دهمین جلسه از دوره ی شصت ونهم سری کارگاههای آموزشی ، عمومی کنگره۶۰ به نمایندگی ابنسینا ، به استادی مسافر حسین مرزبان محترم ، نگهبانی مسافرعلی و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه(وادی سوم و تاثیر آن روی من)
سلام دوستان حسین هستم مسافر .
خدا را صدهزار مرتبه شکر می کنم امروز افتخاری نصیبم شد این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم . از گروه مرزبانی که من را لایق این جایگاه دانستند متشکرم و همچنین از نگهبان و دبیر جلسه سپاسگزاری می کنم . واقعا حس خوبی است . از ته دلم برای تک تک سفر اولی ها آرزو می کنم به رهایی و حال خوش برسید و این جایگاه را تجربه کنید . این جایگاه یکی از بزرگترین لذت های زندگی است که انسان می تواند تجربه کند . دستور جلسه وادی سوم است و ماشالله همه کار کردید ، در این خصوص آموزش دیدیم وعلم آگاهی ما به آن مرحله رسیده که درک خوبی از این که ما خودمان مسئول رفتار و کارها و زندگی خودمان هستیم پیدا کردیم . زمان گذشته که هنوز با این بهشت جاودان آشنا تشده بودیم همه مسئولیت کارهایمان را گردن بقیه می انداختیم . کارهایمان را خودمان انجام نمی دادیم و یا اگر هم انجام می دادیم اگر اتفاقی پیش می آمد دنبال مقصر می گشتیم . هیچ وقت شانه زیر بار مشکلات نمی دادیم . من خودم به شخصه تا روزی که با پسر آقای ایمانی توی همین لژیون صحبت کردم هنوز توی خودم این موضوع را هضم نکرده بودم. همیشه پدرم را مقصر تمام سیاهی های زندگیم می دیدم . می گفتم تو نگذاشتی من دانشگاه بروم . تو نگذاشتی من انتخاب درست داشته باشم . تو نگذاشتی من ورزشم را ادامه بدهم . این تو ها جمع شده بود یک کوله بار بسیار سنگینی شده بود که سرعت من را گرفته بود . آقا حمیدرضا به من گفت حسین جان اگر می خواهی سرعتت بالا برود و اگر می خواهی رو به سفیدی ها حرکت کنی باید این کوله بار را زمین بگذاری . تا کجا با خودت می خواهی ببری . تا کی گردن دیگران بندازیم . ما استاد این کار بودیم . اولین چیزی که همیشه توی ذهنمان می آمد این بود که من سراغ مشروب نرفتم ، مشروب را دست من دادند . مواد مخدر ، سیگار و قلیان هم به همان صورت . همه یک نفر را داشتیم که این کار را با ما کرده است . در صورتی که اینطوری نبوده و خودمان خواستیم. هیچکس را نمی توانند به کاری مجبور کنند . ما همه خودمان شروع کردیم و خودمان خواستیم . حالا چقدر قشنگ است که فهمیدیم مسئولیت زندگی با خودمان است . این آموزش را از کنگره شصت و دستان پرمحبت جناب آقای مهندس دژاکام گرفتیم که باید خودمان بیایم و شانه زیر رفتار و کارهایمان بدهیم و در این موضوع فرقی بین مسافر و همسفر نیست . یک موقعی آموزش ها برای مسافران خیلی به درد بخور است وخیلی کاربردی است و برای همسفران ده برابر کاربردی است چون اگر من مسافر آموزش ببینم و این اختلاف سطح پیش بیاید وهمسفر آموزش نبیند به مشکل برمیخوریم .