دستور جلسه: «وادی سوم و تأثیر آن روی من»
سخنان استاد:
سلام دوستان فاطمه هستم یک مسافر
خداوند را بابت این لحظه، این مکان و حضور پر برکت آقای مهندس شکر میکنم. دستور جلسه این هفته «وادی سوم و تأثیر آن روی من» است و میگوید: باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.این وادی، اولین و تنها وادی است که در آن از کلمه باید استفاده شده است. نمیگوید شاید، اگر، بایستی، میگوید؛ باید. یعنی من باید خودم برای خودم قدم بردارم و حرکت کنم و از هیچکس انتظار و توقع نداشته باشم، حتی از خداوند.
وقتی در مسیر ضدارزشها هستم، نمیشود از خداوند بخواهم که مسیر زندگیام را هموار کند. چنین چیزی امکانپذیر نیست. اما اگر در صراط مستقیم در حرکت باشم، قطعاً خداوند به من کمک خواهد کرد. وقتی در صراط مستقیم قدم برمیدارم، خداوند نیروهایی را برای کمک به من، میفرستد.قرار نیست معجزهای رخ بدهد، معجزه این است که من با مصرف مواد و سیگار وارد کنگره ۶۰ میشوم و میخواهم مواد و سیگار خود را درمان کنم. قدم اول برای درمان سیگار، نشستن در لژیون نیکوتین است که از اهمیت ویژهای برخوردار است.
خیلی از سیگاریها در کنگره، توانایی واردشدن به لژیون ویلیام را ندارند؛ چون وجودشان پر از ترس است، درصورتیکه در کنگره ۶۰، با استفاده از متد DST و آدامس نیکوتین، این کار بهراحتی انجام میشود و ترس آنها بیمورد است.درمان سیگار هم مانند درمان مواد مخدر، با استفاده از پروتکل و داروی OT ، پس از ۱۰ الی ۱۱ ماه، افراد به درمان خواهند رسید. قطعاً در لژیون ویلیام و در لژیون جونز هم همین اتفاق میافتد. فرد با اضافهوزن و یا با لاغری مفرط، وارد میشود، پس از اجرای روش، با وزن متعادل خارج میگردد.
در لژیون تغذیه سالم، تخممرغ میخورید، سالاد میخورید، پیادهروی میکنید، همان متد را برای هر دو حالت یعنی هم برای چاقی و هم برای لاغری اجرا میکنید، ولی چه اتفاقی میافتد که هر دو مورد به تعادل وزن میرسند؟ به دلیل ایمان به آن روش و حرکت درست است. باید به کنگره، به متد DST، به حرفهای راهنما ایمان داشته باشیم و به یاری خداوند حرکت کنیم تا به درمان برسیم.
در وادی سوم میخواهد همین را به من بگوید که؛ نباید بنشینی و انتظار بکشی که کسی از غیب برسد و حال بد تو را خوب کند. خودت هستی که میتوانی به خودت کمک کنی، کسی نمیتواند بهجای تو اقدام به عمل کند.من هرچقدر راهنمای قَدَری باشم، تا زمانی که رهجو خودش نخواهد، نمیتوانم به او کمک کنم. من نمیتوانم دست کسی را بهزور بگیرم و بر روی این صندلی بنشانم.جناب مهندس میفرمایند: این درب، به روی همه باز است، هر وقت خواستی، با میل و اراده خودت بیا تا به درمان برسی و سپس برو به زندگیات ادامه بده.
کسی ما را بهزور نیاورده است که الان بگوییم نمیشود یا چقدر سخت است و من نمیتوانم. ما با خواسته قلبی وارد کنگره شدیم و الان باید برای خود ارزش قائل بشویم و به خود کمک کنیم. تکتک ما میتوانیم به خود کمک کنیم و پس از درمان، به افراد دیگر کمک نموده و علم خود را به دیگران نیز انتقال بدهیم. پس من اگر امروز تشنه باشم، نباید منتظر بمانم کسی آبدستم بدهد، باید از جای خود بلند شوم و برای خود، آب بیاورم و بنوشم. هیچکس جز خودم به من کمک نمیکند، پس باید مراقب سلامت خود باشم.
