English Version
This Site Is Available In English

هدف همه ما با هدف آقای مهندس یکی است، و همین مسئله باعث رشد و پیشرفت ما در کنگره ۶۰ شده است.(نمایندگی ارکیده کرمان)

هدف همه ما با هدف آقای مهندس یکی است، و همین مسئله باعث رشد و پیشرفت ما در کنگره ۶۰ شده است.(نمایندگی ارکیده کرمان)

چهارمین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی ارکیده کرمان، با استادی دیده‌بان محترم آقای مجید سلامی، نگهبانی ایجنت محترم مسافر فاطمه و دبیری مسافر الهام، با دستور جلسه《جشن هفته دیده‌بان》روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان مجید هستم یک مسافر

خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم،  امیدوارم که حال همگی شما خوب باشد،  خداوند را شاکرم که امروز فرصت داد برای اولین‌بار در شهر کرمان و در جلسه خانم‌های مسافر کرمان حاضر شوم، همین‌طور که دبیر اصلاح کردند دستور جلسه امروز جشن هفته دیده‌بان است، آقای مهندس تماس گرفتند و دستور دادند که حتماً به کرمان بیایم، گفتم چشم.

این هفته را خدمت تمامی اعضای کنگره ۶۰ و همکاران عزیز در کنگره دیده‌بانان، جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تبریک می‌گویم و یک تبریک ویژه به تمام اعضای کنگره ۶۰ عرض می‌کنم. امروز اگر روز جشن دیده‌بان است، از نظر من جشن همه اعضای کنگره ۶۰ است، چرا که حاصل تلاش همه شما است، زحمت‌ها، تلاش‌ها و همکاری شما بوده که امروز ما به‌عنوان دیده‌بان در این جایگاه خدمت می‌کنیم.

دیده‌بانی یک جایگاه نیست، یک صفت نیست، دیده‌بانی یک فرصت برای خدمتگزاری است، نه فقط دیده‌بانی بلکه هر جایگاه و هر شالی که به شما داده می‌شود، یک فرصت خدمتگزاری به شما داده‌اند و مرا از این صحبت‌هایی که اکنون می‌گویم مستثنی می‌کند، چرا که می‌خواهم راجع به خدمتگزاران صحبت کنم که خود نیز جزء آنها هستم، سوءتفاهم نشود که من می‌خواهم از خودم تعریف کنم.

خدا را شاکرم که این فرصت به من داده شد تا بتوانم امروز به‌عنوان یک دیده‌بان ناظر در کنگره ۶۰ باشم، شاید به این نکته توجه نکرده باشیم، اما خیلی خوب است که همه ما دیده‌بان خودمان باشیم، دیده‌بان شهر وجودی خودمان باشیم،  دیده‌بان جسم خود باشیم، شما برای خودتان قوانین طرح می‌کنید، برای اعمال و رفتار خودتان نظارت می‌کنید، به همین دلیل نام آن را جشن خطاب می‌کنیم، شاید بیرون از کنگره این قضیه را ندانند که می‌تواند یک شخصی، دیده‌بان در جزئی یا یک شخصی، دیده‌بان در کل باشد، اما دیده‌بانی در جزءجزء از کارهای ما است.

در کنگره ۶۰ همان‌طور که آقای مهندس می‌فرمایند: باید به شهر وجودی، اعمال، رفتار و جهان‌بینی خیلی توجه کرد، وقتی نظارت می‌کنی، پس دیده‌بان خودتان می‌شوید، هر کس دیده‌بان خودش است، حال در کل ما دیده‌بان خود شخص هستیم. خداوند را شاکرم که فرصت داد من بتوانم در این بخش خدمت کنم و مثل تمام خدمتگزاران کمک کنم.

خداوند فرصت خدمتگزاری را به همه‌کس نمی‌دهد، من تجربه‌ام در کنگره ۶۰ این است که ممکن است برداشت من این بوده که فرصت خدمتگزاری به ما داده نمی‌شود و برای رسیدن به آن خدمت باید تلاش کنیم، سختی بکشیم، تزکیه و پالایش کنیم،  وقتی توانستید این کار را انجام دهید، به‌عنوان یک خدمتگزار در نمایندگی و در کل استان و کنگره فعالیت می‌کنید.
طی ۲۵ سال که در کنگره هستم، این را به تجربه‌دیده‌ام که کسانی که برای جایگاه تلاش می‌کنند، به آن جایگاه نخواهند رسید؛ ولی اگر در جهت ارتقای خودش تلاش کرد، برای یاری‌رساندن به انسان‌های دیگر تلاش کرد، به کسانی که دردمند هستند کمک کرد، به کسانی که نیازمند هستند کمک کرد، در چرخه سیستم کنگره ۶۰ وقتی شما خدمت خالصانه می‌کنید، جایگاه او را انتخاب کرده و ارتقاء پیدا می‌کند.

نکته قابل‌توجهی که وجود دارد، خیلی افراد آمدند و به جهت دست‌یافتن به جایگاه خیلی تلاش کردند، اما به آن جایگاه نرسیدند و رفتند، افرادی هم آمدند، کار خود را انجام دادند، قوانین کنگره را اجرا کردند، در راه کنگره حرکت کردند و سیستم آنها را انتخاب و ارتقا داد.این یک نکته بسیار جالب است که انسان‌هایی را دیده‌ایم در بیرون از کنگره تلاش می‌کنند و پا روی شانه‌های یکدیگر می‌گذارند تا بالا روند و به یک نقطه‌ای برسند، ولی در کنگره ۶۰ اصلاً این‌گونه نیست که به جهت خدمت‌کردن از یکدیگر سبقت بگیرند، ۸۰۰۰ هزار خدمتگزار در کل کشور داریم که این هشت هزار نفر نه یک ریال دستمزد می‌گیرند، نه بیمه می‌شوند.

این افراد در جلسات حاضر شده و خزانه را پرداخت می‌کنند، مثلاً برای راه‌اندازی یک بخش کمک می‌کنند، برای ساختمان کمک می‌کنند، پهلوان می‌شوند، دنور می‌شوند، هزینه‌هایی را پرداخت می‌کنند، پس برای چه دنبال کسب جایگاه‌های خدمتی می‌روند؟ زیرا خدمت‌کردن انسان را به حال خوش می‌رساند، حال خوشی که آقای مهندس راجع به آن بسیار صحبت می‌کنند.

شما وقتی خدمت می‌کنید، لازم است در کنگره بمانید، حتماً باید طبق قوانین و حرمت‌ها حرکت کنید، قوانین کنگره چه قوانینی است؟ قوانین آن قوانین الهی است، حرمت را بخوانید همان قوانین الهی است، ولی در خیلی از ادیان می‌بینید همین حرمت جزء قوانین آنها  است، دروغ‌نگفتن، تجسس‌نکردن، در خیلی ادیان اینها جزو قوانین الهی است و ما اسم آن را حرمت گذاشته‌ایم، وقتی شما قوانین الهی را رعایت کنید، تزکیه و پالایش کنید، ارتقا پیدا می‌کنید، وقتی ارتقا پیدا کردید سطح انرژی شما بالا می‌رود، و وقتی سطح انرژی شما بالا رفت به آرامش می‌رسید که تمام موجودات هستی خواستار رسیدن به آن نقطه آرامش هستند.

امیدوارم همهٔ ما به قوانین و اصول کنگره توجه کنیم و آنها را رعایت کنیم،  چرا که این قوانین برای خود ما نوشته شده است تا بتوانیم به آن حال خوش، آرامش و آسایش برسیم. آسایش بعد از آرامش هم خیلی خوب است، خیلی اشخاص به این مسئله توجه نمی‌کنند، بسیاری افراد آسایش دارند؛ ولی آرامش ندارند، آرامش مهم است و بعد از آرامش، در آسایش باشیم. امیدوارم قسمت همهٔ ما شود.

در کنگره خیلی افراد آسایش و آرامش را لمس کرده‌اند، خودم شخصی بودم که در بیرون از کنگره شاید دزد دستم نمی‌دادند، اما در کنگره ۶۰ به من جایگاه داده شد، جایگاهم ارتقا داده شد، برای من ارزش قائل بودند، خود واقعی من را به من نشان دادند، بحث خودشناسی که می‌گوییم در نوشتارها هم داریم و خیلی مسئله مهمی است.امیدوارم همه ما به آن نقطه برسیم، همان‌طور که از اسم آن مشخص است دیده‌بانی یعنی دیدن، کار دیده بان دیدن است، کار دیده‌بان تجسس نیست، اشتباه متوجه نشوید، کار دیده‌بان با ورود به هر نمایندگی دیدن است و باید حتماً رصد کند. امروز در این جلسه من قطعاً گزارشی می‌نویسم و تحویل خانم حاجی میر که مسئول خانم‌های مسافر هستند، می‌دهم، چون این وظیفه‌ من است.

ما یک دستور جلسه به نام قضاوت و جهالت داریم، جهالت شامل آن کسانی می‌شود که قضاوت می‌کنند، اما کسانی که در مسند قضاوت نیستند، تخصص آنها قضاوت نیست، تخصص ما در کنگره ۶۰ دیدن است. تعریفی که دربند ششم قوانین کنگره ۶۰ داریم می‌گوید؛ کلیه خدمتگزاران از بین مسافران و همسفران هستند که من هم خدمتگزار بوده و جزء همین دسته هستم و از این قانون مستثنی نیستم، روزی باحال خراب و سقوط آزاد به کنگره آمدم و در انتهای سالن نشستم، ولی ازآنجایی‌که خدا می‌خواست و همان‌طور که آقای مهندس می‌گفتند من نمی‌دانم چه کسانی مرا هدایت کردند و چه اتفاقی رخ داد، ولی با آن حال خراب، هر لحظه منتظر جرقه بودم که از کنگره بروم، اما قسمت شد ماندم،  چرا که به منبع هستی آموزش‌های کنگره نزدیک شدم.

یک زمانی یکی بود یکی نبود غیر از آقای مهندس هیچ‌کس نبود، آن زمان من بودم و اینکه می‌گویم  غیر از آقای مهندس کسی نبود، به این معنا که مهندس خود به‌تنهایی دیده‌بان بودند، راهنما بودند، درمان شده روش DST بودند، بنیان کنگره ۶۰ بودند، همه‌کس خودشان بودند. کنگره از یک همچنین جایی شروع شد. آن زمان که من آمدم کنگره، شاید ۳ تا دیده‌بان بیشتر نبود که دو نفر از آنها به رحمت خدا رفته‌اند، خانم آنی بزرگ که سایه ایشان بالای سرمان باشد، قوانین کنگره رامی نوشتند.

در نوشتارها داریم که؛ دیده‌بانان جزء قانون‌گذاران هستند، قانون‌گذاری الویت است، اما قبل از آن یک سری مراحل باید طی شود تا قانون‌گذار شود.دیده‌بانان هرکدام در یک بخش خدمت می‌کنند؛ مثلاً من دیده‌بان امور مالی هستم، آقای تراب خانی دیده‌بان راهنمایان، آقای مجدیان دیده‌بان مرزبانان و... که هر کدام در یک بخش مهمی از کنگره ۶۰ هستند و بر کارها نظارت می‌کنند، برنامه‌ریزی می‌کنند، صبح که می‌آیند تا بعدازظهر دائماً در حال برنامه‌ریزی هستند.

خودم وقتی در ساختمان سیمرغ هستم، وقت نمی‌کنم؛ یعنی باید فاکتورها را چک کنم، سیستم مالی را چک کنم، کار بانک‌ها را چک کنم، مشکلاتی پیش می‌آید، یا آقای مجدیان به همین صورت مدام در حال برنامه‌ریزی و طراحی کار مرزبانان هستند، این یک بخش از کار دیده‌بانان غیر از قانون‌گذاری است. یک بخش دیگر هم هست که آن هم خیلی مهم است، دیده‌بانان هر کدام مسئول چندین نمایندگی هستند، برای مثال من دیده‌بان استان اصفهان و چهارمحال بختیاری هستم، یا آقای منصوری که دیده‌بان قم، کرمان و همدان هستند و به همین ترتیب همه دیده‌بانان از نمایندگی‌ها سرکشی می‌کنند، نکته مهم اینجاست که وظیفه دیده‌بانی اینجا مشخص می‌شود که به نمایندگی‌ها سر می‌زنند و می‌بینند.

وقتی دیده‌بانان در نمایندگی‌ها حضور دارند، هم نقاط ضعف و هم نقاط قوت را می‌بینند، اگر نقاط ضعفی وجود داشته باشد، سعی می‌کنند پوشش دهند و اصلاح کنند، همان جا اعلام می‌کنند، بررسی می‌کنند، توضیحاتی می‌دهند تا حل شود، اما اگر حل نشد، در کنگره دیده‌بانان مطرح می‌کنند و قانونی را برای آن طراحی می‌کنند.دیده‌بانان از طرفی فقط عیب‌ها را نمی‌بینند، نقاط قوت را نیز  هم ارتقا می‌دهیم و هم در جلسه دیده‌بانان انتقال می‌دهیم، نوشتن قانون در این بخش خیلی مهم است، باید به نمایندگی‌ها سر بزنیم، چرا که اگر ندانیم در نمایندگی‌ها چه مشکلی وجود دارد، چگونه می‌توانیم راجع به یک قانون صحبت کنیم، پس وظیفه اصلی ما این است که به نمایندگی‌ها نظارت کنیم.

هر کدام از ما یک توانی داریم، من خودم می‌توانم هفته‌ای دو یا سه روز به اصفهان و هفته‌ای یک روز به شهرکرد یا همان چهارمحال بختیاری بروم، مهم شما هستید، من فقط می‌آیم و نظارت می‌کنم، کار بر عهده شماست. نظر من این است که برای مثال اگر دیده‌بان رابط فلان استان عملکرد خیلی خوبی دارد، در اصل ایجنت‌ها، مرزبانان، راهنمایان DST، راهنمایان تازه‌واردین و خدمتگزاران آن استان عملکرد خیلی خوبی دارند و بخش مهم آن شما مسافران و همسفران هستید، این اتفاق در خیلی جاها رخ نمی‌دهد؛ زیرا بیرون از کنگره هم کار اداری انجام می‌دهیم، هم فعالیت ورزشی انجام می‌دهم و هم با NGOهای دیگر در ارتباط هستم، اما این هماهنگی و آموزش یکپارچه‌ای که ما در کنگره ۶۰ می‌بینیم خیلی مهم است.

آقای خدامی سال گذشته در مورد سی‌دی‌ها صحبت کردند، سی‌دی‌هایی که شما گوش می‌کنید و آموزش می‌گیرید، من هم همان را گوش می‌کنم و آموزش می‌گیرم. برای من چیزی فراتر از آموزش‌های شما نیست، وظیفه من چیزی فراتر از وظیفه شما نیست، پس آموزش‌های یکپارچه کنگره است که باعث رشد ما می‌شود.

سال ۷۹ که من وارد کنگره ۶۰ شدم، آموزش یکپارچه نبود، در زمان جلسه و صحبت‌های آقای مهندس اگر به‌موقع می‌رسیدیم آموزش‌ها را دریافت می‌کردیم، زیرا سی دی یا نوار کاست وجود نداشت، هر راهنما برای خودش تصمیم می‌گرفت، اوایل کنگره این‌گونه بود که لژیون نداشتیم و گروه‌گروه می‌نشستیم. رهجو وارد گروه می‌شد، و بعد از آنجا به همراه راهنما می‌رفتند و مشروبات الکلی مصرف می‌کردند، یا راهنما فردی که روز اول آمده بود را در اتاقی حبس می‌کرد و می‌گفت این روش درمان است، یا راهنمایی رهجوی خود را به شمال می‌برد و آنجا نگه می‌داشت و همه اینها عین واقعیت است، دلیل آن چه می‌تواند باشد؟ دلیل آن این است که ما همه آموزش یکپارچه نمی‌دیدیم.

از وقتی که من به کنگره آمدم، تعداد ما در جلسات چهارشنبه جهان‌بینی ۷ نفر بود که سه نفر آن استاد، نگهبان و دبیر بودند و ۴ نفر هم پایین نشسته بودند. در جلسات دوشنبه آکادمی که آن روزها نام آن سهروردی بود، گاهی اوقات تعداد به ۳۰ نفر می‌رسید و ما از اینکه تعداد زیاد می‌شد خیلی خوشحال می‌شدیم.

چگونه یک مجموعه می‌تواند به‌گونه‌ای حرکت کند که بعد از بیست و پنج سال بالغ بر صد و هفتاد هشتاد هزار نفر در آن عضو باشند؟ چگونه می‌شود که صد و هشتاد هزار نفر در نمایندگی‌های مختلف با هم کار می‌کنند و مشکلی پیش نمی‌آید؟ اینها در پس همان آموزشی است که ما و شما می‌بینیم و همه این آموزش‌هایی که می‌بینیم از قوه به فعل درمی‌آیند، اعضای کنگره همه این کار را می‌کنند، به عبارتی این نیست که فقط سی دی را گوش کنیم! سی دی را گوش می‌کنیم و به آن عمل می‌کنیم و این نکته خیلی مهم است.
اگر دائماً در حال گوش‌دادن سی دی باشیم؛ ولی به هیچ‌کدام از آنها عمل نکنیم، وقت خود را بیهوده صرف کرده‌ایم، اما اعضا همه غیر از اینکه سی‌دی‌ها را گوش می‌دهند، از قوه به فعل نیز درمی‌آوردند، چرا که اگر این‌گونه نبود، ما نیز نمی‌توانستیم در این سال‌ها عملکرد خوبی داشته باشیم.

در مورد این قضیه صحبت کردم که اگر یک دیده‌بان عملکرد خوبی دارد، به این دلیل است که عملکرد کسانی که تحت‌نظر او هستند، خوب بوده و من هم جزئی از آنها می‌شوم. یک استان نیز همین‌گونه و در کل کنگره ۶۰، اگر همه با هم به‌صورت هماهنگ کار می‌کنیم، دلیل آن آموزش‌هایی است که توسط آقای مهندس به ما داده می‌شود.دیده‌بانی کار بسیار دشواری است، فقط این نیست که شما می‌بینید شخصی دیده‌بان است و یک شال سفیدرنگ بر گردن او است. زمانی که در جلسه دیده‌بانان حاضر می‌شوم، تمام فکر من این است که مسئله‌ای که می‌خواهم در جلسه مطرح کنم یا در مورد آن رأی بدهم آیا درست است یا خیر؟ نکند مسئله‌ای را مطرح کنم و نتوانم آن را تفهیم کنم و سایر اعضا به‌اشتباه نظر دهند؟ بار خیلی سنگینی بر دوشمان است.

بخش معاونت‌هایی که جناب مهندس فرمودند؛ خصوصاً بخش امور مالی نیز مهم است، من در بخشی فعالیت می‌کنم که بار و مسئولیت سنگینی دارد. ما اگر در کنگره ۶۰ خدمت می‌کنیم یا نمایندگی‌هایی که فعالیت دارند، نه از دولت و نه بیرون از کنگره هیچ پولی دریافت نمی‌کنیم، این پولی است که شما کمک می‌کنید، این پولی است که از آن می‌گذرید، می‌بخشید و با امیدواری این پول را پرداخت می‌کنید، مسئولیت بسیار خطیری است، جایگاه‌های دیگر هم همین‌طور است، اما مسئله مالی بسیار خطیر است، برای من خیلی دشوار است.

من با اینکه بیست و چهار سال است که دیده‌بان امور مالی هستم و در کار خود تسلط دارم، اما همچنان احساس مسئولیت می‌کنم، نکند پولی را اشتباه بدهم، حتی فاکتورها را کنترل می‌کنم، در طول روز شاید نزدیک به هزار یا دو هزار فاکتور می‌آورند، ابتدا سیستم مالی نظارت می‌کند، جمع‌بندی می‌کند، فاکتورها را کنترل می‌کند، من هم گاهی فاکتورها را باز می‌کنم و کنترل می‌کنم، چرا که من امانت‌دار شما هستم، کنگره امانت‌دار شماست، پولی که شما شاید به‌سختی تهیه می‌کنید؛ ولی به‌راحتی در کنگره پرداخت می‌کنید، این مسئله مهمی است، شما می‌بخشید، به کجا می‌بخشید؟ به کنگره ۶۰ می‌بخشید!

کار کنگره ۶۰ چیست؟ کار آن کاهش آسیب‌های اجتماعی، مشاوره و راهنمای درمان اعتیاد است. شما پولی می‌پردازید تا یک نفر تازه‌وارد که وارد کنگره می‌شود حالش خوب شود. پس مسئولیت ما دیده‌بانان به‌نوعی خیلی سنگین است، برای مثال آقای تراب خانی بعد از بررسی‌های خیلی زیاد با یک تیم خیلی بزرگ، عملکرد راهنمایان را بررسی می‌کنند، این هم مسئولیت بسیار سنگینی است و هر دیده‌بانی در بخش خود یک مسئولیت بسیار سنگینی دارد که حتماً باید آن را انجام دهد و نظارت کامل داشته باشد.

در کل سیستم کنگره ۱۴ دیده‌بان داریم، قطعاً در قسمت خانم‌های مسافر کمتر دیده‌بانان را دیده‌اند، شاید از طریق سایت کنگره تصویری از ما مشاهده کرده باشند و یا حتی شاید بعضی دیده‌بانان را هنوز نمی‌شناسند. خانمی در یکی از شعب به‌خاطر ندارم کدام شعبه بود، حرفی زدند که برای من خیلی جالب بود، ایشان گفت دیده‌بانان اصلاً دیده نمی‌شوند، همچنین گفتند در جلسه فکر می‌کردم و از خودم پرسیدم چرا شال دیده‌بانان به رنگ سفید است؟ و خودش پاسخ داده بود که شاید اینجا هم باید شال آنها مخفی باشد و چون لباس سفید دارند شال سفید خودش را نشان نمی‌دهد.

درست است دیده‌بانان دیده نمی‌شوند و نیازی هم به دیده‌شدن ندارند، چرا که آن کس که باید بداند، می‌داند و یک پیامی هم که آقای مهندس می‌فرمایند این است که؛ خداوند  می‌داند و رنج دست، این برای ما مهم و سرلوحه پاکی است.هدف شما و ما همه  با هم یکی است، شاید من در جایگاه دیده‌بانی باشم و یک نفر تازه‌وارد باشد، اما هدف فرد تازه‌وارد و همه شما که امروز اینجا نشسته‌اید و من یکی است، هدفمان با آقای مهندس یکی است و این باعث رشد و پیشرفت ما در کنگره ۶۰ شده است.

هدف همه ما رهایی انسان‌هاست، فردی که وارد کنگره می‌شود و در سفر اول است مثل من که سال ۷۹ وارد کنگره شدم، تنها به درمان و رهایی خودم فکر می‌کردم؛ اما بعد از رهایی وارد سفر دوم می‌شود، تلاش می‌کند، خدمتگزار می‌شود، مرزبان می‌شود، راهنما می‌شود، ایجنت می‌شود، پس هدف همه ما رهایی انسان‌هاست.
شما که روی این صندلی‌ها نشسته‌اید، همه با یک هدف مشترک آمده‌اید و آن کمک به رهایی انسان‌ها ست، پس بیایید همگی در این مسیر تلاش کنیم. از نگاه من امروز روز جشن تمام اعضای کنگره است.

در نوشتارها آمده که دیده‌بانان، بالاترین مرجع تصمیم‌گیری در کنگره هستند، اما من می‌گویم اگر ما تصمیم بگیریم؛ ولی بچه‌ها آن را اجرا نکنند، تصمیمات ما ارزشی نخواهند داشت، این شما هستید که به ما معنا می‌بخشید، اگر شما نباشید و قوانین را رعایت نکنید، تصمیم‌گیری ما بی‌فایده خواهد بود.در کنگره ۶۰ چنین چیزی رایج نیست، اما می‌خواهم شما نقش خودتان را بشناسید. امروز که من دیده‌بان هستم و به‌عنوان قانون‌گذار در این جایگاه نشسته‌ام و از من تقدیر می‌شود، باید بدانید شما هم در این مسیر نقش بزرگی داشته‌اید و این شناختِ نقش بسیار مهم است.

از زمانی که وارد این مکان می‌شویم، باید جست‌وجو کنیم و ببینیم نقش ما چیست؟ من هم روز اول که آمدم، چیزی نمی‌دانستم. آن زمان مهندس سرشان خلوت‌تر بود، ما از  صبح که می‌آمدیم، یک چای و یک پاکت سیگار کنارشان می‌گذاشتیم، سیگار می‌کشیدیم و با هم صحبت می‌کردیم. امروز شما خوب می‌دانید که هیچ موجودی بی‌هدف خلق نشده، اما ما آن زمان هنوز متوجه این اصل نشده بودیم.

آقای مهندس مرا به سمت امور مالی هدایت کردند و نقشم به من نشان دادند. آن روزها هر جلسه یک خزانه‌دار داشت، یکی برای یکشنبه، یکی برای سه‌شنبه و یکی برای پنج‌شنبه، خزانه‌داران گاهی اوقات پول‌ها را خرج خودشان می‌کردند یا حتی با آن مشروب  خریداری می‌کردند، شرایط مالی کنگره واقعاً نابسامان بود.امروز وضعیت ما عالی‌ است و این نتیجه‌  تلاش‌های شماست، آن زمان برای خرید یک قالب پنیر، با نخ قرقره آن را می‌بریدیم که پرتی کمتری داشته باشد تا بتوانیم برای چند نفر بیشتر افطاری تهیه کنیم، آن‌ زمان پنج جلسه داشتیم، از آقای مهندس درخواست کردم که در بخش مالی خدمت کنم. ایشان گفتند؛این کار سخت است، توانش را داری؟ گفتم بله،  فرمودند همان‌هایی که پول را می‌برند، فردا به تو تهمت می‌زنند. گفتم مهم نیست، شما و خدا بدانید برایم کافیست.

شب عید سال ۷۹ حساب‌ها را بستیم و کل موجودی‌مان فقط یک میلیون تومان بود، اما برای ما دنیایی بود، برای تولدها پول تزیین و کیک نداشتیم، پول جمع می‌کردیم و از خزانه‌ هزینه می‌کردیم. آقای مهندس مرا به سمت امور مالی هدایت و راهنمایی‌ام کردند. دقیق نمی‌دانم چه در من دیده‌اند؛ ولی خیلی حمایتم کردند، یک سال که گذشت، ماشین خریدم و گفتند پول کنگره را برداشته‌ام، اما من قبل از ورود به کنگره هم ماشین داشتم. آقای مهندس خیلی صبوری کردند، یک روز در جلسه گفتند: «خجالت بکشید! یک نفر که دارد کار می‌کند، شما علیه او شده‌اید!»

من نقش خودم را پیدا کرده بودم، لژیون را تحویل دادم، جایگاه‌ها برایم مهم نبود، مهم این بود که چه کاری می‌توانم انجام دهم. آن سال ۱۲ نفر در آزمون کمک راهنمایی شرکت کردیم، فقط ۵ نفر قبول شدند، اما امسال دوازده هزار نفر شرکت کرده‌اند.بعد از هشت ماه، لژیون خود را تحویل دادم. آن زمان یک راهنما و یک کمک راهنما داشتیم. من راهنما بودم و آقای تراب خانی کمک راهنما. روش DST را آن زمان «روش تدریجی» می‌نامیدیم. چند ماه بعد، دیدم می‌توانم در بخش مالی مفیدتر باشم، با جناب مهندس صحبت کردم، ایشان موافقت کردند تا لژیون خود را تحویل دهم.

اصلاً دنبال دیده‌بانی نبودم، معنای دیده‌بانی را نمی‌دانستم، فقط می‌دانستم شال سفیدرنگ  دارند، گفتم یک سال خدمت می‌کنم و می‌روم. اما سال تمام شد و من دیده‌بان شدم و دیگر نرفتم. این جایگاه من را انتخاب کرد. آقای مهندس به من آموزش دادند، هدایت کردند و به این سمت کشیدند، آن زمان نمی‌دانستیم صحبت‌های ایشان دربارهٔ نقش‌ بازی‌کردن یعنی چه؟ اما اکنون می‌دانیم، باید بگردیم و نقش خودمان را پیدا کنیم. ببینیم کجا می‌توانیم بیشترین کمک را به هدف مشترکمان، یعنی کنگره ۶۰، داشته باشیم.

این هفتهٔ بزرگ را به تمام دیده‌بان‌های عزیز، آقای مهندس و خانوادهٔ محترم‌ ایشان و  مخصوصاً خانم آنی بزرگ تبریک می‌گویم. خانم آنی در بخش همسفران نقش بسیار مهمی داشتند، اوایل در بخش خانم‌های مسافر کمک می‌کردند و بعد در بخش همسفران ادامه دادند، آن زمان که جلسه‌ای برگزار می‌شد، آقای مهندس به خانم‌ها می‌گفتند بیرون بروند، اما امروز اگر گروهی بزرگ و هم‌سطح مسافران داریم، نتیجه‌ تلاش‌های خانم آنی است، و ادامه‌دهنده‌ آن مسیر، خانم کمان‌دار هستند، همچنین تشکر می‌کنم از خانم مونا و تیمشان که در تهران و اصفهان باقدرت فعالیت می‌کنند.

زمانی فقط دو سه نفر خانم مسافر داشتیم، امروز این گروه رشد خوبی داشته است، من به اصفهان و مشهد رفتم و امروز هم افتخار حضور در کرمان را داشتم، گروه‌های بسیار منسجم و قوی خانم‌های مسافر باوجود سختی‌های زیاد می‌آیند، معرفی می‌شوند و در مسیر درمان گام برمی‌دارند.شما به کسانی مثل خانم مونا انگیزه می‌دهید که ساعت پنج صبح با تیمشان حرکت می‌کنند. یا خانم آسیه که با اتوبوس از کرمان به اصفهان می‌آید، این انسجام و رعایت قوانین، انرژی‌بخش و انگیزه آفرین است.

حتی در مواردی مشاهده می‌کردیم خانمی به‌عنوان همسفر می‌آمد؛ ولی مصرف‌کننده بود،  نمی‌توانست یا نمی‌خواست خودش را معرفی کند. بعد از مدتی که فضا را امن می‌دید، خود  را معرفی کرد، ما هم تلاش می‌کنیم تا این گروه در تعداد و کیفیت با سایر بخش‌ها برابری کند.هدف ما این است که آمار رهایی از ۲۰ هزار نفر به ۲۱ هزار نفر برسد. هر هفته پنج نفر اضافه شود، برای ما شادی بزرگی‌ست، این نتیجهٔ تلاش هشت هزار خدمتگزار کنگره است. امیدوارم همهٔ شما روزی طعم شیرین جایگاه‌های خدمتی را بچشید، هم در خدمت و هم در آموزش. راهنما خودش از رهجو انرژی می‌گیرد، هرچه بدهد، همان را پس می‌گیرد، من هم می‌آیم تا انرژی بگیرم، حالم خوب شود و به آرامش برسم و بتوانم بیشتر برای کنگره تلاش کنم.

تایپ: مسافران خانم اعظم لژیون اول - خانم‌ها فرزانه و فاطمه - لژیون چهارم نمایندگی ارکیده کرمان
ویرایش: مسافر فرزانه لژیون چهارم نمایندگی ارکیده کرمان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
عکس: مسافر بتول مرزبان خبری نمایندگی ارکیده کرمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .