English Version
This Site Is Available In English

وادی‌ها، ابزاری برای مقابله با نادانی

وادی‌ها، ابزاری برای مقابله با نادانی

اولین جلسه از دوره نودمین کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی آکادمی با استادی راهنمای محترم مسافر ابراهیم، نگهبانی مسافر امیررضا و دبیری مسافر جلال با دستور جلسه " وادی سوم و تاثیر آن روی من " در ادامه تولد اولین سال رهایی مسافر امیر شنبه ۳ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ابراهیم هستم مسافر. خدا را شکر می‌کنم که بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم. از گروه مرزبانی و ایجنت محترم تشکر می‌کنم و همچنین سپاسگزار خدمتگزارانی هستم که از صبح این‌جا خدمت کردند تا جلسه با این نظم سروقت برگزار بشود. دستور جلسه امروز دو بخش است، بخش اول وادی سوم و تاثیر آن روی من و بخش دوم تولد امیر عزیز می‌باشد. به طور کلی در نظام هستی ضعیف پایمال می‌شود. یعنی این‌که هر چیز و یا هر کس ضعیف‌تر باشد از بین خواهد رفت. به طور مثال اگر یک ویروس در جامعه شیوع پیدا کند کسانی که سیستم ایمنی بدن آن‌ها ضعیف باشد زودتر به آن دچار می‌شوند و اگر وسوسه‌ای در جامعه باشد باز هم کسانی درگیر آن می‌شوند که ضعیف‌ترند و از سطح آگاهی پایین‌تری برخوردار هستند و دانایی پایین‌تری دارند. این وادی‌ها قرار است به من ابزار مقابله با نادانی را بدهند و سطح آگاهی و دانایی مرا بالا ببرد. اگر سر دوراهی قرار گرفتم مسیر درست را انتخاب کنم و به بیراهه نروم. وادی سوم به طور کل به من می‌گوید که اگر امروز دچار مشکلی هستم مسئول آن خودِ من بوده‌ام و نمی‌توانم مسئولیت و بار مشکلاتم را روی دوش شخصِ دیگری بگذارم. نباید بیان کنم مصوب این مشکلات، خانواده، کار، جامعه و یا دوستانم بوده‌اند و اگر می‌خواهم از مشکلات و گرفتاری‌ها خلاصی پیدا کنم مسیر سختی در پیش رو دارم، مطمئناً سخت خواهد بود ولی با تلاش و کوشش و قرار گرفتن در صراط مستقیم با آموزش گرفتن از وادی‌ها می‌توانم از این گذرگاه سخت عبور کنم.

اما در مورد تولد امیر، امیر زمانی که به کنگره ورود پیدا کرد شرایط بسیار وخیمی داشت. امیر به حدی آشفته بود که درکی از زمان و مکان نداشت و به حدی آشفته بود که به طور دقیق نمی‌دانست که چه چیز مصرف می‌کند. هر روز که از سفرش می‌گذشت مصرف یک ماده جدید با یک دوز عجیب به یادش می‌آمد. برایم تعجب آور بود و برای این‌که متوجه بشوم که امیر چه نوع موادی مصرف داشته است او را فرستادم تا آزمایش بدهد تا متوجه نوع مواد مصرفی او بشوم. بعد از آزمایش متوجه شدم جواب آزمایش‌های او مثبت است و تقریباً همه نوع ماده مخدر، محرک و روان گردان استفاده کرده است. اوایل سفر به حدی حالش بد بود که باید به طور ویژه یکی را مأمور می‌کردم تا خرابکاری نکند. چیزی که در وجود امیر به وضوح می‌دیدم، این بود که خواست درمان داشت. از زمانی هم که شروع به خدمت کرد واقعاً ما شاهد یک امیر جدید هستیم. امیر در حال حاضر در پورتال خدمت می‌کند و در سایت آکادمی مشغول است، همچنین روزهای شنبه در ساختمان سیمرغ قسمت روابط عمومی خدمت می‌کند و الان ما شاهد یک امیر جدید هستیم و براش آرزوی موفقیت می‌کنم.

سخنان مسافر امیر و خواسته ایشان:

از خدا می‌خواهم هرکسی که در دام اعتیاد می‌باشد، هم خودش و هم خانواده‌اش به کنگره۶۰ بیایند. درآن دنیای تاریکی که من را کرد سرگردان؛در این اوضاع بی سامان؛امیرم قد یک پیمان؛در آن فصل سرد یخ‌بندان؛مهندس بود که من را کرد شبیه یک انسان؛چه‌ها بر سر گذر کردم؛چه آبهایی که از سر گذر کردن؛قدر نعمت را ندانستم؛ گرفتند از من و من آن را طلب کردم؛فکر می‌کردم که من می‌دانم و هیچکس نمی‌داند؛زمین خوردم تا که فهمیدم چیزی نمی دانم. خیلی خوشحالم که در جمع شما قرار دارم. اول از همه سپاسگزار خداوندم که وارد کنگره شدم. سپاسگزار مهندس و خانواده محترمشان هستم که فداکارانه در این مسیر قدم گذاشتند. سپاسگزار راهنمای گرانقدرم آقا ابراهیم هستم که صبوری کردند و همچنین از خانواده محترمشان تشکر می‌کنم. از گروه مرزبانی و ایجنت محترم و از برادر لژیونی‌هایم تشکر می‌کنم. از پدر و مادر عزیزم تشکر می‌کنم و دستشان را می‌بوسم و همچنین از برادرم تشکر می‌کنم. در سال ۹۴ به واسطه برادرم در شعبه اراک حضور یافتم ولی آن زمان خواست درمان نداشتم. روزهای بدی را پشت سر گذاشتم به واسطه مصرف گوناگون مواد که چند باری تشنج کردم و نفسم بند آمده بود. برای خانواده‌ام مشکلات زیادی به بار می‌آوردم ولی در همه حال حامی من بودند. بعد از چند سال مصرف مواد با حال خراب وارد کنگره شدم و لژیون آقا ابراهیم را برای سفر انتخاب کردم و باحالی آشفته سفرم را آغاز کردم. خدا را شکر می‌کنم که آن روزها گذشت و گاهی اوقات که به عکس‌های گذشته نگاه می‌کنم خدا را شکر می‌کنم که از کجا و با چه حال خرابی به این نقطه که امروز تولدم است رسیدم. سپاسگزاری می‌کنم از تمام کسانی که در حال خوش امروز من تاثیر داشته‌اند و در آخر امیدوارم که به واسطه اذیت و آزارهایی که به پدر و مادرم رساندم مرا ببخشند و چیزی به دل نگیرند. همه شما را دوست دارم و از این‌که به حرف‌های من توجه کردید سپاسگزارم. 

سخنان همسفر محمد:

سلام دوستان محمد هستم همسفر. تشکر می‌کنم از مهندس و خانواده محترمشان که بنیان این کار را نهاده‌اند تا جوانانی مثل پسر من به درمان برسند. با این کار جناب مهندس نام نیکی از خودشان به جا گذاشته‌اند. از آقا ابراهیم تشکر می‌کنم که امیر را به رهایی از مواد رساند.

سخنان همسفر عزیزه:

سلام دوستان عزیزه هستم همسفر. لازم می‌دانم که از زحمات جناب مهندس و خانواده ایشان کمال تشکر را بکنم و از آقا ابراهیم و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که شهدِ شیرین رهایی را به فرزندم امیر چشاندند. امیر با این رهایی باعث افتخار منِ مادر، پدرش و خانواده شد. تا همیشه برای شما بهترین‌ها را از خداوند خواستارم. از همه شما تشکر می‌کنم که وقت گذاشتید و به سخنان من توجه کردید.

سخنان همسفر رضا:

سلام دوستان رضا هستم همسفر. روزگاری بود که به عنوان برادر بزرگتر امیر وضعیت خوبی نداشتیم و نمی‌دانستیم که باید چطور و چگونه به امیر کمک کنیم. حتی او را به کمپ بردیم ولی باز هم درست نمی‌شد و به عنوان برادر بزرگتر نمی‌دانستم باید چه کار کنم و چگونه کمک کنم. زیر بار این مسئولیت بسیار تحت فشار بودم تا این‌که خدا خواست و مسیر کنگره برایش هویدا شد. بسیار خوشحالم که امروز به حال خوش رسیده و تولد اولین سال رهاییش می‌باشد. با تشکر از شما دوستان که به حرف‌های من توجه کردید.

سخنان همسفر فاطمه: 

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر. جا دارد که از آقای مهندس تشکر کنم و از آقا ابراهیم سپاسگزارم که امیر را به رهایی رساند و امیر دوست داشتنی باعث افتخار خانواده شده است و من به او افتخار می‌کنم. با تشکر از شما و کنگره۶۰ که به امیر کمک کردید.

تایپ: مسافر جلال لژیون هجدهم

عکس و تنظیم خبر: مسافر محمدحسین 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .