هفتمین جلسه از دوره پنجاه و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی چالوس، با استادی راهنمای محترم مسافر پیمان، نگهبانی موقت مسافر ملک آرا و دبیری موقت مسافر بهزاد، با دستور جلسه «در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره60 من چه کرده ام؟ و تولد یکسال رهایی مسافر سجاد » پنجشنبه یکم خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت 16:30 آغاز به کارکرد.
خلاصه صحبتهای استاد:
سلام دوستان پیمان هستم یک مسافر، در مورد دستور جلسه اگر بخواهم صحبت کنم در یک برههای از زندگی که تقریباً بعد از سفر اولم بود من به کتاب و کتابخوانی روی آوردم و خیلی به رمان علاقهمند شدم؛ یکی از نویسندگانی که خیلی به رمانهایش علاقه داشتم، آقای بالزاک بود.
ایشان در آثارش شخصیتهای زیادی را خلق میکرده و در هر اثر و داستانش یکی از اینان بهعنوان شخصیت اصلی نقش ایفا میکنند، حتی در ادامه داستان میتوان شاهد اتفاقاتی که در ادامه عمل و درستکردار نبودن آن انسانها میافتد، شد.
من همیشه این نویسنده را دوست داشتهام و آثارش را دنبال کردهام و دلیلش را هم تا زمانی که سی دی تاریکی استاد امین را گوش نکرده بودم، نمیدانستم.
بر اساس قوانین هستی کسی که در راستای صراط مستقیم حرکت میکند، اتفاق بدی برایش نمیافتد؛ من هم خیلی جذب این نویسنده شدم چون خیلی درست قوانین هستی را جلوه میداد.
من در این چندساله که در کنگره60 هستم یکسری از افراد را زیر نظر دارم، مثلاً کسی که از سفر اول خدمتگزار بوده را زیر نظر میگیرم و دنبال میکنم، احوالش را میپرسم و به این نتیجه رسیدم که هرکسی برای استحکام پایههای علمی و مالی کنگره60 یکقدم برداشته، چندین قدم در زندگی خودش پیشرفت کرده است.
اینکه آقای مهندس میفرماید:" من خودم به شخص بدهکار کنگره60 هستم..." ، این حقیقت دارد و هرچه بیشتر در این جمع خدمت میکنیم بیشتر بدهکار میشویم، یعنی در اصل ده برابر هستی به ما پس میدهد.
انسانهایی هم دیدم که از صراط مستقیم خارج میشوند و ندانسته در جهت منافع خودشان قدم برمیدارند و آسیب میبینند و اگر خود را اصلاح نکنند از این گردونه دور میشوند.
باید همیشه حواسم باشد که برای چه دارم خدمت میکنم، من فقط برای یاریرساندن به انسانها خدمت میکنم و باید حواسم باشد از رقابت و سایر مواردی که از این هدف من را دور میکند، دور بمانم.
در مورد بخش دوم دستور جلسه تولد مسافر سجاد:
در مورد سجاد عزیز که بخش دوم دستور جلسه است، من همیشه این را به محکمی میگویم و حتی فکر میکنم این نقطه قوت است، شخصی که یک تاریکی را تجربه کرده و توانسته باشد از آن تاریکی بیرون بیاید این خود یک امتیاز محسوب میشود و دیگر ضعف نیست.
سجاد عزیز قبل یک سفر داشت ولی در اثر رعایت نکردن یکسری مسائل و دوباره مجدداً برگشت خورد و همین مسئله که این شهامت را پیدا کرد و توانست دوباره سفر کند، باعث شد خوب سفر کند و از تجارب سفر قبلش بهخوبی استفاده کند.
فرمانبرداری کرد و تکالیفش را بهخوبی انجام میداد و من اینطور فکر میکنم سجادی که بار دوم رها شد بسیار متفاوت بود از سجادی که برای بار اول رها شود. چون توانسته بود از آن تاریکی گذر کند و قطعاً آن تاریکی به داناییاش افزوده است.
خیلی خوب ورزش والیبال را دنبال میکند و خیلی از بچهها را هم به ورزش والیبال علاقهمند کرد.
برای ایشان آرزوی موفقیت میکنم و به ایشان، خانواده محترمشان و راهنمای همسفرشان تبریک میگویم.
خیلی ممنونم که سکوت کردید و به صحبتهای من توجه کردید.
آرزوی مسافر سجاد:
آرزو میکنم در بین انسانها پیوند عشق و محبت هرلحظه محکمتر شود.

خلاصه صحبتهای مسافر سجاد:
سلام دوستان سجاد هستم یک مسافر، من هم خدا را شاکر هستم و سپاسگزار آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم که این بستر را فراهم کردند که ما بیاییم تا بهراحتی این بیماری را درمان کنیم، از راهنمای خوبم ممنونم و از تمامی عزیزانی که در این جشن شرکت کردند سپاسگزارم همچنین از راهنمای همسفرم هم ممنونم که نهتنها به همسفرم بلکه به من هم کمک کردند.
از همسفر خوبم هم ممنونم که تمام این مسیر من را یاری کردند.
امیدوارم بتوانم رهجوی خوب و خدمتگزاری باشم در کنگره60 باشم؛ من حدود هفت سال از رهاییم میگذشت که این شهامت را پیدا کردم تا مجدداً سفر کنم و نمیدانم این شهامت از کجا میآمد اما درهرصورت شاکر و سپاسگزار خداوند هستم.
خیلی از عزیزان هستند که در بیرون برگشت کردند اما هنوز نتوانستهاند بیایند و سفر کنند. من اولین رهایی شعبه رودهن بودم و واقعاً پیش آشنایان و اطرافیان برایم سخت بود که بیایم و مجدداً سفر کنم چراکه همه همدورههای من راهنما، ایجنت و... شده بودند.
چطور میشود از یک همسفر تشکر کرد، همسفری که یک هفته بعد از ازدواج متوجه میشود همسفرش مصرف مواد مخدر دارد... من خودم اگر یک مصرفکنندهای مثل خود را کنارم داشتم نمیتوانستم لحظهای تحملش کنم و واقعاً اینها تشکر کردن را برایم سختتر میکند.
واقعاً از ایشان تشکر میکنم و این ده سال پیش آرزوی من بود که همسفرم در کنگره60 حضور پیدا کند.

خلاصه صحبتهای راهنمای همسفر:
سلام دوستان پرنیان هستم راهنمای یک همسفر، من هم بهاندازه خودم این جشن را به همه عزیزان تبریک میگویم، تولد یکسالگی یعنی بذری که در بدو ورود مسافر کاشته شد به نهالی تبدیلشده و مثمر ثمر بوده و زمان محصولش فرارسیده است.
از خدا ممنونم که این اجازه را به من داد تا راهنما باشم و هر آنچه یاد گرفتم، کموبیش خدمت خانم غزل عزیز ارائه کنم و ایشان هم بهخوبی سفر کردند.
اگر این سفر مسافر سجاد عزیز همراه با بازدهی و عملکرد بهتری بوده است به خاطر حضور همسفر ایشان بوده است.
همسفر واقعاً بال پرواز است و میتواند در سختیها و بالا پایینها کنار مسافر باشد.
ممنونم که به صحبتهای من توجه کردید.
خلاصه صحبتهای همسفر:
سلام دوستان غزل هستم همسفر سجاد، قبل از هر چیزی خدا را شکر میکنم به خاطر امروز، از راهنمای مسافرم، مسافرم و راهنمای خوبم خانم پرنیان ممنون و سپاسگزارم.
همانطور که عزیزان میدانید برای به رهایی رسیدن مسافر و همسفر اعضای بسیاری زحمت میکشند و من از تمامی ایشان تشکر میکنم.
همیشه خودم را بازمانی که برای اولین بار وارد کنگره60 شدم مقایسه میکنم و از این اتفاقی که افتاد راضی هستم.
همیشه این جمله در ذهنم است که میگوید " همسفر از بندی که رهاشدهای..." و واقعاً نباید سرمست شوم.
همیشه خدمت کردن را سرلوحه کارم در کنگره60 قرار میدهم و ممنونم که ما را یاری کردید تا به این حال خوش برسیم.
ممنونم که به صحبتهای من توجه کردید.

تایپ، تنظیم و ارسال: مسافر سینا
تهیه: مرزبان خبری مسافر رحیم
مسافران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
72