جلسه دوازدهم از دوره هفتم جلسات لژیون سردار نمایندگی شفا مشهد، با استادی مرزبان محترم دنور مسافر کاظم، نگهبانی موقت دنور مسافر مهدی و دبیری موقت راهنمای بزرگوار دنور مسافر محسن با دستور جلسه "وادی سوم و تاثیر آن روی من" یکشنبه 04 خرداد ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.
سخنان استاد:
سلام دوستان کاظم هستم مسافر، خدا را شکر بابت فرصت حضور، امروز بهانهای شد که همه دور هم جمع شویم و درباره عملکرد لژیون با اعضاء صحبتی داشته باشیم. بخش اول دستور جلسات لژیون سردار طبق فرموده جناب آقای مهندس دژاکام از دستور جلسات هفتگی گرفته میشود و بخش دیگر در مورد لژیون سردار، بخشندگی و احساس مسافر از این آموزش، طریقه تشکیل لژیون سردار و اینکه چه وظایفی بر عهده دارند میباشد.
دستور جلسه هفتگی وادی سوم است "باید دانست هیچ موجودی بهمیزان خود انسان به خویشتنِ خویش فکر نمیکند" آقای مهندس با این تفکر، آب پاکی را روی دست ما مسافران و همسفرانِ کنگره ۶۰ میریزند. تا خودت به فکر خودت نباشی و خودت نخواهی برای خودت کاری انجام بدهی هیچکس نمیتواند برای تو کاری انجام بدهد. به قول استاد عزیزم، تو مواد زدی، معتاد شدی و باید سفر کنی و باید رها بشوی، اینجور نیست که من مصرفکننده هستم و پدرِ من بهجای من بیاید و سفر کند.
تمام مسئولیت حیات ما بر عهده خود ما است و هر کاری کردی خودت کردی. در اول وادی گفته میشود با شروع این وادی آغاز تازهای داریم؛ یعنی با درک این وادی میتوانیم برای خودمان یک زندگی تازه شروع کنیم که به صلح و آرامش برسیم. به نظر من صلح و آرامش با پول و این چیزها به دست نمیآید، باید اینجا سفر کنی و آموزش بگیری تزکیه و پالایش کنی و در یک بستر امن آموزش بگیرید تا نیروهای الهی هم کمک کنند و بتوانید زندگی خوب و با آرامشی داشته باشید.
در غیر این صورت، غیرممکن است که من بگویم با پول میتوانم آرامش بخرم یا با این جایگاه کلاه برسر کسی بگذارم یا خدایناکرده در یک جایگاه زیرآبِ کسی را بزنم که خودم را بتوانم بالا بکشم و زندگی و آرامشم را تأمین کنم، نه چنین خبری نیست. آقای مهندس زندگی خودشان و خانوادهشان را در بیست و هفت سال قبل گذاشتند تا پرونده اعتیاد بسته شد. در بستر کنگره ۶۰ درمان اعتیاد مثل کیش کردن مگس است و کافی است دل بدهید و طبق فرمان استاد جلو بروید تا به رهایی برسید.
در ادامه علم درست زندگیکردن و علم انسان بودن را میآموزیم و اینکه ما اشرف مخلوقات هستیم وباید به آن جایگاهی که خداوند به ما داده برسیم. که کسانی هستند که در اینراه از مال و جانشان برای خدمت میگذرند و به این جایگاه رسیدهاند. میتوان انسان بود و انسانی اندیشید، زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند.
درختان ایستاده میمیرند، یک بذر که میخواهد شکوفه بدهد باید اعماق تاریکی را درک کند، بشکافد، درد بکشد، شکوفا بشود، جوانه بزند و از دل خاک بیرون بیاید تا این بذر بتواند برای خودش و جامعهاش مفید شود و دیگران بتوانند از سایه یا میوه آن استفاده کنند. این بستر برای ما در کنگره ۶۰ اتفاق افتاده است، جای دیگر هم نرفتهام که تجربه کنم و لازم نیست تجربه کنم، دوستانی که آمدهاند در این بستر خدمت کردهاند و به درمان قطعی اعتیاد رسیدند بیانگر آن هستند.
الان دانشمندان فرهیخته دنیا از کنگره60 الگوبرداری میکنند. استاد امین چقدر زیبا مثلث درمان اعتیاد (جسم، روان و جهانبینی) را بیان میکنند. جسم، روان و جهانبینی در تعادل هستند، در موازات هم به مدت ۱۰ ماه طبق آموزشهای ناب و طبق یک بستر امن جلو میرود، مثل اینکه از مادر، دوباره متولد شدی و به نحو احسن رها میشوید. این در دنیا کارِ خیلی عظیمی است. کشورهای پیشرفتهای که امروزه علم خودشان را به رُخ کشورهای دیگر میکشند هنوز در درمان اعتیاد ماندهاند و نمیتوانند یک فرد مصرفکننده را حتی ۲۴ ساعت پاک نگه دارند. باید قدر این نعمت را بدانیم و سپاسگزار باشیم.
در بحث بخشندگی و پایههای مالی کنگره ۶۰، یک روز در سفر اول نگهبان نظم بودم جلور درب یک مادر ۷۰ ساله که فرزندش در بستر کنگره ۶۰ درمان شده بود من را صدا کرد و بقچهای را جلوی من باز کرد در داخل بقچه تمام پولهای هزارتومانی ۲۰۰۰ تومانی و ۵۰۰ تومانی بود گفت: من در طول یک سال این پولها را جمع کردم و میخواهم به کنگره تقدیم کنم وهدیه بدهم، فرزند من خیلی جاها برای درمان رفت و خوب نشد، اما به اینجا آمد و درمان شد. تمام توان من همین بود و بیشتر از این نمیتوانم. این موضوع برای من درس و الگو شد.

همین صندلی پلاستیکی که روی آن مینشینید حدود ۳۰۰ هزار تومان است، بحث سرما، گرما، کولر، بخاری و بستر به این خوبی فراهم است احساس میکنی وسطِ دانشگاه و بین دکتر و مهندسها درس میخوانید. این دقیقاً مثال همان است که میگویند دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم دیگران بخورند.
معنای بخشش را در کنگره یاد گرفتم بخشش درد دارد و باید بفهمید که میبخشید. بخشش این است که من حداقل نصف مالم را بدهم و تا سه روز گیج بزنم و بگوییم این چه کاری بود کردم! ۵۰ میلیون تومان داشتم و ۲۰ میلیون تومان یا ۳۰ میلیون تومان از آن را بخشیدم؛ ولی در حقیقت اول به خودم کمک کردم.
طی این ۴ سالی که خداوند به من توفیق حضور داده و در کنگره هستم و در بحث مالی کنگره، در گلریزان، لژیون سردار، دبیر و خزانهدار کنگره بودم و با چشم خودم داشتم میدیدم که سفر اولی و سفر دومی دست در جیبشان میکردند و میگفتند که به جان خودم این پول تمام پولی است که دارم و آمدهام همین را تقدیم کنم، اینها نیاز به یک سری آگاهی و آموزش دارد. چشم دارم ولی نمیبینم گوش دارم ولی نمیشنوم.
منِ کاظم در کنگره ۱۰ ماه سفر کردم برای درمان بیماریی که دنیا از آن عاجز است، یادم رفته کی بودم، معتاد بودم و قرص مصرف میکردم و هنگامی که بهیکباره آنرا کنار میگذاشتم به مدت یک هفته خوابم نمیبرد؛ چون بلد نبودم و اصلاً نمیدانستم که مصرفنکردن چیست.
همه کسانی که درون کنگره حضور پیدا میکنند کار دارند همه اساتید زندگی دارند، کرکره مغازه را پایین میکشند و در مغازه را میبندند و تا ساعت ۸ یا ۹ شب به کنگره میآید و به بقیه کمک میکنند. تا بتوانند من را از مرداب اعتیاد بیرون بکشند. انشاءالله که در ادامه من هم بتوانم به این درک برسم، به این بخشندگی برسم تا لژیون سردار روزبهروز پربارتر بشود. باید ما هم بتوانیم مثل پیشکسوتها که کمک کردند و چراغ کنگره روشن ماند سهمی در آن داشته باشیم که حتماً هم همینطور است و نمایندگی شفا یکی از پویاترین نمایندگیها است.از اینکه به صحبتهای من گوش کردید متشکرم.
در ادامه برای جایگاههای نگهبانی، دبیری و خزانهداری لژیون سردار با حضور پهلوان حسین انتخابات برگزار گردید

برگههای رای جمع آوری شد
.jpg)
با حضور کاندیداها و پهلوان حسین آراء شمارش گردید
.jpg)
با اکثریت آراء، مسافر دنور جواد به عنوان نگهبان، مسافر رضا به عنوان دبیر جلسه و مسافر عطا الله به عنوان خزانهدار لژیون سردار انتخاب گردیدند.

مرزبان خبری: مسافر علیاصغر
تایپ: مسافران مصطفی ل18، مهراد ل11
عکای: مسافران علیرضا ل7، احمد ل14
صوت: مسافر مهدی ل14
ویرایش: مسافر احمد ل18
ارسال خبر: مسافر عطا
- تعداد بازدید از این مطلب :
156