English Version
This Site Is Available In English

بذرهایی از گذشته

بذرهایی از گذشته

در این وادی به زبان ساده بیان شده که برای حل مشکلات خودمان، بالاترین نقش را خودمان بر عهده داریم. اگر تصور می‌کنیم که بایستی دیگران بیایند و مشکل یا مشکلات ما را حل کنند، سخت در اشتباه هستیم. ما با تفکر، کوشش و امیدواری باید مسئولیت این کار را بر عهده کسی نگذاریم؛ البته ما نمی‌توانیم منکر کمک و همدردی سایر انسان‌ها یا اعضای خانواده باشیم؛ ولی به این دنیا آمده‌ایم تا روش حل مشکلاتمان را یاد بگیریم تا به‌اصطلاح کلید را بیابیم.

من متوجه شدم که وقتی دچار بیماری چه روحی، چه روانی، جسمی، عاطفی و غیره هستم، باعثش این است که درست عمل نکرده‌ام؛ چه در گذشته، چه در حال، دانسته یا ندانسته و این مشکلات بذرهایی‌ هستند که خود کاشته‌ام و آبیاری کرده‌ام. از این آموزش‌ها یاد می‌گیرم که چه باید بگویم و چه کنم. اول‌ازهمه اینکه همه چیز را رها کنم و بعد به‌آرامی اقدام کنم تا در طول زمان، با صبر و استقامت پله به پله اقدام به حل مشکلاتم کنم و هرگز ناامید نشوم.

برای اینکه بتوانم به‌طرف آسایش، آرامش و سلامتی قدم بردارم باید نیروهای خودم را بشناسم و همین‌طور نیروهای تخریبی را بدانم. شیطان به زیباترین شکل وارد افکار و اندیشه ما می‌شود و دائماً در حال القا و الهام پیام‌های منفی است. البته رهاکردن از نوعی که خود را به نیروهای منفی بسپارم و یا منتظر مرگ باشم، خیر. من در گذشته که مسافرم را از دست دادم ناراحت بودم و این برداشت را کردم که باید خودم را به‌اصطلاح بکشم و نابود کنم تا از این زجر و ناراحتی راحت شوم؛ درصورتی‌که چنین نبود، من باید افکار منفی و ناامیدی را رها می‌کردم، صبر و استقامت می‌کردم تا نیروهای تخریبی من را رها کنند و به حال خوش و آرامش برسم که گذشت و رسیدم.

ولی در حال حاضر هنگام ناراحتی نفس عمیقی می‌کشم، با خودم خلوت می‌کنم، از اشتباهاتم درس می‌گیرم و از هیچ‌کس انتظار ندارم که مرا درک کرده یا کمکم کند. تا لحظه مرگ از تلاش دست برنمی‌دارم و با امیدواری به زندگی ادامه می‌دهم؛ چون غم و اندوه ما را می‌خورد و هر روزمان بدتر از روز قبل می‌شویم. من این سختی و درد و رنجی که کشیدم را با دل‌وجان می‌پذیرم، سعی می‌کنم با تمام توان خود به‌طرف آرامش و آسایش قدم بردارم و در ضمن از کمک و یاری انسان‌هایی که خداوند سر راهم قرار داده؛ مثل راهنمایان؛ استفاده کنم. متأسفانه در گذشته اصلاً فرمان‌بردار خوبی نبودم و خودم را توجیه می‌کردم که من مادرم و آنها متوجه نیستند.

این وادی و این آموزش‌ها، درس بسیار بزرگی به من داده‌اند و بابت هر لحظه حضورم در این جای مقدس خدا را شکر می‌کنم. در آخر، فرمان‌برداری از انسان‌های عاقل و کارآزموده بسیار مهم است که من این را در نظر نداشتم. به امید آرامش، سلامتی و فرمان‌برداری از این عزیزان که به ما درس زندگی‌کردن را می‌آموزند.

نویسنده و رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .