جلسه هشتم از دوره سوم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰، نمایندگی جهانبین شهرکرد با استادی همسفر توران رهجوی راهنما همسفر شکیبا، نگهبانی همسفر لیلا و دبیری همسفر صدیقه با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه 4 خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۱۵ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا شاکر و سپاسگزار خداوند هستم که توفیق داد در این جلسه باشم و آموزش بگیرم. در دستور جلسه وادی سوم و تاثیر آن روی من، سر تیتر وادی سوم میگوید: باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. یکی از منابع آموزشی کنگره۶۰ کتاب ۱۴وادی یا کتاب عشق است که آقای مهندس در این کتاب ۱۴وادی برای ما بیان کردهاند که هر کدام از این وادیها پلهپله ما را به سمت یک زندگی سالم همراه با ارامش و آسایش میرساند به شرط اینکه ما بعد از یادگیری این وادیها، آنها را در زندگی خود عملی کنیم و به مرحله اجرا در آوریم نه اینکه طوطیوار مفاهیم را حفظ کنیم، حالا مفاهیم این وادیها چه برای من که همسفر هستم و با یک مصرفکننده زندگی میکردم و چه برای کسی که مصرف کنندهای ندارد، راهگشا هستند. ما همسفران نقاط تاریک زیادی در زندگی خود داریم برای اینکه سالیان سال در کنار فرد مصرفکننده زندگی کردهایم و در تاریکی، ترس و اضطراب بودهایم. این وادیها گرههای کور زندگی را برای ما باز میکنند.
آقای مهندس در ابتدای وادی سوم از کلمه باید استفاده کردند و گفتند: که در زندگی همه انسانها مشکلات زیادی وجود دارد و هیچ انسانی نیست که در زندگی مشکلی نداشته باشد، قبل از اینکه به کنگره بیاییم همیشه مشکلات خود را گردن دیگران و بهخصوص مسافرمان میانداختیم و همیشه انگشت اشاره اتهام به سمت مسافر بود؛ اگه همسر من یک مصرفکننده نبود الان وضع مالی بهتری داشتم یا اگر همسر من مصرفکننده نبود الان از نظر روحی در وضعیت سلامت روان بهتری بودم، شاید هم در موقعیت اجتماعی بهتری قرار داشتم و کلی اگرهای دیگر، ولی اکثر مشکلات تقصیر خود ما بوده، مربوط به گذشته خود ما بوده و باید تفکر کنیم و ببینیم که در گذشته چه کارهایی انجام دادهایم. وقتی من امروز در زندگی خود مشکلاتی دارم این پیام را به من میدهد که در گذشته به درستی عمل نکردهام و طرز فکرم اشتباه بوده و شاید خواسته یا ناخواسته در گذشته بذرهایی کاشتهام و سالیان سال هم آنها را آبیاری کردهام و امروز برداشت میکنم. مهمتر از آن این است که من بخواهم این مشکلات را حل کنم و در این مسیر نباید از دیگران انتظاری داشته باشم همانطور که در به وجود آمدن مشکلات هم نباید دیگران را مقصر بدانم و باید به خود متکی باشم. باید برای حل مشکلاتمان از دیگران کمک بگیریم اما بار اصلی به عهده خودمان است؛ مثلا مسافر من به کنگره میآید، تمام امکانات کنگره به رایگان در اختیارش قرار داده میشود، راهنمایی کار بلد در کنارش قرار میگیرد و تمام تجربیات و آموزشی که خودش گرفته را در اختیارش قرار میدهد، اما وقتی مسافر خواسته نداشته باشد نمیتواند به آن نتیجه مطلوب برسد و نمیتواند خودش مشکلش را حل کند. حال اگر در زندگی در پی حل مشکلات نباشیم در حالت سکون و ناامیدی قرار میگیریم و این خواست نیروهای منفی است تا ما بیشتر به سمت تاریکی سوق داده شویم.
به فرمایش جناب آقای مهندس که گفتهاند: ما به دنیا آمدهایم تا روش حل مشکلات را یاد بگیریم و بعد در وادی سوم میفرمایند: که ما با زندگی در این وادی آغازی تازه داریم؛ آغازی که ما را در زندگی به صلح و آرامش و آسایش میرساند. از نظر من ارتباط این وادی با لژیون سردار این است که من و مسافرم به کنگره آمدیم، مسافرم درمان شد و رهایی گرفت، خودم نیز از تاریکی بیرون آمدم، به آن چیزی که سالها آرزویش را داشتم رسیدم و از ناامیدی خارج شدم، حال باید بتوانم این آرامش را حفظ کنم. چگونه میتوانم این آرامش را حفظ کنم؟ باید بهای آن را پرداخت کنم؛ من اگر بهای آرامشی را که به دست آوردهام پرداخت نکنم به آرامش نمیرسم و قطعا آن را از دست میدهم و یا حتی به نقطه اول یا عقبتر برمیگردم. همه ما میدانیم که کنگره۶۰ یک سازمان مردمنهاد است و از هیچ ارگانی کمک مالی دریافت نمیکند پس کمترین کاری که من در کنگره میتوانم انجام بدهم این است که امروز عضو لژیون سردار بشوم؛ چون کنگره بر سه مولفه استوار است؛ یکی بر پایه منابع علمی که آقای مهندس خودشان آن را بر عهده دارند، دومی پایه مالی که بر عهده همه اعضاء است و وظیفه من است که کمک کنم و باید کمک کنم چون اینجا آموزش میگیرم و مولفه سوم منابع انسانی و خدمتگزاران کنگره هستند. زندگی خیلی از انسانها به خاطر اعتیاد از هم پاشیده شده و شاید اگر مسافر من هم درمان نمیشد زندگی من هم متلاشی میشد چون من هیچ امیدی نداشتم و راههای زیادی را رفته بودیم که همه به عقب برمیگشت و شرایط بدتر میشد و در آخر مصرف از سنتی به صنعتی تبدیل شده بود. امروز کنگره امید را به زندگی من داده پس باید که در قسمت مالی سهیم باشم چون این کمک به کنگره نیست کمک به خود من است و اینکه هیچ تضمینی وجود ندارد که فرزندان من در آینده گرفتار اعتیاد نشوند پس باید کمک کنم تا این چراغی که توسط آقای مهندس روشن شده، روشن بماند تا نور امیدی باشد برای آیندگان، امیدوارم تا زنده هستم بتوانم در کنگره خدمتگزار باشم.
.jpg)
.jpg)
تایپیست: همسفر ثنا رهجوی راهنما همسفر نرجس (عضو لژیون سردار)
عکاس: همسفر عصمت مرزبان خبری (عضو لژیون سردار)
ویراستار و ارسال: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر فریبا، نگهبان سایت (عضو لژیون سردار)
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
211