از زمانهای دور گفتهاند: سفر انسان را پخته میکند؛ زیرا با حل هر مسئلهای در طول سفر دانستهای به خود میافزاید. حال سفری که در کنگره۶۰ انجام میگیرد؛ بسیار فراتر از سفرهای زمینی است و با عبور از هر وادی؛ درسهای کاربردی مطرح میشود که انجام آنها باعث تکامل و آرامش میشوند. در وادی سوم مطرح شده «باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند» جملهای که اگر من آن را درک کنم؛ هرگز دچار اختلال و گمراهی نسبت به اطرافیان و قدرت مطلق نخواهم شد. گاهی تمام مسائلی که در مسیر انسان قد علم میکنند و عرصه را تنگ میکنند؛ اشتباه فهمیدن مفاهیم است. موضوع کلیدی که در وادی سوم مطرح میشود این است؛ تنها شخصی که میتواند برای من کاری انجام دهد، خودم هستم و چیزی فراتر از خودم؛ برای نجات از آنچه که مرا رنج میدهد وجود ندارد. حال این رنج میتواند در صور پنهان باشد و انسان درگیری درونی و فکری داشته باشد و گرفتار بندهای نامرئی باشد که توان حرکت را از او گرفتهاند؛ یا در صور آشکار با انواع و اقسام بیماریها، اضافه وزن و خیلی بیماریها دیگر خود را نشان دهد.
وادی سوم مشخص میکند؛ اگر تمام خلقت برای یاری من که در ظلمت و نادانی گرفتار شدهام جمع شوند باز هم خودم هستم که باید تردید را کنار بگذارم و به ریسمان الهی چنگ بزنم تا در نهایت نور برای من نمایان شود؛ در غیر اینصورت کار تمام عالم برای نجات من بیهوده خواهد بود. در این مسیر از بالا و پایین شدنها و دردها نترسم و بدانم هر زخم و دردی موهبتی است برای رشد و تعالی من؛ مانند کودکی که برای نخستین بار قدم برمیدارد زمین خوردنها را به جان میخرد تا روزی دونده ماهری شود؛ چه بسا انسانهایی که دنبال راه دیگری برای سعادت و خوشبختی هستند؛ اما سر از ناکجا آباد در میآورند؛ تنها به دلیل اینکه به دنبال کسی و یا معجزهای بودهاند تا اوضاع را برای آنها هموار کنند و بتوانند ادامه مسیر دهند؛ اما با توجه به وادی سوم باید گفت این یک خیال است؛ زیرا همانطور که چرخهای یک دوچرخه باید هم زمان بچرخند تا شروع به حرکت کند؛ من نیز از هر جایی که هستم، خود باید شروع کنم و بدانم سفر هزار فرسنگی با قدم اول آغاز میگردد و هیچ معجزهای رخ نخواهد داد؛ مگر اینکه خودم آن را خلق کنم.
خداوند رحمان در خلقتم از عصاره خود به من عطا کرد و از تمامی صفاتش به من بخشید؛ سپس مرا بر سر دوراهی فسق و فجور رهنمون کرد و این اجازه را داد تا با قدرت اختیاری که به من عطا کرده یکی را برگزینم و باید آگاه شوم که گریزگاهی برایم نیست و نشانهها را دریابم نشانههایی که بسیار زیادند؛ اما من چشم بر آنها بسته بودم و سعی کنم آنها را دنبال کنم تا مجدد گمراه نشوم و بدانم؛ خود کرده را تدبیر است با خود بیندیشم؛ در این جهان خاکی چه کسی برای من، عزیزتر از من است؟ چه کسی برای من، قویتر از من است؟ چه کسی برای من، مهمتر از من است؟ پس باید خودم بخواهم تا رشد کنم و این خواستنها؛ نقشههایی دقیق، حساب شده و قابل اجرا میخواهد تا مرا بهسوی فرمان عقل هدایت کند. در این راه باید بسیار از نفس امارهام فاصله بگیرم و او را ضعیف کنم؛ باید به خواستههایم توان حرکت بدهم و آنگاه خواهم دید بیشتر از تصورم به من عطا خواهد شد. در مسیرم سپاسگزار خداوند، جناب مهندس بزرگوار و راهنمای ارزشمندم خانم آزاده عزیز هستم که نشانها را برایم بازگو و یادآوری میکنند.
نویسنده و ویراستار: راهنما همسفر ملیحه
رابط خبری و ارسال: همسفر سعیده مرزبان خبری
همسفران نمایندگی آزادشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
88