English Version
This Site Is Available In English

وادی سوم مثل شمشیری برنده باوری تازه برای ما به‌وجود می‌آورد

وادی سوم مثل شمشیری برنده باوری تازه برای ما به‌وجود می‌آورد

تعدادی از همسفران نمایندگی پرند مطالبی را در خصوص دستورجلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند) و تاثیر آن روی من» در قالب مشارکت مکتوب ارائه کردند که تقدیم شما می‌گردد.

مشارکت ایجنت همسفر سمیه:
در مورد دستورجلسه این هفته که وادی سوم است؛ باید بگویم که تیتر وادی با کلمه بايد شروع می‌شود و مثل شمشیری برنده باوری تازه برای ما به‌وجود می‌آورد که بدانیم در این هستی هیچ موجودی به اندازه خود انسان به فکر ما نیست. در مورد تجربه و تاثیرگذاری این وادی‌ در زندگی من به این شکل‌ است که تفکرات خودم را بررسی کنم، مسئولیت کارهای خود را بپذیرم و برای رسیدن به هدف اصلی تلاش کنم و اگر در هر مرحله‌ای از زندگی کم آوردم با افراد باتجربه مشورت کنم؛ ولی تصمیم نهایی را خودم برای حل مسائل زندگی‌ام بگیرم. اصولاً این وادی به من آموخت که فقط روی پای خودم بایستم و از نیروی درون خود قوت بگیرم؛ چراکه هیچ‌کس به اندازه خود من به خودم نزدیک نیست و به اندازه خودم شناخت کافی ندارد؛ اگر دقت کنیم در ابتدای تمامی جلسات هم ما تکرار و یادآوری می‌کنیم‌ که بزرگترین دشمن انسان جهل و ناآگاهی خودش است؛ اگر بالعکس این قضیه هم تفکر داشته باشیم می‌بینیم که بزرگترین دوست ما هم آگاهی و دانایی خود ما است که از درون خودمان سرچشمه می‌گیرد. امیدوارم یاد بگیریم که در وادی دوم وقتی هدف خود را پیدا کردیم با رسیدن به وادی سوم به همان اندازه مسئولیت‌پذیر باشیم و روی خودمان حساب کنیم تا وادی‌های بعدی را با اراده‌ای راسخ پیش ببریم.

مشارکت همسفر فاطمه (لژیون سوم):
به‌نام قدرت مطلق الله
تمام اعضاء کنگره‌60 می‌دانند که آقای مهندس دژاکام 14 وادی را پایه‌گذاری کرده‌اند که هر کدام از این وادی‌ها به من فاطمه آموزش می‌دهد چگونه در مسیر ارزش‌ها و الهی حرکت کنم. وادی‌ها دید من را نسبت به جهان اطرافم تغییر داد. با خواندن و نوشتن این وادی‌ها فهمیدم که در زندگی چه اشتباهاتی انجام داده‌ام، چگونه باید این مشکلات را حل کنم و از ضدارزش‌ها  دوری کنم. در وادی اول یاد گرفتم که در تمام زندگی اول باید تفکر کنم و بعد آن را به اجرا در آورم. در وادی دوم آموختم که بیهوده به این دنیا نیامده‌ام و دارای هدف و رسالتی هستم. وادی سوم هم به من آموزش داد که باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی کند؛ یعنی این‌که هیچ موجودی به اندازه خود انسان راجع به خودش فکر نمی‌کند و در اول جمله کلمه باید آمده است که بسیار مهم است. وادی اول جزئی از وادی سوم است؛ یعنی این‌که من فاطمه در همه مسائل اول باید فکر کنم و بعد مسئولیت و مشکلات زندگی خودم را بر عهده بگیرم.

من قبل از ورود به کنگره فکر می‌کردم مشکلاتی که در زندگی دارم به خاطر دیگران است و باعث تمام این مشکلات خانواده یا اطرافیان من هستند؛ اما با ورود به کنگره، نوشتن و گوش دادن این وادی فهمیدم؛ اگر الان مشکلی دارم ریشه‌اش در گذشته من است و من در گذشته با جهل، ناآگاهی و نادانی خود بذرهای زهرآگین و تلخ کاشته‌ام و آبیاری کردم. من باید برای حل مشکلات زندگی خود اول صورت‌مسئله را پیدا کنم و بعد با تفکر مثبت آن را حل کنم و خودم مسئولیت تمام مشکلاتی که برایم اتفاق افتاده است را بر عهده بگیرم، دست روی دست نگذارم و از خداوند و دیگران انتظار نداشته باشم که مشکلات من را حل کنند.

من باید به خودم ایمان و اعتقاد داشته باشم، سعی، تلاش و کوشش کنم تا مشکلاتم را حل کنم و به صلح، آرامش و آسایش در زندگی برسم؛ ولی اگر خودم تلاش و جستجو نکنم؛ حتی اگر با کاوشگران ماهر بنشینم به حال‌خوش و آسایش نمی‌رسم؛ پس باید آغاز تازه‌ای داشته باشم تا به صلح، آرامش و آسایش برسم. یکی از نکاتی که آقای مهندس در این وادی فرمودند در مورد طبیعت بود که ما هم باید از طبیعت الگوبرداری کنیم. همان‌طور که طبیعت به آرامی و تدریجی در حال تغییر است من هم باید از طبیعت آموزش بگیرم به آرامی و ذره‌ذره در خودم تغییراتی در جهت الهی و ارزش‌ها انجام بدهم، به آرامی مشکلات را حل و از گذرگاه‌های سخت با تفکر، اندیشه و صبر عبور کنم تا به کمال برسم.

مشارکت همسفر مریم (لژیون‌چهارم):
وادی سوم برای من مثل یک سیلی بود که زده شد تا از خواب بیدار شوم. قبل از این‌که این وادی را درک کنم، همیشه فکر می‌کردم بقیه باید به من کمک کنند، مقصر دیگران هستند که من این‌جا هستم و آن‌ها باید من را نجات  دهند. خانواده‌‌ام، دوستانم؛ حتی راهنمایم. در واقع تمام مسئولیت خود را گردن دیگران انداخته بودم؛ ولی وادی سوم نهیبی به من زد و گفت پاشو! هیچ‌کس به اندازه خودت به فکر تو نیست و اوایل خیلی برای من سخت بود که قبول کنم و با خودم می‌گفتم، مگر می‌شود؛ پس این‌ همه آدم که برای من دلسوزی می‌کنند چی؟ ولی کم‌کم فهمیدم دلسوزی یک چیز است و مسئولیت‌پذیری یک چیز دیگر. بقیه می‌توانند دلسوزی و راهنمایی کنند؛ ولی این من هستم که باید قدم بردارم، تصمیم بگیرم، سختی بکشم تا به رهایی برسم.

به یاد دارم؛ وقتی این موضوع را فهمیدم، انگار یک بار سنگین از روی دوش من برداشته شد و دیگر منتظر معجزه از طرف بقیه نبودم. فهمیدم که تنها کسی که می‌تواند زندگی من را تغییر دهد خودم هستم. شروع کردم به بیشتر فکر کردن به خودم، خواسته‌هایم، هدف‌هایم و به تلاش کردن؛ حتی اگر سخت باشد و بارها زمین بخورم باز هم می‌ایستم و ادامه می‌دهم. وادی سوم به من یاد داد که اگر می‌خواهم  زندگی‌ام بهتر شود، باید خودم دست به کار شوم و منتظر نباشم دیگران من را نجات دهند این یک درسی بود که زندگی من را تغییر داد؛ حالا خیلی خوشحال هستم که این را فهمیدم و اگر بخواهم به هر چیزی برسم، باید خودم برای آن تلاش کنم.

مشارکت همسفر سمیرا (لژیون سوم):
تنها وادی که با کلمه باید شروع می‌شود وادی سوم است. عنوان وادی می‌گوید: "باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند." در واقع‌ این وادی به من انسان تلنگر می‌زند که هیچ‌کس به اندازه خود من به فکر من نیست. من همسفر قبل از ورود به کنگره همه مشکلات و مسائل زندگی خودم را به گردن دیگران می‌انداختم و این توجیهی برای من بود که حرکت نکنم، قدمی برای حل مشکلات زندگی خودم برندارم، فقط در یک جا ساکن باشم و منتظر کمک از طرف خداوند و اطرافیانم بودم. این سکون و حرکت نکردن من باعث می‌شد نیروهای منفی درون من قدرت بیشتری پیدا کنند؛ ولی این وادی به من یادآور می‌شود که درون انسان نیروهای عظیم و قدرتمند الهی وجود دارد که اگر نیروها را بشناسم و از آن‌ها قوت بگیرم می‌توانم بسیاری از مسائل و مشکلات خود را حل کنم.

من فقط باید تفکر، تلاش و حرکت کنم؛ وقتی شروع به حرکت و حل مسائل خود کنم آن زمان نیروهای الهی و معجزه هم به کمک من خواهند آمد. این وادی به من نوید آغازی تازه همراه با صلح، آسایش و آرامش را می‌دهد که با تغییر دیدگاه و نقطه تفکر لازم در من به‌وجود می‌آید که برای خودم ارزش قائل باشم و بدانم که با حل کردن مشکلات و مسائل قدرتمندتر می‌شوم؛ وقتی از حالت سکون درآمدم، حرکت کردم و سختی مشکلات و مسائل را با جان و دل پذیرفتم آن وقت کالبد من مکان امنی برای نیروهای منفی نخواهد بود و روشنایی جایگزین تاریکی و نیروی الهی جایگزین نیروی شیطانی درون من می‌شود و در این زمان به فرمان عقل نزدیک و به هدف انسانی که رسیدن به تکامل همراه با صلح و آرامش است خواهم رسید.

ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .