باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. چهارده وادی، چهارده پله هستند که برای رسیدن به آرامش، آسایش و حال خوب باید این پلهها را با احتیاط و آموزش، طی کنیم در این چهارده وادی، چهارده شاه کلید در اختیار ما است که میتوانیم با آموزش کافی، قفلهای زنگار بسته را باز کنیم زمانی من قادر به باز کردن قفلهای زندگیام هستم که آموزش درست و کافی گرفته باشم اگر چه کلید در اختیارم است؛ اما اگر آموزش نگرفته باشم، نمیتوانم هیچ قفلی را باز کنم. چهار وادی اول، وادیهای تفکر هستند. وادی اول به من یاد میدهد قبل از انجام هر کاری باید تفکر کنم با موضوع تفکر آشنا شدیم و آموختیم که برای یک زندگی سالم و رهایی از اعتیاد باید فکر کنیم، درست فکر کردن را قبل از انجام هرکاری سرلوحه کارمان قرار دهیم چرا که بیشترین مشکلات ما، تفکرات غلط است یا بدون تفکر کاری انجام دادن است.
وادی دوم میگوید: ما هیچ نیستیم؛ حتی اگر خودمان ارزشی برای خود قائل نباشیم و نباید خودمان را بیهوده فرض کنیم هر کدام از ما ارزش و جایگاه خاص خودمان را داریم و هر کدام از ما پتانسیلها و استعدادهای منحصر به فردی داریم که برای شکوفایی آنها باید در صراط مستقیم گام نهیم. ما به این حیات آمدهایم و مسئولیتهایی داریم باید به انجام برسانیم. در وادی سوم از کلمه باید استفاده شده یعنی دارد به من تأکید میکند به شناخت خودم به بهاء دادن خودم یعنی باید خودم را ببینم به خودم احترام بگذارم و به خودم ایمان داشته باشم و احساس پوچی را کنار بگذارم و خودم را برای حرکت به پله بعد آماده کنم و توقع خودم را از انسانها، پایین آورم و تمرکزم روی خود و مسیرم باشد و سعی کنم از مسیرم لذت ببرم با شروع زندگی در این وادی، برای خود آغازی تازه داریم. که ما را به سلامتی، صلح، آرامش و آسایش برساند.
این وادی به ما آموخت که اگر خودمان جستجو نکنیم؛ حتی اگر با همه کاوشگران ماهر نیز همنشین باشیم به موضوع واقعی نمیرسیم یعنی انسان باید خودش دنبال مطالب باشد، برای مشکلات قدم بردارد و تمام تلاش خودش را در جهت حل مشکلات خودش انجام دهد و نباید به انتظار دیگران نشست که آنها بیایند و مشکلات را حل کنند چرا که هیچ فرد قادر به حل مشکلات من نیست بار مشکل من بر دوش خودم است باید خودم برای حل مشکلات قدم بردارم و با تفکر و تلاش، کوشش به حل مشکلات بپردازم، برای پیدا کردن کلید مشکلات باید تفکر کرد؛ همچنین از تلاش و کوشش هم غافل نشد، چرا که برای پیدا کردن هر راهحلی باید اول تفکر نمود اگر من بخواهم بدون تفکر و با شتابزدگی کاری را انجام دهم یا مشکلی را حل کنم اصلاً نمیتوانم و جز خرابکاری چیزی نصیبم نمیشود و چه بسا وضعیت را هم بدتر میکنم و مشکلات بیشتری ایجاد میکنم.
من باید طبق پلههای وادیها حرکت کنیم نه آنقدر لاکپشتی که خودم را وسط مشکلات گم کنم و نه آنقدر پا روی گاز بگذارم که از مسیر منحرف شوم و به ته دره سقوط کنم باید تعادل را رعایت کرد و با تعادل حرکت کرد اگر من بدانم که مسئولیت و مشکلاتم بر عهده خودم است و وظیفه حل مشکلاتم را بپذیرم آنوقت میتوانم از عهده آنها برآیم و باید بدانم که من به این حیات آمدهام تا روش حل مشکلات را بیابم و برای حل آنها تلاش کنم؛ همچنین از زیر بار مشکلات و مسئولیتهایم شانه خالی نکنم چرا که فقط خود فرد است که میتواند مشکل خودش را حل کند؛ چون ریشه مشکل را میداند اگر امروز دچار مشکلاتی از قبیل روحی، روانی، جسمی و ... هستم این بیانگر این است که ممکن است در گذشته، درست عمل نکرده باشم و دانسته یا ندانسته مرتکب اشتباه شدهام و این در اثر کاشت بذرهایی است که من با دست خودم در گذشته کاشتهام و سالها آبیاری نمودهام.
همچنین امروز با انبوهی از گیاهان تلخ و زهرآگین روبهرو هستم البته طبیعی است من هر چه کاشتهام درو میکنم اگر طوفان بکارم، باد درو میکنم؛ پس باید این درسی باشد و بدانم اگر با تفکر و تدبر حرکت کنم، موقع برداشت دچار مشکل نمیشوم و یاد بگیرم به آرامی برای حل مشکلات قدم بردارم و هیچوقت ناامید نشوم؛ چرا که ناامیدی من را به پله پایین سقوط میدهد و از ابزارهای شیطان است. برای خروج از مشکلات یا بنبست و حرکت به طرف آسایش و آرامش و سلامتی، باید نیروهای خود را و همچنین نیروهای تخریبی و بازدارنده را بشناسم و بدانم که شیطان به زیباترین شکل ممکن و گاهی کاملاً به صورت دلسوزانه، وارد افکار و اندیشه من میشود تا گوهر جان را شکار نماید و هستی من را به ویرانهای تبدیل نماید.
گاهی در این مبارزه نرم، شیطان، کشش نیروهای منفی یا انسانهای منفی باف در همه جا من را احاطه میکنند و دائماً در حال القاء یا الهام پیامهای منفی خود میباشند و من با دشمن بسیار نیرومندی که غیر قابل رؤیت میباشد، مواجه هستم و این القائات و الهامات منفی، گاهی از من میخواهند که همه چیز را رها کنم و در گوشهی عزلت، منتظر مرگ یا نابودی باشم؛ ولی باید در مقابل نیروهای منفی هوشیارانه عمل کنم و نگذارم سد راه من شوند و من را از مسیر درست منحرف کنند؛ چرا که اگر در را برای نیروهای منفی باز کنم باید تاوان آنها را بپردازم و بها سنگینی دارند؛ چون که نیروهای منفی نه تنها دردی از من دوا نمیکنند، مشکلی از من حل نمیکنند بلکه من را به سمت نابودی میبرند و به باتلاق هدایت میکنند؛ پس باید خودم بلند شوم و مشکلات را بشناسم؛ همچنین با تفکر، تلاش و به آرامی و بدون شتابزدگی از عهده آنها بر آیم.
منابع: کتاب ۱۴ وادی و سخنان دیدهبان آقای خدامی، سیدی وادی سوم
نویسنده: همسفر سیما رهجوی راهنما همسفر محیا(لژیون سوم)
رابطخبری و ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محیا(لژیون سوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
136