"آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است من که میگویم، کلام خود نیست، بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باورش کار هر کس نیست، مگر معنای آن، بداند که آن چیست."
درخدمت پهلوان محترم مسافر محمد حسن که در روز پنج شنبه مورخه 1404/03/01 برای اولین بار مهمان نمایندگی شیروان بودند فرصتی فراهم آمد تا گفتگویی با ایشان داشته باشیم. در این گفتگو با ما همراه شوید
1-سلام،لطفا خودتان را به رسم کنگره 60 معرفی کنید .
-سلام دوستان محمد حسن هستم یک مسافر، بعد از 20 سال تخریب وارد کنگره شدم ، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیشه و هروئین ، مدت 11 ماه و 24 روز سفر کردم به روش dst با داروی شربت اوتی به راهنمایی آقا سعید میرزایی در نمایندگی لوئی پاستور، و سفر نیکوتین به مدت ده ماه و ده روز تحت راهنمایی آقای فرشید تفرشی به روش dst با داروی آدامس نیکوتین، به مدت دو سال و چهار روز از مواد رهایی یافتهام و مدت رهایی از نیکوتین تقریباً بیست و دو ماه است. همچنین در کنگره، به ورزش و پیادهروی و دارت پرداختهام.
2- لژیون سردار را با چه دیدگاهی درک کرده اید و در چه جایگاهی می بینید ؟
در مورد لژیون سردار، این لژیون را به عنوان نقطه آغاز سفر دوم میبینم. سفر اول، سفر جسم است و سفر دوم، سفر جهانبینی و سفر درون انسان. وقتی که ما وارد لژیون سردار میشویم، با بخشش میتوانیم همه چیز را از نو آغاز کنیم. با انجام بخشش، درکی عمیق از موضوعات پیدا میکنیم. هر جا که انسان بخواهد به خود برسد، باید از خود بگذرد. وقتی انسان بخشش میکند، جزئی از وجودش، علمش، محبتش و حتی پولش را به دیگری میبخشد. این عمل به او فرصتی میدهد تا موضوع را بهتر درک کند.لژیون سردار برای من به این شکل عمل کرده است. استاد سردار، استاد آقای مهندس هستند ، نقش موثری در تشکیل کنگره 60 داشته و میخواهم به این نکته اشاره کنم که لژیون سردار جزو جدانشدنی کنگره است. به قول آقای زرکش، دیدهبان محترم لژیون سردار، وقتی که لباسی را روی بند پهن میکنیم تا باد آن را نبرد، به آن یک گیره میزنیم. این گیره برای ما در سفر اول و دوم حکم نگهدارنده را دارد و ما را از مسائلی که ممکن است برایمان پیش بیاید، حفظ میکند.
3- هدف و نیت شما از خدمت پهلوانی چه بوده است ؟
اگر بخواهم حس خودم را در کنگره بیان کنم. وقتی که با آقای مهندس روبرو شدم و لطف کنگره شامل حال من شد، حمایتهای کنگره 60 را دیدم. وقتی متوجه شدم که کجا قرار دارم، تنها کاری که از دستم برمیآمد و کوچکترین کاری که توانستم انجام دهم، این بود که در این جایگاه قرار بگیرم. سال قبل در جایگاه سرداری بودم و شش میلیون تومان داده بودم، اما سال بعد این حس به من دست داد و درک کردم که باید بیایم و این کار را انجام دهم. خدا را شکر که با موفقیت این کار را انجام دادم. در لژیون سردار مراتب مختلفی برای همه افراد تعریف شده است که هر کس میتواند بسته به توان خود از آن استفاده کند. سرداری، دنوری، پهلوانی و نشانی در بینشانی وجود دارد و هر کس میتواند بسته به توان خود از این موارد بهرهبرداری کند.
.jpg)
4- چگونه میخواهید از آموزشهای کنگره در زندگیتان استفاده کنید؟
وقتی که انسان یک موضوعی را آموزش میبیند و درک میکند، معنای واقعی آن را میفهمد. در این صورت، بهطور ناخودآگاه آن را وارد زندگیاش میکند و نهادینه میشود. دیگر نیازی نیست که زور بزند تا یک مطلبی را وارد زندگیاش کند. او در جایگاهی نیست که بخواهد تصمیم بگیرد که آن را وارد زندگیاش کند یا نکند، زیرا به آن فهم و درک رسیده است که میداند چه حرکتی را انجام میدهد، مبدا و مقصدش کجاست و هدفش از آمدن به کنگره چیست. در این صورت، متوجه میشود که وقتی زمانی را برای کنگره میگذارد و آموزشهایی را که از آن میگیرد، باید در زندگیاش و در درون خود جاری کند. وقتی در درون خودش جاری میکند، دیگر فرقی نمیکند که کجاست؛ هم در کنگره، هم در بیرون کنگره و هم در درون خودش. این آموزشها شروع به حرکت میکنند و او کاری را که باید انجام دهد، انجام میدهد، به شرطی که این کار را به درستی انجام دهد و در اولویتبندی و جایگاهش در درون خود، ارزش آن را درک کند.
5-آیا وجود همسفر در آمدن به کنگره و همچنین در جایگاه پهلوانی شما تأثیرگذار بوده است؟
صد درصد، اینطور بوده است. چون همسفر من زودتر از من به کنگره آمد و بعد من به آنجا پیوستم. ایشان بسیار تلاش کردند که در جایگاه همسفر، وظیفهای که بر عهده دارند را به نحو احسن انجام دهند. وقتی که من وارد کنگره شدم، قطعاً در آموزشها به من کمک کردند. این همکاری در این مسیر، کاری است که همه همسفران و مسافران باید در قبال یکدیگر انجام دهند.همچنین در خدمت مالی نیز نقش بسزایی داشتند و هم در کمک به من و هم در شکلگیری باور و ایمان در من مؤثر بودند.
6- بهترین جملهای که از زبان آقای مهندس دژاکام و یا در لژیون سردار در مورد خدمات مالی شنیدهاید، چه بوده است؟
من شخصاً جملات زیادی را شنیدهام، اما جملهای که الان در ذهنم هست، مربوط به جلسه جهانبینی چند هفته قبل است. آقای مهندس فرمودند: "هر کسی هر مبلغی را که دوست دارد، میتواند به کنگره کمک کند." ایشان در مورد سقف پرداخت صحبت کردند و گفتند: "نگران نباشید، فصل پرداخت مالی است و من آن طرف جوابگوی شما خواهم بود." این جمله، تأثیرگذارترین جملهای بود که الان به یاد دارم.
7- در کلام آخر، خداوند را شاکرم اگر من متوجه بشوم در چه مسیری در حال حرکت هستم، نوع دیگری از حرکت. وقتی هر روز در جلسه خوانده میشود: "سفری از ظلمت به نور، از نادانی به دانایی، از حقارت به سرفرازی"، اگر من این را درک کنم، نوع حضورم در جلسات و لژیون سردار به شکل دیگری خواهد بود. اگر ضعیف حرکت میکنم، به این دلیل است که به اهمیت این موضوع پی نبردهام. اما اگر به اهمیت آن پی ببرم، اولویتهای زندگیام، کارهایم و همه چیز تغییر خواهد کرد و در اولویت قرار میگیرد.قطعاً در کنگره افرادی را دیدهاید که شعبههایی را راهاندازی میکنند و مسافتهای زیادی را طی میکنند. کسانی که شعبه شیروان را راهاندازی کردهاند، از شهرهای دیگر برای تأسیس شعب دیگر آمدهاند. چرا این کارها را انجام میدهند؟ آنها از زندگی، وقت و مال خود میگذارند، زیرا برداشت و درک آنها از موضوع به نظر من متفاوت است با کسانی که وارد گود نمیشوند. آنها چیزهایی را احساس کردهاند که من نکردهام و اگر نه، من هم میتوانستم در آن جایگاه همان کارها را انجام دهم.از خداوند شاکرم که در این مسیر قرار گرفتم و میتوانم آموزش بگیرم، خدمت کنم و در نهایت ارتقا پیدا کنم. در پایان صحبتم از همه عزیزانی که در نمایندگی شیروان زحمت میکشند و گزارش را تهیه میکنند، تشکر میکنم. حس و حال نمایندگی بسیار خوب بود. از شما سپاسگزارم که این امکان را فراهم کردید تا در نمایندگی شما حاضر شوم.
مرزبان خبری : مسافر صادق
تهیه گزارش و تایپ : مسافر محمدرضا
ارسال: مسافر حسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
139