همین علم، دانش و آگاهیهاست که در زمینههای مختلف زندگی و درمان میتواند به ما کمک کند. جناب مهندس میفرمایند: ظرف آبی که آلوده است، با ورد خواندن زلال نمیشود، باید تصفیه بشود تا بتوانیم از آن استفاده کنیم.پس اگر هر کدام از ما باحال بد وارد کنگره یا هر سیستم دیگری بشویم، با ورد خواندن یا دعاکردن حالمان خوب نمیشود، مگر اینکه برای دستیافتن به حال خوب، تلاش کنیم و قدم برداریم و قطعاً با کمک راهنما میتوانیم به حال خوش برسیم.
وادی سوم مانند دستور جلسه هفته قبل است که میپرسد؛ در استحکام پایههای علمی و مالی کنگره، من چه کردهام؟ در واقع میخواهد مرا با خودم روبرو کند! اگر من مشکل مالی دارم، اگر مستأجر هستم، اگر ماشین ندارم و یا هر مشکل دیگری که دارم، باید خودم تلاش کنم و بدانم که یکشبه به آن خواستهها نمیرسم، حتماً باید پارامتر زمان را در نظر داشته باشم.
وقتی با مصرف دخانیات «سیگار، قلیان، ویپ، پیپ و غیره» وارد لژیون ویلیام میشوم، باید به خودم، زمان بدهم تا به درمان و سپس به آرامش و آسایش برسم و همه اینها، به خودم برمیگردد. اگر من بخواهم، میتوانم موفق بشوم.هرچقدر راهنما تلاش کند و آموزش بدهد، هرچقدر سند بینقص بیاورد، در نهایت باید رهجو خودش تمایل به درمان داشته باشد و به این روش و این سیستم، معتقد باشد تا به نتیجه مطلوب برسد. رهاییهای ویلیام، اسناد معتبری در این قضیه هستند، باید برای خواستهای که دارید تلاش کنید و به خود زمان دهید.
باید آدامس نیکوتین بر اساس دستورالعمل و پروتکلی که راهنما به رهجو میدهد استفاده شود، دقیقاً مانند داروی OT. باید طبق پروتکل هر ۲۱ روز پلهها تغییر کند. اگر در یک پله ماندی، مانند همان آب که در گودال مانده، به گنداب تبدیل خواهی شد.اگر حالم خوب نمیشود، مشکل این است که در یک پله ماندهام. این همان سکون است، اگر من دوچرخه را رکاب نزنم، زمین میخورم. ما سکون نداریم، پس در پلههای نیکوتین هم باید خیلی دقت داشته باشید که در یک پله توقف نکنید، چون برگشت میخورید.
شاید به خود بیایید و ببینید ۲ تا ۲۱ روز در یک پله ماندهاید و حالتان بد است، باید حتماً از آن پله بگذرید، باید آن پله را تغییر دهید تابهحال خوب برسید. تغییر، تبدیل و ترخیص در پلهها، حرف اول را میزنند. تا من از این پله نگذرم، نمیتوانم به حال خوش برسم و در نهایت رها بشوم. نباید از هیچ فردی انتظار داشته باشم، باید خودم حرکت کنم تا رشد کنم و بتوانم از پس زندگی و مشکلات برآیم.
بعضی از مادرهای امروزی، بزرگترین اشتباه را مرتکب میشوند و فرصت نمیدهند که فرزندان دست به سیاهوسفید بزنند، مثلاً اجازه میدهند بچه تا ساعت ۱۲ بخوابد، درصورتیکه این بچه در آیندهای نزدیک که بخواهد به مدرسه و یا سرکار برود با مشکل مواجه خواهد شد.این اشتباه مادر از سر دلسوزی و عدم آگاهی است. بهتر است که با آموزشهایی که در کنگره ۶۰ میبینیم، به فرزندان خود بیاموزیم که روی پای خود بایستند.امیدوارم که این وادی بتواند به شما در تمام زمینههای زندگی کمک کند و هیچوقت حتی از راهنمای خود توقع بیجا نداشته باشید.
تایپ: مسافر زینب، لژیون یکم نمایندگی نسترن اصفهان.
ویرایش: مسافر کبری لژیون یکم نمایندگی نسترن اصفهان.
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
16