انسان از آغاز خلقت، همواره در کشاکش میان دو نیروی متضاد بوده است: نور و تاریکی. این دو نیرو، نهتنها در عالم بیرونی، بلکه در اعماق درون هر انسان نیز جاریاند. در آموزههای کنگره۶۰، این تقابل همیشگی بین نیروهای الهی (نور) و نیروهای بازدارنده (تاریکی)، بخش جداییناپذیری از مسیر رشد و تکامل انسانی تلقی میشود. در نگاه کنگره، حقیقت نه در سطح ظاهری زندگی، بلکه در دل تاریکیها نهفته است. انسان باید به عمق تاریکیهای درون خود سفر کند تا به گوهر پنهان حقیقت دست یابد. چرا که تا در اعماق تاریکی فرو نرویم، ارزش نور و روشنایی را نخواهیم فهمید. همین نگاه عمیق در آیات قرآن نیز منعکس شده است. آنجا که خداوند میفرماید: "اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ"(سوره بقره، آیه ۲۵۷) «خداوند سرپرست مؤمنان است؛ آنان را از تاریکیها به سوی نور میبرد.» کنگره۶۰ نیز با همین الهام، سفر اول را چنین تعریف میکند: عبور از تاریکی مصرف مواد، خودفریبی، جهل، کینه و خشم به سوی نور صداقت، دانایی، عشق و آرامش. اما این عبور تنها زمانی میسّر میشود که فرد پذیرای تغییر باشد و با شجاعت، با واقعیتهای وجودی خود روبرو گردد.
همانگونه که در کتاب «۶۰ درجه زیر صفر» آمده: «تمام هستی از جوانه زدن به نوع خود به وجود میآید و این را باید به اجرا نهد.» این جوانه زدن، نمادی از آغاز تحول درونی انسان است؛ لحظهای که در سرمای یأس و جمود، تصمیم به حرکت و زایش دوباره میگیرد. در همین نقطه است که «سفر» آغاز میشود. سفری دشوار اما نجاتبخش. سیدی «عقل و ایمان» نیز در همین مسیر به ما نگاهی ژرفتر میدهد. در این آموزه، عقل و ایمان به دو بال پرواز انسان تشبیه میشوند. عقل، نیروی تشخیص درست از نادرست است، اما تا وقتی بستر مناسب درونی نداشته باشد، نمیتواند کارایی خود را نشان دهد. اینجاست که ایمان وارد میشود؛ نیرویی که به عقل جهت میدهد، آرامش میبخشد و آن را از وسوسهها و هیجانات حفظ میکند. همانگونه که خداوند در قرآن میفرماید: "أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ" (سوره رعد، آیه ۲۸) «آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد.» در آرامش ناشی از ایمان است که عقل شکوفا میشود. فرد میتواند صدای درونش را بشنود؛ همان صدایی که فریاد میزند: «کفی بی نفسی؛ ای نفس من! دیگر کافیست!» این ندا، آغاز حرکتیست بهسوی تولد دوباره.
در این بخش، به مهمترین زمینههای آغاز این تحول اشاره شد: شناخت تاریکی، لمس درد، خواستن حقیقی برای تغییر، و جستن نور در تاریکی. بخش دوم: شناخت نفس؛ راهی بهسوی رهایی اگر آغاز حرکت از تاریکی به سوی نور، نقطهی شروع سفر باشد، شناخت نفس بیتردید کلید فهم مسیر است. تا زمانی که انسان خویشتن خویش را نشناسد، هرگونه تلاش برای تغییر، سطحی و ناپایدار خواهد بود. در آموزههای کنگره ۶۰، نفس جایگاهی بنیادین دارد. نفس در این معنا، نه صرفاً تمایلات یا خواستههای انسان، بلکه مجموعهای از ویژگیهای وجودی، خصلتها و برنامههای درونی هر فرد است. استاد امین و مهندس دژاکام در "سیستم ایکس" و سیدیهای مربوط به نفس، بهوضوح بیان میکند که نفس دارای مراتب و مراحل گوناگون است و انسان برای خروج از تاریکی، باید این مراتب را بشناسد، تربیت کند و تکامل بخشد. در قرآن نیز شناخت نفس بهعنوان مقدمهای برای شناخت خداوند معرفی شده است: "سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ" (سوره فصلت، آیه ۵۳) «نشانههای خود را در آفاق و در درون خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برایشان روشن شود که او (خداوند) حق است.» شناخت نفس یعنی آگاه شدن از افکاری که در ذهن جریان دارند، عواطفی که ما را به حرکت درمیآورند و انگیزههایی که رفتار ما را شکل میدهند.
در این مرحله، انسان میآموزد که باید میان نفس امّاره (نفس وسوسهگر)، نفس لوّامه (نفس سرزنشگر) و نفس مطمئنه (نفس آرامیافته) تمایز قائل شود؛ چنانکه در قرآن نیز آمده است: "یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً" (سوره فجر، آیات ۲۷ و ۲۸) «ای نفس آرامیافته! بازگرد به سوی پروردگارت، در حالیکه از او خشنود و او نیز از تو خشنود است.» در سیدیهای مهندس دژاکام نیز این مفاهیم در قالبی ساده و در عین حال عمیق، بازخوانی میشود. او میگوید: «اگر نفس را نشناسی، خودت را نمیشناسی، و اگر خودت را نشناسی، نمیدانی از کجا آمدی، چرا آمدی و به کجا میروی.» همین پرسشهاست که راه را بهسوی یک شناخت عمیقتر باز میکند: من کیستم؟ چه ویژگیهایی در من فعال است؟ چه صفتهایی در من غالب شدهاند؟ آیا من کسی هستم که برای آرامش میجنگد، یا کسی که در هیاهوی دروغ و خشم و کینه گم شده است؟ در مسیر کنگره، ما میآموزیم که شناخت نفس، بدون نوشتن، فکر کردن، بازنگری و صداقت ممکن نیست. تنها وقتی که در آینهی وجود خود نگاه کنیم و نترسیم از دیدن ضعفها و تاریکیها، میتوانیم گامی بهسوی تغییر برداریم. این خودشناسی، زمینهای است برای اصلاح، برای تولد دوباره و در نهایت برای رسیدن به همان نفس مطمئنهای که در پایان سفر در آغوش رحمت خداوند جای دارد.
نویسنده مقاله: مسافر علیرضا لژیون بیستم
- تعداد بازدید از این مطلب :
110