English Version
This Site Is Available In English

اولین هدیه خداوند به من، رهایی بود

اولین هدیه خداوند به من، رهایی بود

ششمین جلسه از دوره چهل و هفتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی حر به استادی راهنمای محترم مسافر حسین، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه « وادی سوم و تاثیر آن روی من» در روز شنبه سوم خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد

سخنان استاد :

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر، خداوند را شاکر و سپاسگزارم که فرصت این شد که دراین جایگاه باشم و بتوانم خدمت کنم از بنیان کنگره۶۰ جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم دستور جلسه امروز دو بخش است بخش اول مربوط به وادی سوم و بخش دوم تولد یک سال رهایی رضای عزیز است  درباره دستور جلسه فقط این را می‌توانم بگویم که جناب مهندس چهارده وادی را طراحی کردند و چراغی ساختند برای من که در قعر تاریکی بودم و هیچ امیدی به زندگی نداشتم وادی اول به من تفاوت فکر کردن و تفکر را می‌آموزد و من وقتی که می‌خواهم وارد کنگره شوم باید این موضوع را بفهمم وادی دوم  می‌گوید که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی نیامده است، حتی اگر خودش فکر کند که اصلا به درد نمی‌خورد، در وادی سوم مهندس یک واژه باید درابتدای وادی آورده است که باید دانست هیچ مخلوقی به اندازه خود انسان به خودش فکر نمیکند


مسئله مهمی که در این وادی وجود دارد این است که جناب مهندس می‌فرماید ما باید مسئولیت خودمان را قبول کنیم و مهم ترین مسئله به نظر من در این وادی همین موضوع است وقتی من مسئولیت خودم را خودم قبول نکنم از تمام آدم‌های اطراف خودم انتظار خواهم داشت و این توقع بی‌جا باعث حال خرابی و باعث از بین رفتن اعتماد‌ها در زندگی می‌شود از وقتی که من در کنگره۶۰ فهمیدم و مسئولیت خودم را قبول کردم و دیدم تنها کسی که مقصر این است که من به این حال و روز افتادم خودم هستم و هیچ کسی به داد من نمی‌رسد جز خودم و از روزی که روی پاهای خودم ایستادم توانستم زندگی جدیدی را شروع کنم و اولین چیزی که خداوند به من هدیه داد رهایی‌ام بود هر سفر اولی مسئولیت خودش را قبول کند و پای سفر خودش ایستادگی کند کمترین چیزی که به دست می‌آورد رهایی است کنگره۶۰ با همین وادی مسئولیت خودش را قبول کرده است و اکنون در این سال ها به این جایگاه رسیده است

قسمت دوم دستور جلسه تولد یک سال رهایی رضا است رضای عزیز وقتی وارد کنگره۶۰ شد به شدت نا‌امید بود و دارای تخریب زیادی بود و بسیاری از مواقع افسرده بود شانس بزرگی که رضا عزیز داشت این بود که خانواده بسیار خوب دارد که حامی او هستند، در اوایل سفر رضا همیشه نا‌امید بود و می‌گفت مگر می‌شود من روزی سالم و درست بشوم و ویژگی خوبی‌ که داشت این بود که او فرمان پذیر بود، اکنون در مراتب و جایگاه‌های بالایی در حال ورزش کردن است و حال خوبی هم دارد، رضا عزیز در جایگاه مرزبانی خدمت می‌کند و امیدوارم در جایگاه و مراتب بالاتری او را ببینم از اینکه به حرف های من توجه کردید از همگی شما سپاسگزارم.

مشارکت مرزبان مسافر رضا :

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر از راهنمای محترم آقای حسین صالحی تشکر می‌کنم و امیدوارم بتوانم زحمات ایشان را جبران کنم و از تمامی خدمتگزاران کنگره تشکر ویژه دارم در ادامه نیز از راهنمای محترم سفر نیکوتین آقای شمس و از راهنمای محترم سفر تغذیه سالم آقای صفری تشکر می‌کنم و نیز از ایجنت محترم آقا اقبال عزیز که در جایگاه مرزبانی از ایشان آموزش های زیادی می‌گیرم، از تمامی هم لژیونی ها و اعضای نمایندگی و تمامی خدمتگزاران در تمامی جایگاه‌ها تشکر می‌کنم شاید شما اگر گذشته و زندگی من را قبل از ورود به کنگره می‌دیدید هرگز باور نمی‌کردید، من با تمامی تخریب‌هایم زندگی بدی نداشتم ولی از سال ۹۵ به بعد از نا‌امیدی و افسردگی در حال رنج کشیدن بودم

من توهم مردن داشتم و این حس برای من هر روز در دفعات متعددی تکرار می‌شد و این حس سر لژیون دراستخر و در لحظات مختلف به سراغ من می‌آمد و خیلی حس بدی بود ولی در تمامی این روز ها همیشه خودم به خودم می‌گفتم که بالاخره این روز‌ها تمام می‌شود و اگر یک سال از زندگانی‌ام باقی بماند باید دلیلش را بدانم که چرا این مشکلات بر سر من آمده‌اند وهمیشه به دنبال این چرا ها بودم و اکنون خداوند را برای بودن در این لحظات سپاسگزار هستم در سفر اول من رباط پایم دچار پارگی شد و با وضعیت مالی نامناسب خودم همچنان سفر خودم را ادامه دادم این ها را برای این می‌گویم که افرادی که تازه وارد کنگره۶۰ شده‌اند و سفر اولی هستند هرگز فکر نکنند که مشکلات فقط مختص آنها است و این تمیزی و حال الان مرا نبینند من خدارا شکر میکنم و از راهنمای محترم خودم آقای حسین صالحی تشکر می‌کنم که بسیار مرا کمک کردند از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید از همه شما تشکر می‌کنم.

رهایی مسافر کاظم و علی رهجوی راهنمای محترم مسافر مهدی( از بند اعتیاد )

رهایی مسافر علیرضا رهجوی راهنمای محترم مسافر هاشم( از بند اعتیاد )

تایپ : مسافر همایون/مسافر علی

ویراستاری : مسافر مهدی

عکس/بارگزاری : مسافر سعید

مرزبان کشیک : مسافر مرتضی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .