جلسه سیزدهم از دوره دوازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صادق قم، با استادی راهنمای محترم همسفر علی ، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مهدی، با دستور جلسه "وادی سوم و تاثیر آن بر روی من" یکشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و نگهبان عزیز که اجازه دادن در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش ببینم تشکر میکنم و خداوند را شاکر هستم که در کنگره حضور دارم.
در این چهار سالی که در کنگره هستم این وادی ها و دستور جلسهها به ترتیب تکرار میشوند و این تکرارها به قول آقای مهندس برای آموزش نیاز و ضروری است.
معنی کلمه انسان از نسیان میآید که معنی آن فراموشی میباشد و انسان مدام نیاز به تکرار و آموزش دارد،۱۲۴ هزار پیامبر و ۱۴ معصوم آمده اند به ما بگویندکه خوبی خوب است و بدی بد است،تنها وادی که تاکید و باید دارد همین وادی سوم است،(باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.)
در وادی سوم آقای مهندس میفرماید که هر انسانی دچار مشکل میشود اگر خودش به فکر خودش نباشد و از دیگران توقع داشته باشد هیچ اتفاقی برایش نمیافتد و همه ما این را تجربه کردهایم و میگوییم چرا این مشکل برای من به وجود آمده است و توقع داریم اطرافیانمان این مشکل را برای ما حل کنند،این مشکل را خود من درست کردهام چگونه دیگران بیایند و آن را حل کنند،در یک مثال طنز آقای مهندس میفرمایند همسایهها یاری کنید تا من شوهرداری کنم.
در این وادی آقای مهندس من را متوجه مسئولیت خودم میکند، یک مشکلی پیش آمده به جای اینکه ناراحت بشویم و دنبال مقصر باشیم اول باید توجه کنیم که چه اتفاقی افتاده است و دیگران را مقصر نکنیم و بعد آن مشکل را خودمان حل کنیم.
زمانی که من وارد لژیون آقا قاسم شدم ایشان با محبت به من فهماندن که غفلت کردم و یک بخش دیگری از این مشکل از دستم خارج شده است و دست من نبوده است،در سی دی اخیر استاد امین میفرمایند همه چیز دست ما نیست ما فقط مکلف هستیم وظایفمان را انجام بدهیم و نتیجه آن به ما مربوط نیست و ما فقط مکلف به انجام آن وظیفه هستیم.
زمانی که این مشکل برای من پیش آمد و فرزند من معتاد شد افکاراتی در سر من بود که چه کسی به فرزند من مواد داده است و کجا و چه شخصی باعث آن شده است،آن شخص را من پیدا کردم و مدام در حال نقشه کشیدن بودم که چه کار کنم و این موضوع را به آقا قاسم گفتم و آقا قاسم به بنده گفتند این فکر تو غلط است و فرزند تو پذیرش این را داشته که مصرف کننده شود و شخصی که مواد به آن داده است مهم نیست و به هر علت این اتفاق برایش میافتاد و شاید شخص دیگری به آن مواد میداد.
خدا را شکر این افکار غلط من در کنگره اصلاح شد و متوجه شدم که خیلی چیزها از دست من خارج است، آن زمان فکر میکردم که کنترل همه چیز در دست من است.
خدا را شکر با آموزش در کنگره به آرامش و آسایش نسبی در زندگیام رسیدهام و مشکلات و سختی همیشه در زندگی وجود دارد اما زاویه دید من در کنگره نسبت به این مشکلات عوض شده است و این را فهمیدم که باید به وظیفه انسانیام عمل کنم و آن را درست انجام بدهم و آن چیزی که سر لوحه راستی و درستی در زندگی است انجام بدهم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید ممنونم.

تایپ خبر: همسفر امیرمحمد، مسافر احسان لژیون هفتم ،مسافر حمزه لژیون چهارم
عکاس همسفر: امیرمحمد
ارسال خبر: همسفر امیرمحمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
226