سلام دوستان طاهره هستم راهنمای ویلیام وایت
قبل از این که با کنگره۶۰ آشنا شوم اصلا به فکر خودم نبودم. بعداز تخریبهایی که در زندگی برای من به وجود آمده بود که بیشتر جنبه روحی و روانی داشت، بدون هیچ فکری باعث تخریب جسم خودم شدم و با مصرف سیگار و قلیان هر روز بیشتر از قبل به خودم آسیب میزدم. فکر میکردم که خودم را آرام میکنم و لذت میبرم؛ ولی من با ناآگاهی فقط جسم خودم را ذره ذره از بین میبردم.
با ورود مسافرم به کنگره۶۰ من هم بعد از مدتی آمدم، من که تاکنون منتظر بودم و فکر میکردم دیگران باید کارهای من را انجام دهند، دیگران مقصر هستند که زندگی من اینگونه شده است، به فکر راه حل و درست کردن زندگی افتادم. با راهنماییها و آموزشهایی که در کنگره۶۰ دریافت کردم، وارد لژیون ویلیاموایت شدم و سفر کردم، توانستم ضدارزشی که سر منشاء بسیاری از مشکلات من بود را مهار کنم.
من با تخریبی که داشتم بارها باعث ماندن مسافرم در مصرف شدم؛ ولی من نادانسته این را تقصیر مسافرم میدانستم و میگفتم؛ اگر او درست شود زندگی من هم درست میشود. شکر خدا با پذیرفتن مسئولیت مشکلاتم و در پی آن با تفکر به حل کردن آن پرداختم و این امر باعث شد که اکنون آرامش و آسایش را در کنار عزیزانم داشته باشم. بتوانم سختیها، مشکلات زندگی و گذرگاههایی که در زندگی پیش میآید را پشتسر بگذارم و توان حل مشکلات را داشته باشم.
سلام دوستان نغمه هستم مسافر نیکوتین
با تمام ناامیدی وارد کنگره۶۰ شدم، تصور میکردم اینجا هم مانند بقیه جاهای دیگر درمانی وجود ندارد و به اصطلاح آمدم که امتحان کنم و بدون عذاب وجدان این زندگی را رها کنم و بروم. تخریب مسافرم زیاد بود اصلأ توجهی به خودش و زندگیاش نداشت. به شکر خدا از زمانی که سفر خود را آغاز کرد با کسب جهانبینی آرامآرام تغییرات در او شکل گرفت و باعث شد دوربین من از روی ایشان برداشته شود و به روی خودم متمرکز شوم.
با جستجو درون خود متوجه تخریبهای بسیار زیاد درون خودم شدم و یاد گرفتم که هیچ کسی به اندازه خود من نمیتواند به فکر من باشد؛ پس شروع به بازسازی خودم کردم و در لژیون ویلیام وایت شرکت کردم. این حرکت برای من بسیار حرکت عظیمی بود؛ زیرا باید مسئولیت اشتباهات خود و تخریبی که به جسمم وارد کرده بودم را میپذیرفتم.
با متد DST همراه با آدامس نیکوتین با راهنمای خودم همسفر طاهره توانستم در طول ده ماه از بند نیکوتین آزاد و رها شوم. با رهایی نیکوتین و آموزش جهانبینی بندهای جهالت یکی پس از دیگری باز شدند و من تازهای شکل گرفت و من چقدر این نغمه را دوست دارم و هر لحظه سپاسگزار خداوند و آقای مهندس دژاکام و راهنماهای خودم هستم؛ زیرا هر آنچه دارم از محبت خداوند و لطف این بزرگواران است. سعی میکنم با خدمتگزاری در کنگره۶۰ یک گوشهای از این محبتها را جبران کنم هرچند که من هرکاری انجام دهم به خودم باز میگردد.
سلام دوستان زهرا هستم مسافر نیکوتین
شاید همه انسانها در یک برهه زمانی این تفکر را داشته باشند، که چرا من؟ چرا من باید با این مشکلات دست و پنجه نرم کنم؟ ولی هیچگاه به پاسخ نرسیده باشند. من هم مانند همه انسانها این تفکر همراهم بود که مانند یک علامت سوال بزرگ همیشه همراهیام میکرد.
با مطالعه وادی اول متوجه شدم تفکر چقدر تاثیرگذار است و در ادامه از وادی دوم یاد گرفتم که جهت بیهودگی آفریده نشدم. به نظرم وادی سوم پاسخ آن علامت سوال بزرگ را به من داد که هیچکس به اندازه خود من به فکر من نیست و این پیش درآمدی است بر وادی چهارم یعنی مسئولیت پذیری.
وادی سوم به من قدرت پذیرش را آموخت اینکه بپذیرم سر منشاء این علامت سوالها خودم هستم، این من هستم که باید با تفکر گرهها را پیدا و برای باز کردن آن اقدام کنم. برای شروع سفر نیکوتین این وادی سوم بود که مرا به طرف سفر ویلیام وایت راهنمایی کرد و بیشترین تأثیر وادی سوم روی من آغاز سفر نیکوتین بود که توانستم اشتباه بودن مسیرم را بپذیرم و برای درمان آن اقدام کنم.
مجموعه کنگره۶۰ مخصوصا راهنمای خودم همسفر طاهره به من کمک کرد تا خودم را پیدا کنم و حرکت کنم، هنوز به درمان قطعی دست نیافتم؛ زیرا سفرم به اتمام نرسیده است؛ ولی یقین دارم که روزی من هم این رهایی را میچشم. بابت بستری که آقای مهندس دژاکام مهیا کردند از ایشان کمال تشکر و قدردانی را دارم که متد DST را خلق کردند؛ زیرا با وجود متد DST است که درمان نیکوتین ساده شده است و من میتوانم به آسانی جسمم را به درمان قطعی نزدیک کنم.
سلام دوستان سکینه هستم مسافر نیکوتین
خداوند بزرگ را شاکرم که پایمان به کنگره۶۰ باز شد تا من هم بهواسطه مسافرم بتوانم مصرف قلیان را که سالیان سال بود من را درگیر خودش کرده بود را بهعنوان یک ضدارزش کنار بگذارم. وقتی مسافرم با متد DST درمان اعتیادش را شروع کرد و بعد از گذشت چند ماه وارد لژیون ویلیاموایت شد، من هم تصمیم گرفتم با تنباکوی دوسیب خداحافظی کنم.
من حدود ۲۰ سال بود که بدجور وابسته به قلیان شده بودم و هر جا میرفتم کیف قلیان را اول از همه جلوی در میگذاشتم که مبادا فراموش کنم. وادی سوم در ابتدا با «باید» شروع میشود. گفتم من هم باید به خاطر خودم این حرکت را شروع کنم؛ چون وقتی پسر ۶سالهام به من گفت: مامان چرا قلیان میکشی؟ هیچ پاسخی برایش نداشتم جز شرمندگی.
خدا را شکر الان در دوره سازگاری هستم و حتی در طی این ۲ماه، یکبار هم سراغ قلیان نرفتم و بسیار خوشحالم از اینکه هم من و هم مسافرم در حال رسیدن به درمان هستیم و تخریبی را که از سر ناآگاهی به خودمان وارد کردیم را میتوانیم جبران کنیم. انشاءالله با کمک و راهنمایی، راهنمای خودم همسفر طاهره به سلامت کامل برسم.
من از این وادی یاد گرفتم که مسئولیت زندگی خودم را خودم بپذیرم و قبل از انجام هر کاری تفکر کنم، مشورت کنم و در نهایت خودم تصمیمگیری کنم و از کسی انتظار نداشته باشم که برای من قدمی بردارد. خودم باید این زندگی که سالهای سال با ناآگاهی به خرابه تبدیل کردم را با عملیکردن آموزشها تبدیل به آبادی کنم و از آن لذت ببرم.
سلام دوستان منا هستم مسافر نیکوتین
وادی سوم تنها وادی است که با «باید» شروع میشود و همین موضوع اهمیت آن را دوچندان میکند. این وادی به من یادآوری میکند که مسئول اصلی زندگی و افکار و احساساتم خودم هستم. در گذشته شاید منتظر بودم که دیگران به فکر من باشند یا برایم کاری بکنند؛ اما با درک این وادی فهمیدم که این انتظار اشتباه است.
هیچکس مثل خود من نمیتواند نیازها، احساسات و دغدغههایم را درک کند؛ پس اگر من برای خودم کاری نکنم، اگر من به فکر تغییر و رشد نباشم، هیچکس جای من این مسیر را نمیرود. این وادی تلنگری است برای بیداری، برای شروع حرکت و برای قبول مسئولیت صددرصدی زندگیام.
درک وادی سوم به من کمک کرده که کمتر گله و شکایت کنم و بیشتر تمرکز کنم روی خودم. زمانیکه تصمیم گرفتم سفر ویلیاموایت را شروع کنم، همزمان شده بود با زمانی که مسافرم هم تصمیم به آغاز سفرش گرفته بود. در ابتدا نمیدانستم که واقعاً باید وارد این مسیر بشوم یا نه؟ مردد بودم؛ اما به مرور متوجه شدم که برخی از مشکلات سفر مسافرم، ریشه در گرهها و مسئلههای حلنشده خود من دارد.
انگار این گره، گره من بود، نه مسافرم و تا من برای باز کردن آن اقدامی نمیکردم، سفر او هم بهدرستی پیش نمیرفت. همین موضوع باعث شد که یک تصمیم جدی بگیرم و سفر ویلیاموایت را آغاز کنم. وقتی وارد مسیر شدم، تازه فهمیدم که چقدر به این سفر نیاز داشتم. چقدر از گرههای زندگیام و درکها و برداشتهایم در همین مسیر نهفته بود. سفر نیکوتین برای من تنها یک همراهی نبود؛ بلکه راهی برای شناخت خودم، برای رشد، برای باز کردن گرههایی بود که سالها نادیدهشان گرفته بودم.
سلام دوستان تارا هستم مسافر نیکوتین
در وادی سوم میآموزیم؛ بالاترین نقش برای حل مسائلمان بر عهده خود ما است. ما میتوانیم با گرفتن آموزشها و تبدیل آنها به آگاهی، تغییر نگرش و بینش از تفکری پوچ به تفکری سالم برسیم و زندگی آرام همراه با صلح و آسایش برای خود بسازیم. انسان اگر به خودش متکی باشد میبیند قویترین نیروها در ما ذخیره شده است و ما انرژیها و نیروهایی داریم که مثل قله آتشفشان درما ذخیره شده است، فقط باید بخواهیم و در جهت آن حرکت کنیم؛ چون اگر نشستیم از بی دست و پایی ما است، از این است که انسان را نمیشناسیم و به خودمان نرسیدهایم و ایمان نداریم.
من به دلیل جهل و ناآگاهی سالها با مصرف قلیان به جسمم، این هدیه ارزشمندی که به من داده شده، آسیب رساندم و اکنون به دلیل داشتن بیماری تنفسی در رنج هستم. این رنج نشاندهنده این است که من در گذشته درست عمل نکردم و نادانسته مرتکب اشتباه شدم و این در اثر کاشت بذرهایی است که به دست خودم کاشته و سالها آن را آبیاری کردهام.
از زمانی که وارد کنگره۶۰ شدم، متوجه شدم؛ مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکنم، خودم در به وجود آمدن آن نقش داشتم؛ پس ابتدا این را پذیرفتم، سپس با تفکر و تدبیر و با امیدواری در جهت بهبود سلامتی وارد لژیون ویلیام وایت شدم و با استفاده از آدامس نیکوتین و متد DST شروع به درمان کردم و مسیری که سالها به اشتباه طی کرده بودم و بالا رفته بودم به مرور و با در نظر گرفتن پارامتر زمان و کمک راهنمای خودم پله پله در حال پایین آمدن هستم. به امید رهایی.
رابط خبری: راهنمای ویلیاموایت همسفر طاهره (نمایندگی البرز)
ویراستاری و ارسال: راهنمای ویلیاموایت همسفر فاطمه نمایندگی (امامقلی خان)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره ۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
231