در وادی اول با تفکر آشنا شدیم و درست فکر کردن را یاد گرفتیم. در وادی دوم آموختیم که ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. هرکدام از ما ارزش و جایگاه خاص خودمان را داریم. هرکدام از ما یکسری تواناییها و مهارتهایی داریم که باید از آنها درست استفاده کنیم.
وادی سوم، که وادی باور و خودشناسی است، میگوید: باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. وادی سوم خیال همه را راحت میکند و میگوید هیچکس بهاندازهی خودت به فکر تو نیست، هیچکس بهاندازهی خودت دلسوز تو نیست. آنکس که باید به تو کمک کند، خودت هستی، نه دیگران. از هیچکس توقع کمک نداشته باش، چون این مسئولیت بر عهدهی خود شخص است.
در وادی میگوید: انسان اگر خود جستجو نکند، حتی اگر با همهی کاوشگران ماهر نیز همنشین باشد، به موضوع واقعی نمیرسد. یعنی اگر انسان خودش تلاش و کوشش نکند، بهجایی نمیرسد. هرکس برای درمان خودش یا حل مشکلات و مسائل خود باید خود حرکت و تلاش کند و راه رهایی را بیابد. اگر امروز ما دچار مشکلات جسمی، روحی، روانی، عاطفی، اقتصادی و... هستیم؛ براستی این دردها و رنجها چه مفهومی دارند؟
یک مفهوم آن این است که ممکن است ما در گذشته، درست عمل نکردهایم و دانسته یا ندانسته مرتکب اشتباه شدهایم. این اوضاع و احوال کنونی، در اثر کاشت بذرهایی هستند که ما با دست خودمان در گذشته آنها را کاشتهایم و سالها آبیاری نمودهایم؛ پس خیلی طبیعی است که امروز با انبوهی از گیاهان تلخ و زهراگین مواجه باشیم. باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند؛ یعنی از این به بعد، با تفکر و تدبیر، در مورد از میان برداشتن مشکلاتِ خودمان به آرامی اقدام کنیم.
حال میتواند مفهوم یا برداشت دیگری نیز وجود داشته باشد. میتوان گفت این مشکلاتی که امروز با آنها دست به گریبان هستیم، ما در بهوجود آمدن آنها هیچگونه نقشی نداشتهایم؛ مثل بیماریهایی که مربوط به ژن ما میباشند و از پدر و مادر به ما منتقل شدهاند، یا سایر بیماریهای ناخوانده و انواع و اقسام مشکلات جورواجوری که باز هم ما در بهوجود آمدن آنها نقشی نداشتهایم.
حال برای خروج از مشکلات یا بنبست، و حرکت به طرف آسایش، آرامش و سلامتی، بایستی نیروهای خود را و همچنین نیروهای تخریبی و بازدارنده را کاملاً بشناسیم. باید بدانیم که شیطان به زیباترین شکل ممکن و گاهی کاملاً بهصورت دلسوزانه وارد افکار و اندیشهی ما میشود تا گوهر جان ما را شکار کند و هستی ما را به ویرانهها تبدیل نماید. در این مبارزهی نرم، گاهی شیطان، یا کشش نیروهای منفی و یا انسانهای منفینگر، در همهجا ما را احاطه میکنند و دائماً در حال القا یا الهام پیامهای منفیِ خود هستند. ما با دشمن بسیار نیرومندی، که غیرقابل رؤیت نیز میباشد، مواجه هستیم.
حال بهتر است یک نفس عمیق بکشیم، خوب تفکر کنیم و از هیچکس هیچ انتظاری نداشته باشیم. سربلند بایستیم و بگوییم: درختان، ایستاده میمیرند. تا لحظهی مرگ از تلاش خود دست برنداریم و با امیدواری و سربلندیِ تمام به زندگی نگاه کنیم و تا جایی که بتوانیم، سدها و موانع را یکی پس از دیگری از میان برداریم؛ چراکه ناامیدی، جز سیهروزی و غم و اندوه، که مانند موریانه تمام وجود ما را خواهد خورد، چیز دیگری برای ما به ارمغان نخواهد آورد.
منابع: کتاب عشق؛ چهارده وادی برای رسیدن به خود
نویسنده: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
رابطخبری: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
151