چهارمین جلسه از دور دوم از سری کارگاه های آموزشی عمومی نمایندگی فیروزآباد فارس، ویژه مسافران و همسفران؛ با استادی ایجنت نمایندگی مسافر علی، نگهبانی مسافر
روحالله و دبیری مسافر بهبود با دستور جلسه « در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره۶۰، من چه کرده ام؟ » در روز پنج شنبه مورخه ۱۴۰۴٫۳٫۱ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
خوشحالم که نمایندگی فیروزآباد تا این مرحله پیشرفت کرده است و این همت بچهها را میرساند!
اما کنگره به من چه کمکهایی کرده است؟ من اگر به گذشته خودم بخواهم نگاه کنم از نظر مالی یک حقوق بگیر بودم و پنجم تا ششم هر ماه حقوقم تمام میشد و شروع میکردم به قرض کردن! اگر خدای ناکرده یک روز خانوادهام یا بچهام مریض میشد باید پول قرض میکردم!
اکثر مواقع صبح ها من دیر میرفتم سر کار؛ زمان و تایم خودم را نمیتوانستم کنترل کنم هیچ چیز به اراده و خواست من نبود اختیار جسمم دست خودم نبود. با شروع سفر در کنگره، به مرور تایم و زمان کنترل شد دارو خوردن من سر ساعت بود و همیشه سر ساعت مقرر سر کارم حاضر میشدم اصلاً ثانیهای هم تاخیر نداشتم در کلاس های کنگره هم تاخیر و غیبت نداشتم! قبل از کنگره در محل کارم دیگر اعتباری برایم نمانده بود!
با آمدن به کنگره، اعتبارم در طول سفر اول به من برگشت داده شد چون در کارم منظم و مرتب بودم و نظم در کارم بود. آرام آرام قضایای مالی هم تنظیم شد! قبل از کنگره به این نتیجه رسیده بودم که راهی برای نجات و رهایی از اعتیاد ندارم و تحت هیچ شرایطی از اعتیاد خلاص نمیشوم و راهی غیر از مردن برایم نمانده است! ولی قطعاً لطف و عنایت خداوند شامل حال من شد و کنگره به من یک حال خوب یه زندگی خوب و امیدواری، که بتوانم از ته چاه ناامیدی بیایم بیرون! امروز این حال خوب را مدیون کنگره هستم در سفر دوم شروع کردم به خدمت کردن در قسمت اوتی در شعبه تخت جمشید خدمت کردم، امتحان دادم و راهنما شدم، این را هم بگویم که کل هدفم این بود که فیروزآباد شعبهای داشته باشد و هرچه زودتر بتوانیم شعبه فیروزآباد را راه اندازی کنم، دوستان دیگری آمدند و به من ملحق شدند همکاری کردند زحمات زیادی را متحمل شدند که این نمایندگی راه افتاد! در شعبه تخت جمشید شیراز لژیون داشتم عضو لژیون سردار بودم در تمام اوقات همسفرم در کنارم بود چون بدون همسفر اصلاً موفقیتی وجود ندارد! اگر حال یک نفر از اعضای خانواده خوب نباشد آن خانواده هم حال خوبی نخواهد داشت!
در برههای از سفر دوم من به خیال خودم و فکر خودم بعد از ظهرها به کنگره کمک میکنم؛ اما دریافتم من اگر دانش و آگاهی برای بچهها و لژیون خودم میخواهم در اصل دانش و آگاهی خودم بالاتر میرود، من اگر حال خوب برای افراد شعبه می خواهم حال خودم بهتر میشود و این یک قانون است که اگر خانه کسی را آباد بکنید خانه خودتان آباد خواهد شد! و اینجا متوجه شدم که من هرچه بیشتر در کنگره کار میکنم کنگره بیشترش را به من بر میگرداند!
الان در نمایندگی فیروزآباد دنور هستم و دیروز دنوریام را هم تسویه کردم. اگر من استاد جلسهام به خاطر اینکه حال خودم خوب میشود! اصل قضیه این است که اگر شما هم خدمت کنید حالتان خوب خواهد شد!! آقای مهندس این علم را کشف کردند و در اختیار همه انسانها گذاشتند و این علم دارد جهانی میشود و مقالههای کنگره ۶۰ مقالههای آقای مهندس دارد علم پزشکی را تغییر میدهد، خود آقای مهندس می فرمایند: من بدهکار کنگره هستم!! حالا من چگونه میتوانم بگویم که برای کنگره کاری کرده ام. و مطلب آخر اینکه کنگره ۶۰ خانه ماست کنگره ۶۰ و نمایندگی فیروزآباد برای همه ما هستش، خانه ما هستش، ما باید خانه خودمان را آباد آباد آباد کنیم.
کنگره برای شخص خاصی نیست!! امروز که من اینجا نشستم از کجا مطمئن باشم که فردا فرزند من دچار اعتیاد نمی شود از کجا بدانم که برادر من به این بلای خانمان سوز دچار نمیگردد؟ پس تمام این زحمات و کارهایی که انجام میدهیم نتیجهاش به خودمان برمیگردد و برای نسل آینده است.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
خلاصه و تایپ: مسافر تیمور ( لژیون اول )
ویرایش: مسافر علی ( راهنما )
ارسال: مسافر آرمین ( خدمتگزار سایت )
- تعداد بازدید از این مطلب :
119