دارو رو طبق دستور راهنما مصرف کردن، به موقع خوابیدن و به موقع بیدار شدن و فرمانبردار خوبی بودند اینکه سختی‌ها را به جان خریدند و بهای درمان رو پرداخت کنیم یا همون پرداخت شما به اعتیاد زمانی که من به کنگره آمدم سه تا رفیق داشتم که حرفی یک چیزی را من تضمین کرده بودم که پرداخت کنم ولی حالم خوب نبود با راهنما مطرح کردم این مشکل را و ایشان جواب به من داد که این را شما به چشم یک پرداخت بها در نظر بگیر و من نه چیزی را امضا کرده بودم بابت پرداخت چون حرف زده بودم این را انجام دادم ماشینم را فروختم و پرداخت کردم،

وقتی این کار را کردم حالم خوب شد و تونستم منظم بیایم در جلسات شرکت کنم سفرم را خوب انجام بدهم. این بهایی بود که من باید برای اعتیادم می‌دادم  ومن سرباز خوبی برای تاریکی ها بودم و نمی‌گذاشتند من روی این صندلی ها بشینم و این یک نمونه از اون سختی ها بود که باید به جان میخریدم تا درمان بشوم .
ممنونم که به صحبت های من گوش کردید .

 

تایپ:مسافر سعید

ویراستاری و عکس:مسافر علی

تنظیم:مسافر رضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .