چهاردهمین جلسه از دوره ششم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی صبا به استادی راهنما مسافر حجت، نگهبانی مسافر محمدحسن و دبیری مسافر حبیب با دستورجلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد
سخنان استاد:
سلام دوستان حجت هستم یک مسافر، خدا را شکر میکنم که بار دیگر توفیق خدمت نصیبم شد تا در جمع شما عزیزان باشم و آموزش بگیرم. از جناب مهندس بسیار سپاسگزارم که چنین ساختاری را پایهگذاری کردند؛ ساختاری که به من اجازه داد تا در این شرایط دشوار که اکثر مردم برای زندگی تلاش میکنند، بتوانم خودم را پیدا کنم و برای حال خوب خود بجنگم. از راهنمای محترم ، آقا محسن جعفری و همچنین از مرزبان محترم حسین آقا که مرا دعوت کردند تشکر میکنم. من از همان روزی که وارد کنگره شدم، حال خوبی پیدا کردم و هرچه زمان میگذرد خدا را شکر، حالم بهتر میشود. این حال خوب برایم بسیار ارزشمند است و امیدوارم حال همه شما عزیزان نیز خوب باشد. در خصوص دستور جلسه؛ وادی سوم میفرماید: «باید دانست که هیچ موجودی به میزان انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.» برداشت شخصی من، با احترام به حضور اساتید، این است که این وادی برای ما پیامآور یک آغاز تازه در زندگیست. من نیز قبل از ورود به کنگره، مانند بسیاری از افراد، به دلایل مختلف و اغلب از روی ناآگاهی، گرفتار اعتیاد شده بودم. ولی پس از ورود به کنگره، خوشبختانه سفر بسیار خوبی داشتم و هرچه دراین مسیر جلوتر رفتم، متوجه شدم که فرد مصرفکننده معمولاً از همه طلبکار است؛ از مردم، از شرایط، از زمین و زمان طلبکار است. همه را به جز خودش مقصر میداند و توقع دارد که دیگران برای او کاری انجام بدهند. در کنگره متوجه شدم که همیشه این جمله تکرار میشود:
«کنگره خودت هستی، راهنما خودت هستی، همه چیز به خودت بستگی دارد؛ فقط باید خودت را بالا بکشی.» کمکم این جملات برایم معنا پیدا کرد. مثل فردی که در بیابان گرفتار شده است و دیگران برای نجاتش میآیند، ولی اگر مشکل شما درونی باشد، کمک دیگران کافی نیست. برای مثال یک دندان درد ساده را در نظر بگیرید؛ حتی مادر که دلسوزترین فرد برای فرزندش است، نمیتواند درد دندانش را برطرف کند. چه برسد به اعتیاد که تمام سلولهای بدن را درگیر میکند و همانطور که آقای مهندس فرمودند حدود چهلهزار میلیارد سلول ما را تحت تأثیر قرار میدهد. لذا هیچکس، جز خود فرد، نمیتواند بار این اعتیاد را از دوشش بردارد. تنها با خواست خود فرد، تلاشش و صد البته یاری خداوند و تنها از طریق متد<DST> است که این کار ممکن میشود. راهنما فقط راه را نشان میدهد، خدمتگزاران <OT> زحمت دارو دادن را میکشند، اما مسئولیت درمان بر عهدهی خود فرد است.

همه میدانند که درمان در کنگره بهصورت گروهدرمانی است. گروه بزرگی تلاش میکنند تا یک نفر به درمان برسد، ولی در نهایت مسئولیت این درمان تنها با خود فرد است. من باید مسئولیت زندگی را با تمام سختیها و چالشهایی که وجود دارد، بپذیرم. و بدانم چه بپذیرم، چه نپذیرم این مسئولیت بر عهده من است و قانون هستی چنین است تا زمانی که احساس کنم دیگران باید مسئولیت زندگی مرا بر عهده بگیرند، هیچگاه موفق نخواهم شد؛ نه در درمان، نه در تحصیل، نه در زندگی. این وادی میگوید ما آغاز تازهای داریم و در واقع هم من با ورود به کنگره، یک زندگی تازه را تجربه کردم. به ندرت پیش آمده است که دو روز من کاملاً مشابه هم باشد. خدا را شکر، هر روز، با روز قبلم متفاوت و بهتر بوده و این برای من بسیار خوشایند است. تکرار، از نگاه جهانبینی یعنی درجا زدن؛ ولی کنگره این فرصت را به من داد که حرکت کنم و از سطحی که در آن مانده بودم بالاتر بروم. به نظر من، سختترین کار برای انسان، درمان اعتیاد است.خود من یک تجربه ترک ناموفق داشتم و احساس میکردم رشته کوه البرز وسط زندگی من افتاده و امکان ندارد بتوانم آن را تکان بدهم ولی وقتی وارد کنگره شدم، دیدم با متد<DST> خیلی راحتتر از آنچه تصور میکردم، به درمان رسیدم. پس از درمان، متوجه شدم که بزرگترین، سنگینترین و سختترین کار برای من، همان درمان اعتیاد بوده و بقیهی امور زندگی بهمراتب آسانتر هستند. با پذیرش مسئولیت، میتوان بر همه مشکلات غلبه کرد. باید بپذیرم که خودم مقصرم و مشکلات نتیجهی عملکرد خودم بودهاند.از اینکه به حرفهای من گوش کردید از همه شما متشکرم
عکس و متن: مسافر رضا
ويرايش و ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
87