در وادی سوم پیام اینگونه آغاز میشود که باید دانست؛ نگفته است که شایسته است، یعنی واجب و ضروری است؛ باید به کلمهی [باید] توجه کرد و در ادامه میگوید: که هیچ موجودی به میزان خود انسان، یعنی: در بین تمام موجودات فقط انسان است که میتواند به خویشتن خویش فکر کند؛ و هیچ موجود دیگری این امر مهم را انجام نمیدهد.
وادی سوم آغازی دارد که اگر در زندگی کاربردی کنیم ما را به سلامتی و صلح و آرامش و آسایش میرساند. زمانی جهانبینی را آموختهایم که تاثیر وادی سوم در گفتار و کردار و رفتار ما قابل مشاهده باشد تا بتواند ما را به صلح و آرامش برساند و جهانبینی ما، جهانبینی کاربردی باشد. انسان تنها به دنیا میآید و تنها از دنیا میرود و در این میان، بازیگر فیلمی به نام زندگی است و یکسری نقشها برای بازی کردن به او میدهند و کسی برنده است که در هر دقیقهای که فیلم نامه به او میدهند، بتواند به بهترین نحو نقش خودش را بازی کند.
در این فیلم نود دقیقهای باید هم نقش فرزند، دختر، همسفر، همسر، مادر، فعال اجتماعی، دانشجو، کارمند و …. بازی کند. معمولا بازیگر خوب، بازیگری است که بتواند همهی نقشها را خوب از کار دربیاورد، یک همسفری که یکجای فیلم باید جدی و کوشا باشد و یکجا مثل روح لطیف و یکجا فقط رها کند و ادامه دهد. در یک فیلم نود دقیقهای تمام سکانسها مثل هم نیستند؛ مثلا در دقیقهی ۳۰فیلم با دقیقهی ۵۰فیلم، نقشها و بازی ما تغییر میکند؛ چون فیلم نامه تغییر میکند.
اولین قدم برای خود باوری، پذیرش است که بپذیریم در هر نقطهای از زندگی که هستیم؛ مسول هستیم و نتیجهی انتخاب خودمان بوده است؛ حال با اختیار یا با اجبار، از روی میل یا با اکراه باشد. در ادامه قدم دوم اینکه فقط خودمان میتوانیم به خودمان کمک کنیم و بیشترین بار حل مشکلات بر عهدهی خودمان است و نباید توقع بیجا از اطرافیان داشته باشیم؛وقتی که در مسولیت نگهداری از فرزندان از خانواده خودمان و خانواده مسافرمان و دیگر اطرافیان انتظار داریم که آن ها مسولیت بچهداری ما را به عهده بگیرند و اگر نگیرند؛ ما دلگیر و ناراحت میشویم؛ یعنی اینکه هنوز وادی سوم را نپذیرفتهایم؛ یعنی آغاز نامهی مسولیت پذیری را هنوز فرا نگرفتهایم و هنوز در وادی تاریکی توقع از دیگران هستیم و مصداق ضرب المثل همسایهها یاری کنید تا من شوهرداری کنم، هستیم.
در هر نقطهای که هستیم حتی اگر با کوهی از ظرفهای نشسته از مهمانی ظهر و مهمانهایی که خوابیدهاند؛ نباید انتظار داشته باشیم که بیدار شوند و مسولیت مهمانی که خودم مسوولیت برگزاریاش را قبول کردهام را انجام دهند؛ پس همین لوکیشنها در فیلم زندگی است که من میتوانم در احساسات مختلف و توقعاتی که در من به وجود میآید خودم را محک بزنم که، آیا وادی سوم را به خوبی فرا گرفتهام یا فقط بلدم با خودکارهای رنگی آن را روی دفتر کاغذ بیاورم نه روی دفتر زندگی؟!
وقتی که به جایی رسیدم که اگر تمام ظرفها را شستم و خانه را جارو کردم و کلی آدم گرسنه را بر سر سفرهای نشاندم و سیر کردم و بیتوقع ظرفها را شستم و با لبخند چای و عصرانه را به آنها تعارف کردم؛ آن وقت است که هنر زندگی و هنر بیتوقع بودن را یاد گرفتهام اجرش و مزدش آن صلح و آرامشی است که در من است و جهنماش آن آشوبی است که ذهنم ساعتها درگیر این باشد چرا فلانی ظرف ها را نشست؟ پس اینجا است که میتوانیم سر یک مهمانداری ساده، رشد اعیانی و عمیقی داشته باشیم. همهی این اتفاقات که به ظاهر روزمرگی است که آغاز و شروع وادی سوم است که در هر نقطهای که هستیم آن را بپذیریم.
نویسنده: راهنمای تازه واردین همسفر کوثر
ویراستار: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
35