این اختلاف دو فازی که استاد امین هم میفرماید که یکی آموزش گرفته و دیگری در برابر اموزش مقاومت میکند ما این را متوجه شدیم که در کنگره شصت مسئولیت درمان یک سفر اولی به عهده خودش است همه تلاش میکنند ،راهنما برنامه میدهد ،بچه های اوتی زحمت میکشند ونامه های شربت را میدهند ، همه در کنگره خدمت میکنند ، اما وقتی شربت را به شما میدهند کسی نیست که مراقبت کند شما خودتان مسئول مصرف درست شربت هستید آن موقع هست که ما باید به مسئولیت خودمان درمقابل خودمان درست رفتار کنیم سر وقت آمدن نوشتن درست سی دی ها مکمل درمان ما هستند ،اگر میخواهیم در سفر دوم حسرت سفر اولمان را نکشیم باید درست سفر کنیم ، روز اول که وارد لژیون درمان شدم آقای ایمانی با من خیلی محکم برخورد کرد و به من گفتند شما بیرون از کنگره هر کسی هستی و هر جایگاهی داری وقتی وارد لژیون میشوی شبیه بقیه که برای درمان آمده اند هستی ، و اینجا هیچ کس با دیگری فرق نمیکند ، همه برای یک مساله و آن درمان ، تزکیه و پالایش وارد کنگره شدیم ، این منیتی که در وجودم بود را یک جا پشت در گذاشتم و آمدم و یازده ماه سفر کردم ،غیبت نکردم و جلساتم را مرتب می آمدم ،تا این که این حال خوش را پیدا کردم ، شاید پدر و مادرم یک زمان دوست داشتند پیام درمان را به من بدهند ولی یا بلد نبودند یا آموزش ندیده بودند ، یا شاید من مقاومت زیادی داشتم ،ولی وقتی به اینجا آمدم مسئولیت را خودم قبول کردم ، دنبال مقصر نگشتم و همه کارها را خودم انجام میدادم و توقع بی جا از کسی نداشته و ندارم ،توقع بازگشت محبتی را که انجام میدهم ندارم ، جناب مهندس در سی دی وادی سوم میفرماید : یکی از پایه های موفقیت در کنگره شصت وابسته نبودن به شخص دیگری است ، پیش از این خیلی از تشکل ها و نهادها خواستند به کنگره کمک کنند ، حتی فرماندار ، شهردار و رییس جمهور هم در مقاطعی این نیت را داشتند اما جناب مهندس قبول نکردند ، چون میدانست اگر کسی کمکی کند ، در جای دیگر توقعی دارد ، به قول جناب مهندس گاوی که نان گدایی بخورد دیگر زمین ما را شخم نخواهد زد ، همه ما الآن روی پای خودمان ایستاده ایم ، همه ما باید در زندگی خود به یک مساله توجه داشته باشیم ، که ما شامل نور و عنایت خداوند بوده ایم که الآن توی کنگره شصت حضور داریم ، واقعا افراد زیادی با موقعیت های مالی و اجتماعی بالا هیچ درک و آگاهی از این آرامشی که ما داریم ندارند ، که بدون وابستگی به هیچ گونه مواد بیرونی افیونی و غیر افیونی ، زندگی خوبی با این آرامش و روال منطقی داریم ، خدا را باید هزاران مرتبه شکر کنیم چون خداوند عنایت ویژه ای به ما داشته ، و ما باید این اختلاف سطح خود را تشویق کنیم ، آقای مهندس در سی دی های خود میفرمایند ، ما باید خود را تشویق کنیم که در اینجا حضور داریم ، و دوران سفر اول را به خوبی گذراندیم و باید خودمان را تشویق کنیم که پله کم میکنیم ،اینجا باید قدردان راهنماهای عزیزمان باشیم که ازجان و دل برای یک یک ما وقت و انرژی میگذارند ، و باید حتما یک راهنما باشی تا بدانی راهنما ها چه محبت و بزرگی در حق رهجویان خودشان انجانم داده اند ، و این پیشکسوت های عزیزی که قبل از ما اینجا زحمت کشیده و این بنا را آباد کرده اند ، ومسئولیت مارا قبول کرده اند که اکنون در زیر این باد خنک و این مکان امن حضور داشته باشیم و میتوانیم استفاده ببریم و چقدر این موهبت شیرین است ، پس ما هم باید قدردان این نعمات باشیم ،من در آخر صحبتم میخواهم یک تشکر ویژه از استاد عزیزم جناب آقای امیر ایمانی به خاطر تمام زحماتی که برای اینجانب کشیده اند داشته باشم ، لطفا به شایستگی ایشان را تشویق نمایید
از این که به صحبت های بنده گوش دادید سپاسگذارم .

تنظیم و تایپ : مسافر احسان لژیون بیست و یکم
عکس: مرزبان خبری
نگارنده : مسافر محسن لژیون شانزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
124