English Version
This Site Is Available In English

تصور بی‌ارزشی در اثر افکار پوچ ما

تصور بی‌ارزشی در اثر افکار پوچ ما

همسفر زهره از لژیون اول
در وادی سوم آمده است که هیچ موجودی به‌اندازه خود به خویشتن خویش فکر نمی‌کند؛ پس من باید سعی کنم سطح توقع خود را از دیگران کم کنم. اگر امروز درگیر مشکلات هستم، نباید انتظار داشته باشم دیگران بیایند و مشکل من را حل کنند؛ نباید دیگران را مقصر مشکلات خود بدانم، اگر غرق در تاریکی هستم خود باعث تاریکی دنیایی خود شدم و تنها خودم می‌توانم مشکل خودم را حل کنم و در این مسیر باید به تلاش و توانایی خودم ایمان داشته باشم و نیروهای مخرب و بازدارنده را شناسایی کنم تا به آرامش برسم.

همسفر پریسا از لژیون اول
در وادی سوم آمده است که هیچ موجودی به‌اندازه خود به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. پس من هم باید سعی کنم سطح توقع خود را از دیگران کم کنم؛ اگر امروز درگیر مشکلات هستم؛ نباید انتظار داشته باشم دیگران بیایند و مشکلات من را حل کنند و همچنین نباید دیگران را مقصر مشکلات خودم بدانم.
اگر غرق در تاریکی هستم خود باعث تاریکی دنیای خود شده‌ام و تنها هم خودم می‌توانم مشکل خود را حل کنم؛ البته که کمک و راهنمایی خانواده، کمک راهنما و دیگران در رهایی من از گرفتاری سهیم است؛ اما من در این مسیر باید به تلاش و توانایی خود ایمان داشته باشم و نیروهای مخرب و بازدارنده را شناسایی کنم تا به آرامش برسم. قبل از این‌که وارد کنگره شوم، به هر دری می‌زدم تا بلکه مسافرم از بند اعتیاد رها شود، اما تلاش من همیشه بی‌فایده بود؛ اکنون متوجه شده‌ام تا زمانی که مسافرم خودش نخواهد، تلاش من بی‌فایده است، زمانی که مسافرم به فکر درمان خود باشد، کمک‌های من هم تاثیرگذار می‌شود.

 همسفر افسانه از لژیون اول 
باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. برای رهایی کامل و درمان قطعی اعتیاد؛ بایستی بخش‌های آسیب‌دیده در اثر مصرف مواد‌مخدر در شهر وجودی، یعنی جسم، روان و جهان‌بینی را به تعادل برسانیم؛ زمانی جهان‌بینی ما از تعادل برخوردار است که ما نگاهی به زندگی خودمان، هستی و همین‌طور برداشت و ادراک ما از زندگی و درک صحیح می‌باشد.
قدرت و توانایی در دانستن تنها نیست؛ عمل می‌تواند دانسته‌ها را زیبنده سازد، علم فقط دانستن نیست به علم عمل کردن علم است. مصرف‌کننده مواد‌مخدر بعد از تفکر و خارج شدن از پوچی و ناامیدی خود را برای حرکت، برای درمان اعتیاد و خروج از تاریکی آماده می‌کند.
در این وادی می‌گوید: هیچ‌کس به فکر تو نیست و هیچ‌کس به‌اندازه خودت برای تو کاری نمی‌کند و هیچ‌کس دلسوز تو نیست.

 همسفر نرگس از لژیون اول 
در وادی اول یاد گرفتم که با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد، بدون تفکر آنچه هست روبه زوال می‌رود. با تفکر برای ساختار زندگی سالم برنامه‌‌ریزی کنم، زیرا تفکر و اندیشه سالم توأم با القاء، احیاء و تحرک آغاز خلق است. در وادی دوم آموختم: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم، پس در می‌یابم که خداوند مرا را بیهوده خلق نکرده است؛ مخصوصاً اگر در جهت ارزش‌ها و صراط مستقیم حرکت کنم. اما در وادی سوم، باید دانست هیچ موجودی به‌میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند، تاثیری که وادی سوم روی من داشت؛ این بود که آموختم باید مسئولیت کارها و مشکلاتم را خودم بپذیرم، اگر منتظر باشم که دیگران گره از مشکلم باز کنند؛ بدون اینکه خودم سعی و تلاش کنم؛ قطعاً گرفتاری من برطرف نخواهد شد، پس باید با تفکر و اندیشیدن صحیح با سختی‌ها و مشکلات مبارزه کنم و پله‌پله و به آرامی گره‌های زندگیم را یکی‌یکی باز کنم. البته در این راه می‌توانم از افراد دلسوز و صالح راهنمایی و مشورت بگیرم؛ اما مسئولیت کارهایم را خودم بپذیرم.

همسفر پریوش از لژیون اول 
باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.
خدا را شکر می‌کنم که با کنگره آشنا شدیم و آرام‌آرام با خواندن وادی‌ها تأثیر آن‌ را روی زندگی خودم و مسافرم می‌بینم و با تمام امیدواری و توکل به خدا ادامه می‌دهیم. از بنیان‌گذار کنگره و تمامی کسانی‌که زحمت می‌کشند ممنون و سپاسگزارم و امیدوارم که خودم و مسافرم قدر این لطف خداوند را بدانیم.
من بعد از این همه سال یاد گرفتم که تمام مسئولیت‌های زندگی خودم را بپذیرم و از هیچ‌کس توقع نداشته باشم و اگر هر کمک یا کاری از دستم بر بیاید که برای کسی انجام بدهم خالصانه باشد.
از وقتی فهمیدم که چگونه با مشکلات زندگی خودم برخورد کنم و چگونه تفکر کنم و با عجله و بدون فکر کاری را انجام ندهم و این‌که یاد بگیرم که به این دنیا آمده‌ام تا روش حل مشکلات را بیاموزم.
اگر امروز دچار مشکلات جسمی، روحی، روانی، عاطفی و اقتصادی هستم به‌راستی این دردها و رنج‌ها چه مفهومی دارند، آیا باید بگوییم خود کرده را تدبیر نیست؟ خدا را شکر که تدبیر است؛ همین‌که می‌دانم تدبیری است به زندگی امیدوار می‌شوم.
وقتی‌که فکر کردن را بیاموزم و یاد بگیرم که خودم مقصر مشکلات زندگی خودم هستم؛ برای روبه‌راه شدن زندگی‌ام تلاش می‌کنم و با فکر باز راهی پیدا می‌کنم و اگر راه خوب و درست را تشخیص بدهم؛ حتماً نتیجه خواهم گرفت. سعی می‌کنم هرگز امید خود را از دست ندهم؛ چون پایان شب سیه، سپید است. با دشمن بسیار نیرومندی که غیر‌قابل رؤیت نیز می‌باشد، مواجه هستم و تلاش می‌کنم از مشورت سایر انسان‌های صالح استفاده کنم؛ ولی تصمیم نهایی را باید خودم بگیرم.

 همسفر میترا از لژیون دوم 
برداشتی که از وادی سوم داشتم؛ این است که این وادی با کلمه باید شروع می‌شود که باید این‌ را بدانیم که هیچ موجودی به‌اندازه خود انسان به خود خودش فکر نمی‌کند. این وادی به من یاد داد که مسئولیت زندگی، کارها و مشکلات خودم را با جان‌و‌دل بپذیرم و با سختی‌ها مبارزه کنم. در این چند سال زندگی‌ام که با یک مصرف‌کننده مواد‌مخدر بودم من هم تخریب‌های زیادی از لحاظ روحی و روانی به من وارد شده و من هم مثل مسافرم احتیاج دارم برای حال دل خودم قدم بردارم. این نکته بیشترین تأثیر را روی من گذاشت و سعی کردم که تمام مشکلات و مسائل زندگی خودم را با تفکر درست و به‌آرامی حل کنم تا خودم را پیدا کنم.

همسفر سحر از لژیون اول 
وادی سوم با کلمه باید شروع می‌شود.
این وادی به من یاد داد که مسئولیت زندگی، کارها و مشکلات خودم را خودم بپذیرم، اشتباهات خودم را با جان‌و‌دل بپذیرم و با سختی‌ها مبارزه کنم.
در این چند سالی که در کنار یک مصرف‌کننده زندگی می‌کردم به من هم تخریب‌های خیلی زیادی از لحاظ روحی و روانی وارد شده است؛ من هم مثل مسافرم به آموزش نیاز دارم و برای حال دل خودم باید قدم بردارم، تا بتوانم مادر و همسر خوبی برای خانواده‌ام باشم. این نکته بیشترین تأثیر را روی من گذاشت، خدا را شاکرم که راه کنگره برای من باز شد که بتوانم خودم را پیدا کنم که من هستم و وجود دارم؛ دنیا به آخر نرسیده، نباید بنشینم، باید تلاش کنم برای زندگی‌ام و خودم تا مشکلاتم را به‌آرامی حل کنم، خودم راه خودم را پیدا کنم.

 همسفر معصومه از لژیون پنجم 
از نظر من نکته خیلی زیبای این وادی این  است که کلیه سختی‌ها و مشکلات را با جان‌و‌دل بپذیریم و زمان بروز مشکلات برای حل آن‌ها بیشترین بار بردوش خودمان است و خودمان، باید بیشترین تلاش‌ و‌ کوشش را انجام بدهیم؛ فقط می‌توانیم از نظر مشورتی از انسان‌های صالح کمک بگیریم و به یاد داشته باشیم القائات منفی می‌خواهند از ما همه‌چیز را رها کنیم و در گوشه‌ای منتظر مرگ بنشینیم؛ اما این را به‌ یاد داشته باشیم، هیچ موجودی به‌میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.

همسفر ناهید از لژیون اول 
وادی یا راه سوم می‌گوید: «هر مخلوقی دارای ارزش و جایگاه خاصی در جهان خلقت است و در پس هر اتفاقی مطالبی نهفته است که شاید ما قادر به درک آن نباشیم.» گاهی افکار پوچ ما باعث می‌شود که تصور کنیم که هیچ ارزشی نداریم؛ اما به‌نظر من زندگی در جهان خلقت، مانند یک بازی پیچیده و دقیق است و هر مخلوقی از انسان گرفته تا یک بوته گیاه یک مسئولیتی را برعهده دارد و باید تا زمانی‌که ساعت و فرمان آن برسد به مسیر خود ادامه دهیم و این‌که بایستی بتوانیم در این مدت کوتاه از زندگی برخوردار باشیم. ما از کلام خداوند بالاتر نداریم از دیدگاه قرآن کریم مقام انسان آن‌چنان والا و متعالی است که خداوند او را به جانشینی خود در زمین انتخاب کرده است و هنگامی‌که پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من بر روی زمین جانشینی قرار می‌دهم»؛ پس باید برای خود و دیگر مخلوقات خداوند ارزش قائل باشیم.

 همسفر فائزه از لژیون اول 
در مورد وادی سوم، باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. ۳ وادی اول تفکر کردن و راه را به ما نشان می‌دهند. وقتی مشکلی داشته باشیم کلید اصلی این مشکل دست خود انسان است. شما وقتی از یک در وارد می‌شوید؛ اگر کلید را داشته باشید راحت از آن عبور می‌کنید، یعنی خود ما با تفکر راه خودمان را پیدا می‌کنیم و کلید به عنوان باز کردن و گشودن هر مشکلی است. در این وادی گفته می‌شود اگر انسان خود جستجو نکند، حتی اگر با تمام کاوشگران ماهر هم همنشین باشد به موضوع اصلی نمی‌رسد، مثلاً اگر با تمام شاعران دنیا بگردیم تا خودمان شعر نگوییم، شاعر نمی‌شویم؛ پس در حل مشکلات بالاترین نقش بر عهده خود ما است.

 همسفر روناک از لژیون دوم 
ما باید مشکلات خودمان را خودمان حل کنیم و اگر فکر می‌کنیم؛ باید دیگران بیایند و مشکل ما را حل کنند، سخت در اشتباه هستیم. من در اعتیاد مسافرم توقع داشتم دیگران به من کمک کنند تا مسافرم درمان شود؛ ولی مشکل من فقط برای زندگی من مهم بود. فهمیدم مسئولیت مشکل من فقط به عهده خود من است نه دیگران و باید به‌خاطر آن تلاش کنم. وقتی من الآن این مشکل را در زندگی دارم، یعنی یک جایی درست تفکر نکرده‌ام، اشتباه کردم و درست انجام ندادم و این بذر کارها و رفتارهای من در گذشته است یا بگوییم سرنوشت من همین است و باید هیچ کاری نکنم و من با این مشکل تا ابد زندگی کنم یا مقصر این مشکل دیگرانند و هیچ کاری نکنم خیر، باید با مسائل و مشکلات منفی برخورد نکنیم از کسی انتظار نداشته باشیم و تا لحظه آخر تلاش کنیم و صبور باشیم که به خواسته خود برسیم. اولویت ما در زندگی خودمان باشیم؛ چون جزء خود ما کسی به فکر ما نخواهد بود‌.

 همسفر لیلا از لژیون دوم 
وادی سوم می‌گوید: «هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خود فکر نمی‌کند.» ما در طول حیات مسئول زندگی خود هستیم و تمام اعمال ما شامل کارهای خوب یا بد همگی فعل خود ما هستند؛ پس باید عواقب آن‌ها را هم به‌طور کامل بر عهده بگیریم و برای حل آن‌ها تلاش کنیم. اگر کار ما مشکلی را ایجاد کرده است؛ نباید توقع داشته باشیم که با نشستن در گوشه‌ای، با دعا و گریه‌وزاری مشکل ما حل شود، بلکه باید خود به‌دنبال راه چاره باشیم و با تدبیر و تفکر مسئله را حل کنیم. در اصل وادی سوم نوعی اصل پذیرش مسائل و عواقب آن از سوی انسان است.

 همسفر فاطمه از لژیون پنجم 
وادی سوم تنها وادی است که با کلمه، باید شروع می‌شود که این‌ را من همسفر، باید بفهمم که هیچ موجودی به‌اندازه خود انسان به خودش فکر نمی‌کند.
این وادی این را به من یاد داد که مسئولیت کارها و مشکلات خودم را خودم بپذیرم و کلیه سختی‌های آن را با دل‌وجان بپذیریم و با مشکلاتم مبارزه کنم. در این چند سالی که من هم در کنار یک مصرف‌کننده قرارگرفتم؛ باید بپذیریم تخریب‌های زیادی به من هم وارد شده‌است. باید من هم، مثل مسافرم به کنگره بیایم، آموزش ببینم و در زندگی‌ام کاربردی کنم تا به صلح، سلامتی، آرامش و آسایش برسم.

 همسفر نگار از لژیون دوم 
وادی سوم با کلمه باید شروع می‌شود و به ما می‌گوید: که این موضوع را باید بدانیم که هیچ موجودی به‌اندازه خود انسان به به خودش فکر نمی‌کند. برداشتی که از این وادی داشتم و کمک بسیاری که به من کرد؛ این بود که مسئولیت زندگی، کارها و مشکلات خودم را خودم بپذیرم، اشتباهاتی که مرتکب شدم و خطاهایی که کردم را قبول کنم و با سختی‌ها مبارزه کنم. در این چند سالی که در کنار یک مصرف‌کننده زندگی کردم، تخریب‌های زیادی از لحاظ روحی و روانی به من وارد شده و من هم، مثل مسافرم نیاز به آموزش دارم و برای حال دل خودم و بهتر شدن زندگی‌ام، باید قدم بردارم و حرکت کنم و از کسی انتظار کمک نداشته باشم تا بتوانم مادر و همسر خوبی برای خانواده‌ام باشم. این نکته تأثیر زیادی روی من گذاشته و سعی کردم تمام مسائل زندگی خودم را با تفکر درست و به‌آرامی حل کنم و مطمئن باشم که خداوند هم در این مسیر همراهم است.

همسفر معصومه از لژیون دوم 
وقتی در آموزش‌ها و نوشتن سی‌دی به این وادی رسیدم؛ گویی یک تلنگر خوردم و به خودم آمدم، چرا‌که تا قبل از این همیشه منتظر بودم که تمام کارها و مشکلات من را دیگران و یا حتی خدا حل کند، هیچ حرکتی نمی‌کردم و همیشه ناامید بودم. این وادی به من اعتمادبه‌نفس داد و مرا وادار کرد که حرکت را آغاز نمایم و دیگر منتظر هیچ‌کس نباشم که کاری برای من انجام دهد. وقتی این وادی را در کنار وادی اول که تفکر است می‌گذاریم باعث می‌شود که یک حرکت اساسی در زندگی رخ بدهد و آن ایمان داشتن به قدرت انسانی است که قدرت مطلق درون من به ودیعه گذاشته است. در این وادی من یاد گرفتم که هیچ کاری نیست که نشد نداشته باشد و باعث شد که من اراده‌ام قوی‌تر از قبل شود و محکم‌تر از همیشه گام بردارم. برای زندگی‌ام همان‌طوری که خدا فرموده‌است: از تو حرکت و از من برکت. وقتی من حرکت را آغاز کنم، قدرت مطلق هم به یاری من خواهد آمد و انسان اشرف مخلوقات است و همه کار از دستش برمی‌آید؛ به شرط آن‌که خودش را قبول داشته باشد و خودش را دست‌کم نگیرد. ما انسان‌ها به این دلیل پا به جهان هستی و قدم گذاشتیم که قدرت مطلق مأموریتی به ما داده‌است. چرا‌که هر مأموریتی به هر که داده باشد؛ حتماً در آن شخص توانش را دیده و خداوند کارگردان جهان هستی و من بازیگر این جهان هستم و حتماً کارگردان خودش می‌داند که چه نقشی به من داده که من از عهده‌اش برآیم. من با نگاه کردن به طبیعت الگو و یاد می‌گیرم که چگونه زندگی کنم و خودم را بسازم. بحران و یا مشکلی داشته باشم، بدانم که باید به نیروی خودم ایمان داشته باشم، ناامید نباشم و تلاش کنم برای رفع مشکلات و بحران‌های زندگی و منتظر کسی نباشم که بیاید و مشکل من را حل کند، البته یاری گرفتن از دیگران خوب است؛ ولی در نهایت خودت باید تلاش و اقدام کنی که به آرامش و صلح برسی.

اگر امروز ما دچار بیماری‌های جسمی، روحی، روانی، عاطفی و اقتصادی هستیم، این دردها و رنج‌ها چه مفهومی می‌تواند داشته باشد، بیانگر چه چیزی است؟ مفهوم آن‌ها این است که ما در گذشته درست عمل نکردیم و دانسته یا ندانسته دچار اشتباه شده‌ایم. این اوضاع و احوال نتیجه بذرهایی است که ما در گذشته با دست خودمان آن‌ها را کاشته‌ایم و سال‌ها آبیاری کردیم. پس خیلی طبیعی است که امروز با انبوهی از جهان تلخ و زهراگین مواجه هستیم؛ پس در اینجا سؤال مطرح می‌شود که حالا باید چه کار کرد؟ انتقاد کردن یا مشکلات را نشان دادن خیلی خوب است، ولی چه باید کرد، این بیماری که دراثر سهل‌انگاری من به وجود آمده را چه باید کرد؟ باید راه‌حلش را پیدا کرد و در اینجاست که باید بگویم: برخلاف ضرب‌المثلی که همیشه گفته می‌شود، خود کرده را تدبیر است. چرا‌که هیچ‌کس به‌اندازه خود من نمی‌تواند به خودم کمک کند و باید دنبال راه‌حل بگردم و برای حل مسائلم اقدام و تلاش کنم و این امکان‌پذیر نیست، مگر به‌آرامی و آرامش، تفکر و تدبیر کرد و امید را از دست نداد، چرا‌که انسان به امید زنده است.


ویرایش: واحد سایت
رابطین خبری: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون اول) و همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .