English Version
This Site Is Available In English

کنگره، کلید قفل های زندگی را به ما نشان می دهد

کنگره، کلید قفل های زندگی را به ما نشان می دهد

پنجمین جلسه از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی سنایی نیشابور، در روزهای یک‌شنبه، با استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر سعید، با دستور جلسه «وادی سوم و تأثیر آن روی من» در تاریخ ۱۴۰۴/۳/۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، رضا هستم، یک مسافر. از آقای ابوالفضل، راهنمای عزیزم، تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. خدا را شکر می‌کنم که رهجوی کنگره ۶۰ هستم و بسیار خوشحالم که پس از سال‌ها، در نیشابور شعبه سنایی برای مسافران کنگره ۶۰ افتتاح شده است. این نشان می‌دهد جناب مهندس برای مسافران اهمیت ویژه‌ای قائل هستند و همین موضوع، کنگره را از سایر NGOها متمایز می‌کند.
درباره دستور جلسه امروز، یعنی وادی سوم که می‌گوید «هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند»، همیشه فکر می‌کردم مقصر اتفاقاتی که برای من می‌افتد، دیگران هستند؛ نه من. نه ثروتی داشتم و نه آگاهی؛ کسی هم به من کمک نکرد که پیشرفت کنم. از همه شکایت داشتم و ناراضی بودم. به‌خصوص در زمان مصرف که در تاریکی‌ها فرو رفته بودم، این حس بیشتر رنج‌ام می‌داد.
تا این که با کنگره ۶۰ آشنا شدم و فهمیدم اگر انسان در هر جایگاهی قرار دارد، حاصل اندیشه و اعمال خودش است. اگر در بدترین شرایط زندگی هستم، مقصر خودم هستم، چون بذر آن را خودم کاشته‌ام. اگر در بهترین وضع زندگی قرار دارم، خودم تصمیم گرفته‌ام و در آن مسیر حرکت کرده‌ام. فهمیدم تمام مسئولیت زندگی‌ام به عهده خودم است و حتی اگر اشتباه کرده‌ام، از همین امروز می‌توانم دوباره شروع کنم و کارهایم را اصلاح کنم.
مشکل من در زمان مصرف بیشتر مالی بود؛ اما هرکسی که وارد کنگره می‌شود، شاید یک مشکل مالی داشته باشد، شاید مشکل خانوادگی یا کاری. هرکس مشکلات خاص خودش را دارد. اما اگر در کنگره ۶۰ بمانی و سفر را درست طی کنی، صددرصد کلید آن قفل‌ها را خواهی یافت.
کنگره ۶۰ توانسته خیلی‌ها را با هر نوع مصرفی به رهایی و درمان برساند؛ آن هم در حالی که خیلی‌ها معتقدند اعتیاد درمان ندارد و فرد معتاد نمی‌تواند مانند یک فرد عادی در جامعه زندگی کند. ما همیشه فکر می‌کردیم این مشکل بزرگ‌تر از حد توان ماست و ناامید بودیم. انسانی یخ‌زده بودیم که هیچ حسی نداشت و از زندگی لذت نمی‌برد؛ آدم زنده ولی یخ‌زده‌ای بودیم.
با گذشت زمان وارد کنگره شدم و وقتی سفرم به پایان رسید و سفر نیکوتین را شروع کردم، روی سفر نیکوتین خیلی تأکید می‌کنم. شاید الآن برخی بگویند سیگار یا نیکوتین خوراکی خیلی اهمیت ندارد، ولی وقتی سفر نیکوتینم تمام شد، یک روز به راهنمای خودم زنگ زدم و گفتم امروز هندوانه خوردم و تازه طعم آن را فهمیدم. وقتی مادرم برایم غذا می‌کشید، خیلی کم می‌توانستم حتی چهار قاشق بخورم؛ اما اکنون لذتی که فقط از غذا خوردن می‌برم، در هیچ جای دنیا و هیچ شکلی نمی‌توانم تجربه کنم.
وقتی در مسیر درستی قرار بگیری و تمام مسئولیت کارهای خود را بپذیری، خواهی فهمید که حل تمام مشکلاتت دست خودت است و هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند برای تو کاری انجام دهد. از امروز باید تصمیم بگیری که مشکلات خود را خودت حل کنی. وادی سوم به ما این را می‌گوید. از این که به صحبت‌های من گوش کردید، ممنونم.

در پایان رهایی مسافر رضا رهجوی رهنمای محترم مسافر رضا دشتی و ورود ایشان به سفر دوم را تبریگ گفته و جشن گرفتیم

تایپ مسافر مرتضی
عکس مسافر پیام و مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .