دهمین جلسه از دوره بیست و هشتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی عطار نیشابوری در روزهای پنجشنبه با استادی: راهنمای محترم مسافر حسین، نگهبانی: مسافر احمد، دبیری: مسافر حسین و دستور جلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردهام و جشن یک سال رهایی مسافر حسن» در تاریخ ۱۴۰۴/۳/۱ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر، خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم امید بر خدا از انرژیهای پاک عزیزان بهره ببریم دستور جلسه امروز ما یک بخش آن دستور جلسه هفتگی است و بخش دیگر آن تولد یک سال رهایی مسافر حسن از رهجویان لژیون نهم شعبه عطار نیشابوری، دستور جلسه میگوید که در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره ۶۰ من چه کردهام؟ در اینجا دارد انگشت اشاره را به سمت خود من و خود فرد برمیگرداند، ببینید در این مکان ما داریم در یک انجیو و یک سازمان مردمنهاد آموزش میبینیم و داریم درمان میشویم و کار ما در اینجا درمان گروهی است و در انجیوهای دیگر میدانید که گروهدرمانی که دارد انجام میشود.

یک متد و یک نوع نگاه و یک طب برای هر نوع مصرفکننده و هر نوع مواد مخدری استفاده میشود و همان متد است ولی در اینجا درمان گروهی داریم، گروهدرمانی یعنی یک گروه در اینجا جمع شدهاند و گروهی که در اینجا جمع شدهاند از تازهوارد، سفر اولی، خدمتگزار و... و تمامی این افراد دورهم جمع شدند تا کمک کنند یک نفر به درمان برسد با هر کس راهکار خودش را دارد و هر کس با متد خاص خودش به درمان میرسد و این گروه دارد فعالیت میکند و من بخشی از این گروه هستم، این گروه برای اینکه یک انجیو یا سازمان مردمنهاد است و این سازمان مردمنهاد از دولت یا از هیچ ارگان دیگری کمک دریافت نمیکنند هیچکس نمیتواند به اینجا بیاید و بگوید من این مبلغ را به شما میخواهم بدهم و ما نمیتوانیم قبول کنیم.
پس خود همین اعضای این گروه هستند که باید این گروه را بچرخانند و تمامی افراد در اینجا صاحبخانه هستند، نه کسی مستأجر است و نه کسی مهمان و کسی که در اینجا بهعنوان مسافر و همسفر مینشیند صاحبخانه است و هرکسی باید وظیفه خودش را در قبال این کار انجام دهد و هر گروه گروهی هم هر ساختاری به وجود میآید دو هدف را دنبال میکند «اول حفظ و بقا و دوم توسعه و گسترش» پس ما اگر میخواهیم در پیشرفت این گروه فعالیت داشته باشیم و این گروه پیشرفت کند و در جا نزند باید یک مثلث برای آن ترسیم کنیم و این مثلث علم، پول و بعد پیشرفته است یعنی سه ضلع بهموازات هم پیش میرود و یعنی باید هم علم درست داشته باشیم و هم پول داشته باشیم که بتوانیم این علم را به کار ببریم وقتی این دو را باهم به کار بگیریم پیشرفت حاصل میشود، امروز داریم میبینیم که نمایندگی عطار نیشابوری یا نمایندگیهای کنگره ۶۰ در سطح کشور پیشرفت قابلتوجهی داشته است و اینها از یک پارک کوچک در نیشابور شروعشده است و الآن شده است ۳ تا نمایندگی و ۴ تا نمایندگی نیشابور دارد و از دل این نمایندگیها، نمایندگی کاشمر و سبزوار بیرون آمده است، چه چیزی باعث این پیشرفت شد؟! این بود که افراد در قبال گروه احساس مسئولیت کردند و آمدند در اینجا و نقش خودشان را بهدرستی ایفا کردند و همه ما در این بازی بازیگر هستیم و هیچکس نمیتواند خودش را کنار بکشد که دیگران بیایند خدمت کنند و کمک کنند و او فقط استفاده کند پس تمامی ما باید حمایت کنیم هم ازلحاظ مالی و هم ازلحاظ علمی تا این چراغ روشن بماند و همینطور که ما به درمان رسیدیم دیگر مسافرانی که تازه به جمع ما میپیوندند بتوانند به درمان برسند و به حال خوب برسند و این چرخه و پیشرفت ادامه پیدا کند انشالله، ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.

در ادامه جلسه جشن تولد یک سال رهایی مسافر حسن در نمایندگی عطار برگزار شد

خلاصه سخنان راهنمای مسافر:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر، امروز تولد یک سال رهایی حسن عزیز است و من این روز زیبا را به حسن و همسفر محترمشان تبریک عرض میکنم یک آیه در قرآن است سوره سجده که میگوید: هیچکس نمیداند بلا از چه غربت اعینهایی پنهان کردهایم، این غربت اعینها منظورش اشکهای حسرتی است که تبدیل به اشک شوق میشود و ما دو نوع اشک داریم یک نوع اشک حسرت است و یک نوع اشک شوق هیچکس نمیداند خداوند برایش چه اشکهای شوقی را پنهان کرده و قرار است این اشک در چشمانش جاری شود من این اشکها را روزی دیدم که آخرین نامه حسن عزیز به ایشان دادم و در سر لژیون واقعاً این اشک شوق در چهرهاش بود و امروز شاهد یک سال رهایی حسن هستیم، حسن با تخریب تریاک و قرص وارد کنگره شد، حسن در سفر خودش خیلی عالی بود و هیچوقت دستخالی در سر لژیون نبود و هر وقت آمد با دستپر آمد و هر وقت از حسن مشارکت خواستم این کار را انجام داد و در کنار این سفر متقابلاً سفر نیکوتین خودش را در پارک ارغوان آغاز کرد.
راهنمای سفر نیکوتین هم خودم بودم اصلاً متوجه نشدم که حسن کی سفر نیکوتین و آدامس را شروع کرد و کی آن را به پایان رساند و دوتا رهاییاش همزمان باهم اتفاق افتاد و زمانی که من لژیون ویلیام را از معدن فیروزه منتقل کردم به پارک ارغوان اولین رهایی لژیون پارک ارغوان حسن قنبری بود و امروز که در اینجا نشسته است خدمتگزار است و خدمت میکند و یک دوره دبیری را پشت سر گذاشته و در حال حاضر خدمتی دارد انجام میدهد که خیلی از ما شاید خودمان اطلاع نداشته باشیم، صدور کارت اولیه تمامی مسافران و همسفران توسط ایشان انجام میشود نهتنها شعبه عطار بلکه شعب نیشابور حتی خیام و معدن فیروزه و ثنایی و ... تمامی شعب توسط حسن انجام میشود درصورتیکه بعضی مواقع کارش چون بسیار زیاد است فرصت این را ندارد که در سر خدمت حاضر شود ولی کارش را طوری مدیریت میکند که به خدمت خود هم میرسد و عضو لژیون سردار هم شد و حسن این قول را به من داده است که هر طور شده است شال راهنمایی را بگیرد و این اتفاق هم خواهد افتاد انشالله و در آخر برای خودش و خانواده محترمشان آرزوی موفقیت دارم، ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.

خلاصه سخنان مسافر:
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر، اول از جناب آقای مهندس تشکر میکنم که این مکان مقدس را به وجود آوردند تا کسانی مثل من که درگیر بیماری اعتیاد هستند به این مکان امن وارد شوند و با آموزش و متد درمانی بینظیر به رهایی و درمان برسند و بعد از حسین آقا بابت تمامی زحماتی که برای من کشیدند ممنونم و تشکر میکنم و بعد از همسفر خودم که با من زندگی میکند همیشه در کنار من بوده است و تنها کسی که من وقتی مصرف میکردم نمیدانست خود من بودم چون من فکر میکردم که بقیه نمیدانند ولی میدانستند زمانی که در دنیای جهل و نادانی غرق بودم فکر میکردم که تخریب ندارم و خداوند را شکر میکنم که وارد کنگره شدم و به آن حال خوب و حال خوش رسیدم و از صمیم قلب برای همه عزیزان آرزو میکنم که رهایی را تجربه کنند، ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید دوستان.

خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان مهرسانا هستم یک همسفر، ممنون از جناب آقای صفاییان پور و سرکار خانم لیلا که با آموزشهای ناب خودشان پدر و مادر من را به حال خوب رساندند، ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
خلاصه سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان نرگس هستم یک همسفر، بسیار خوشحال هستم که امروز در جمع مسافران و همسفر شعبه عطار نیشابوری هستم من هر بار بهعنوان کسی میآیم که آموزش میگیرم و هر دفعه سعی میکنم از مشارکتها استفاده کنم و آموزش بگیرم، امروز تولد یک سال رهایی جناب آقای حسن و سرکار خانم فرشته است که از خدمتگزاران شعبه عطار هستند تبریک میگویم به هر دو عزیز، سرکار خانم فرشتهام دقیقاً مثل مسافر خودش از آنکسانی است که در لژیون هیچ حاشیهای ندارد و این را مطمئن هستم که حتماً حال ایشان خوب است و با آموزشهای کنگره بسیار تغییر کرده است و حضورش در این تولد نشانه این است انشالله که با مسافر خودش این شال را بگیرند و در کنگره حضورداشته باشند و من در حال حاضر لژیون ندارم سرکار خانم فرشتهام آخرین رهجوی سفر دومی من است و من هم بسیار خوشحال هستم که در اینجا هستم و یک کنگرهای بودن میتواند به انسان کمک کند که با کنگره زندگی کند، برای هر دو عزیز آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم همیشه در مسیر سبز کنگره باشند، ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.

خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان فرشته هستم همسفر حسن، خدا را شکر میکنم و خوشحال هستم که این جایگاه را تجربه کردم، تشکر میکنم از جناب آقای مهندس دژاکام و بعد هم تشکر میکنم از راهنمای مسافرم که با آموزشهای خوب ایشان مسافر من به رهایی و حال خوب رسیده و از سرکار خانم لیلا و سرکار خانم نرگس هم ممنونم که با آموزشهای این عزیزان من خیلی حالم بهتر شده و امیدوارم که من و مسافرم همیشه در مسیر کنگره باقی بمانیم و از آموزشهای کنگره بتوانیم بیشتر استفاده کنیم، ممنونم که له صحبتهای من گوش کردید.



تایپ و نگارش: مسافر احسان لژیون هشتم
عکاس: مسافر مجتبی لژیون دوازدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
337