English Version
This Site Is Available In English

قبل از کنگره مثل یک بند به پای مسافرم بودم

قبل از کنگره مثل یک بند به پای مسافرم بودم

همسفر مینا در سال ۱۳۸۹ با کنگره آشنا شدند. با آخرین آنتی‌ایکس مصرفی شیشه و متادون  وارد کنگره شدند، ۲۱ ماه سفر کردند با راهنمایی مسافر مهدی و همسفر نجمه. همسفر مینا در سال ۱۳۹۳ در امتحان راهنمایی شرکت کردند و جایگاه راهنمایی را کسب کردند و ۵ سال در نمایندگی سلمان فارسی راهنما بودند و بعد از آن یک دوره ۱۴ ماهه در نمایندگی یحیی زارع میبد، در جایگاه ایجنتی قرار گرفتند و هم اکنون در نمایندگی نایین، ۳ سال است که در جایگاه راهنمایی در حال خدمت هستند و در جایگاه نگهبان لژیون سردار قرار گرفتند و در جایگاه دبیری، نگهبانی و استادی در کنگره خدمت کردند و یک دوره مسئول امتحانات بودند و یک دوره هم به عنوان ورزش‌بان دارت خدمت می‌کردند‌.

چه رابطه‌ای بین این جمله است؟ (علم فقط دانستن نیست، علم به عمل کردن است.)

اگر بخواهیم آن را به وادی سوم ربط بدهیم؛ تیتر وادی سوم می‌گوید: باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند و به ما می‌گوید: اگر با تمام کاوشگران ماهر بنشینیم؛ ولی خودمان نتوانیم به موضوع واقعی دست پیدا کنیم؛ هیچ اتفاقی در زندگی ما نمی‌افتد و می‌گوید: بالاترین نقش را خودمان بر عهده داریم و باید خودمان مشکلاتمان را حل کنیم.
کنگره یک سری کلیدهایی را در اختیار ما قرار داد؛ آموزش‌های جهان‌بینی و راهنماها هم سعی کردند این مسائل را برای ما باز کنند؛ آموزش بدهند؛ ولی اگر ما تمام این‌ها را بگیریم، دریافت بکنیم و در حد یک معلومات باشد و به عمل در نیاوریم؛ هیچ اتفاقی در زندگی ما نمی‌افتد و هیچ مشکلی از ما حل نمی‌شود و اگر بخواهیم مشکلاتمان حل بشود؛ باید با تفکر، سعی و تلاش خودمان و امیدوار بودن و دست در زانوهای خودمان بگذاریم و بلند بشویم و این معلومات را عملی کنیم تا بتوانیم به نتیجه برسیم؛ اگر فقط در حد معلومات باشد و عملی نکنیم به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسیم و روزبه‌روز هم در مشکلات خودمان غوطه‌ورتر می‌شویم؛ چرا؟ چون ما در کنگره یاد گرفتیم که اگر چیزی را بدانیم و به عمل در نیاوریم می‌شود بازی در آگاهی و انسان بیشتر در عمق تاریکی‌ها فرو می‌رود؛ اگر چیزی را ندانیم و عمل نکنیم و آن از جهلمان باشد، آن داستانش متفاوت‌تر است؛ ولی وقتی که علم را یاد بگیریم می‌دانیم که باید چیکار کنیم و انجامش بدهیم؛ یعنی که نیروهای منفی بر ما سوار هستند. وادی سوم می‌گوید: شیطان به زیباترین شکل ممکن و دلسوزانه وارد افکار و اندیشه ما می‌شود و گوهر جان ما را شکار می‌کند و باید بر این موضوع آگاه باشید و آموزش‌هایمان را عملی کنیم تا بتوانیم از مشکلات خودمان سربلند بیرون بیاییم.

وادی سوم چه تاثیری روی سفر شما و مسافرتان گذاشته است؟

اگر بخواهم بگویم که وادی سوم چه تاثیری روی من و مسافرم داشت؛ وادی سوم به من یاد داد؛ اگر کسی دیگر از بیرون بیاید و مشکلات تو را حل بکند سخت در اشتباه هستی؛ به من گفت: اگر غرق در مشکلات هستی دلیلش این هست که یاد نگرفتی و تو راه را اشتباه رفتی و گفت تمام مسئولیت‌ها و وظیفه حل مشکلت فقط و فقط، نقش اول را خودت داری و مسئولیت آن بر عهده خودت است و این تلنگر خیلی خیلی بزرگی بود که بتواند من را به حرکت درآورد و تلاش بکنم برای اینکه یاد بگیرم که هر مشکلی که برای من به وجود می‌آید در آن مشکل، نقش من چی هست و نقش خودم را اول پیدا کنم، گره‌های درونی خودم را اول پیدا کنم و بعد سختی‌ها را با دل و جان بپذیرم؛ بدانم که این سختی‌ها نتیجه حرکت من هست و با تمام توانم، تفکرم، با آموزش‌هایی که می‌گیرم، یکی یکی آن مسائل را حل کنم و نگاهم به بقیه آدم‌ها نباشد. وادی سوم به من یاد داد که آدم‌های دیگر فقط می‌توانند تجربیاتشان را در اختیار تو بگذارند و تو آن تجربیات را به عنوان آموزش، از آن‌ها استفاده کنی؛ ولی تصمیم نهایی با خودت است؛ قطعاً که وقتی به این نتیجه رسیدم، نقش مسافرم را به خودش دادم و فکر کردم او هم مثل من دارد آموزش می‌گیرد و دیگر باید خودش نقش خودش را در مشکلاتش پیدا کند و من برای کسی دیگر نمی‌توانم کاری بکنم؛ فقط موظف هستم که گره‌های درونی خودم را باز کنم و این خیلی نقش مهمی داشت و دست از سر مسافرم برداشتم و به خودم پرداختم و مسافرم توانست خیلی راحت‌تر بدون اینکه بندی به پایش باشد چون قبل از این، واقعاً بیشتر از اینکه من به مسافرم کمک کنم مثل یک بند به پای مسافرم بودم؛ ولی بعد از وادی سوم یاد گرفتم که نه، تو فقط باید به خودت بپردازی و اگر توانستی حس‌های خودت را تغییر بدهی و خودت یاد بگیری و  درست حرکت کنی، بیشتر مشکلاتت حل می‌شود و مسافرم هم راحت‌تر توانست به خودش بپردازد و سفرش را ادامه بدهد.

راهنمایان کنگره60 چگونه می‌توانند رهجویانی قدرشناس و قدردان تربیت کنند؟

راهنمایان کنگره۶۰، فقط با انتقالِ آموزش درست می‌توانند رهجوهای قدردان و قدرشناس تربیت کنند و آموزش درست این است که به رهجوها، آدرس خودشان را به خودشان بدهند نه اینکه لقمه را بجوند و دهنشون بزارند. من همیشه سر لژیون به بچه‌ها می‌گویم: مشکلاتتان را اینجا مطرح نکنید، سعی کنید آموزش‌های کنگره را درست دریافت کنید، وادی‌ها را دریافت کنید و بتوانید جواب سوال مشکلاتتان را از دل آموزش‌ها بیرون بکشید نه اینکه مشکلاتتان را بگویید و انتظار داشته باشید منِ راهنما به شما راهکاری بدهم؛ به‌خاطر اینکه من فقط می‌توانم آموزش‌هایی که گرفتم را به شما انتقال بدهم و شما باید خودتان مشکلتان را حل کنید؛ چون ما راهنماها و همه انسان‌ها وقتی یک کسی، یه چیزی برای آن‌ها مطرح می‌کند؛ آقای مهندس در وادی‌ها و آموزش‌هایشان هست که می‌گویند: ما کامل نمی‌دانیم داستان چه هست، فقط داریم صحبت‌های یک طرفه، یک انسان را می‌شنویم، پشت پرده قضیه را نمی‌دانیم چه هست؛ پس نمی‌توانیم راهکاری بدهیم؛ ما فقط موظف هستیم که آموزش‌های کنگره که شامل وادی‌ها، کتاب ۶۰درجه، جزوات جهان‌بینی و سی‌دی‌ها است، این‌ها را درست در لژیون کار کنیم و به آن بپردازیم تا رهجوها بتوانند خودشان را بشناسند؛ چون ما یاد گرفتیم در کنگره برای قدرشناسی، برای اینکه بتوانیم از خداوند تشکر کنیم اول باید یاد بگیریم که از مخلوق خدا تشکر کنیم تا بعد خدا و این امکان‌پذیر نیست مگر اینکه انسان اول از همه به خودشناسی برسد‌.

چرا برای حل مشکلات خودمان بالاترین نقش را خودمان داریم؟

ما در کنگره یاد گرفتیم که انسان چیزی نیست جز سعی و تلاش خودش و از همه مهم‌تر، یاد گرفتیم که ما آمدیم به این حیات و به بُعد فیزیکی تا روش حل مشکلات را یاد بگیریم؛ چرا ما به جهان آفرینش «مهد» می‌گوییم؟ چون جایی است که ما در آن یاد و آموزش می‌گیریم.
آقای مهندس می‌گویند: هرچه ما بیشتر یاد بگیریم و مشکلاتمان را حل کنیم، قوی‌تر می‌شویم و می‌توانیم وارد مرحله‌های بعدی بشویم. آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌های اخیرشان فرمودند: بیشترین مشکلات را پیامبران داشتند و هر چقدر که توانستند مشکلاتشان را حل کنند، قوی و قوی‌تر شدند و به جایگاه‌های بالاتری رسیدند و حقیقتاً دلیل و حضور ما در جهان آفرینش همین است؛ روبرو شدن با مشکلات و حل آن‌ها برای ارتقا پیدا کردن.

منظور از اينکه ما اسیر ماده نشویم و ماده اسیر ما شود چیست؟

در وادی سوم می‌گوید: شیطان و نیروهای منفی در ماده نهفته‌اند؛ چرا در ماده نهفته‌اند؟ چون ما در جهان فیزیکی و بعد زمینی نیاز به ماده و مادیات داریم. آقای مهندس خیلی به این موضوع اشاره کرده‌اند؛ برای رسیدن به اهدافمان، برای اینکه بتوانیم ارتقاء پیدا کنیم؛ ولی همان ماده هم می‌تواند داستان برعکس داشته باشد؛ چرا که مثلاً در تریاک ماده‌ای است که می‌توان در مصارف پزشکی بسیار بسیار از  آن استفاده کرد و اگر نباشد، انسان‌ها دچار مشکلات زیادی می‌شوند و از مورفین، برای کنترل درد و خیلی از مشتقات دیگر که در قرص‌ها و داروها از آن‌ها استفاده می‌شود؛ ولی این یک بعد قضیه است؛ یعنی استفاده کردن از ماده که نیاز بشر است؛ ولی زمانی که انسان به تریاک وابسته شود، استفاده کند و درگیر مواد و ماده شود؛ برای رسیدن به آن خواسته‌هایش می‌شود اسیر ماده‌شدن و دیگر تمام کنترل انسان را آن ماده در اختیار خود می‌گیرد و نیروهای منفی می‌توانند بر انسان سوار بشوند.

تفاوت خواستن و تسلیم شدن با اجبار چيست؟

خواستن و تسلیم شدن همراه با آگاهی، راهنمایی و دانایی است؛ ولی اجبار، آن سختی است که انسان ناآگاهی دارد آن را تحمل می‌کند، برای انجام کاری که اصلاً یا دوست ندارد یا نمی‌داند و از سر ناآگاهی آن را انجام می‌دهد.

احساس خودتان را از رنگ شال بنفش برای ما، در یک جمله کوتاه بیان کنید؟

شال بنفش برای من نشان دهنده عشق، محبت و وادی چهاردهم هست.

کلام آخر:

بسیار خرسند هستم که در این بُعد از حیات، شاگرد آقای مهندس هستم و از ایشان یاد می‌گیرم و لیاقت این را داشتم که بتوانم در کنگره۶۰ خدمتگزار باشم.

مصاحبه، تایپ و طراح سوال: همسفر زینب رهجو راهنما همسفر فهیمه لژیون اول
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه.ا دبیر سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .