به نام قدرت مطلق الله
دستور جلسه هفته: وادی سوم و تأثیر آن روی من
باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.
در هفتههای قبل اشاره کردیم برای رهایی کامل و درمان قطعی اعتیاد، بایستی بخشهای آسیبدیده بر اثر مصرف مواد مخدر در شهر وجودی انسان، یعنی جسم، روان و جهانبینی را به تعادل و سلامتی برسانیم تا شهر وجودی ما از سلامت و تعادل برخوردار باشد. در قسمت جهانبینی، رسیدن به تعادل، منوط به آیتمهای متعددی ازجمله تعادل جسم، تعادل روان و از همه مهمتر، یادگیری و آموزش و کسب اطلاعات و آگاهی سالم از قوانین زندگی و هستی است.
زمانی که جهانبینی ما از تعادل برخوردار است، نگاه ما به زندگی و هستی و خودمان و همینطور برداشت و ادراک ما از زندگی، برداشت و درک درست و صحیحی میباشد و همه چیز را آنطور که هست و در جای خود و با ارزش حقیقی خودش میبینیم، البته زمانی تعادل جهانبینی ما مفهوم و ارزش پیدا میکند که بهصورت عملی و کاربردی، نتایج آن را در زندگی خود ببینیم؛ به عبارتی به آنچه که آموختهایم عمل کنیم، زیرا در غیر این صورت، برای باورها ارزشی نیست.
باور زمانی ارزش پیدا میکند که به آن عمل کنیم؛ باور و اعتقاد بدون عمل، ارزشی ندارد، به قول اساتید و بزرگان کنگره ۶۰، قدرت و توانایی در دانستن تنها نیست ، عمل میتواند دانستهها را زیبنده سازد تا به دل آنان که خواستار و نیازمند هستند بنشیند و به قولی دیگر، علم فقط دانستن نیست، به علم عمل کردن، علم است. برای رسیدن به تعادل جهانبینی، آموزش، جایگاه ویژهای دارد و به همین منظور کنگره ۶۰ چهارده فصل آموزشی را در قالب ۱۴ وادی یا قانون و یا راه مطرح کرده است که در واقع علوم پایه و مبانی آموزشی کنگره ۶۰ در بخش جهانبینی است.
نگهبان کنگره ۶۰، توجه ویژهای را نسبت به وادیهای کنگره معطوف داشتهاند. اگر سیدیهای ندانی یک و دو را گوش کرده باشید، در آنجا نگهبان کنگره ۶۰ از جایگاه فوقالعاده مهم وادیها در ساختار آموزشی کنگره ۶۰ و درمان اعتیاد صحبت میکنند و از کمک راهنمایان و راهنمایان میخواهند که در لژیون خود توجه بیشتری به وادیها داشته باشند. نگهبان کنگره معتقد هستند که وادیها، ستونها و پایههای آموزش جهانبینی است و اگر رهجو سه وادی اول را حقیقتاً بیاموزد و عمل کند، به درمان خواهد رسید.
از ابتدای سال تاکنون دو وادی را پشت سر گذاشتهایم، در وادی اول با موضوع بسیار مهم تفکر آشنا شدیم و آموختیم که برای ساختن یک زندگی سالم و رهایی از اعتیاد باید فکر کنیم، درست فکر کردن را قبل از هر انجامی سرلوحه کارهایمان قرار دهیم و بدانیم به هر چه فکر میکنیم، عین همان برایمان اتفاق میافتد پس مواظب باشیم که به چه چیزهایی فکر میکنیم. در وادی دوم آموختیم که ما به هیچ نیستیم حتی اگر خودمان ارزشی برای خودمان قائل نباشیم، هر کدام از ما ارزش و جایگاه خاص خودمان را داریم، هر کدام از ما پتانسیل و استعدادهای منحصر به فردی داریم که نظیر آن وجود ندارد و برای شکوفایی آنها باید در صراط مستقیم باشیم.
با گذر از وادی دوم، مصرفکننده مواد مخدر بعد از تفکر و خارج شدن نسبی از احساس پوچی و ناامیدی، خود را برای حرکت آماده میکند، حرکت برای درمان اعتیاد و خروج از تاریکی. در این مقطع، او متوقع است که دیگران به کمک او بیایند زیرا او میخواهد اعتیادش را درمان کند و یا به قولی ترک کند؛ حالا که میخواهد ترک کند پس همه باید به کمک او بیایند، خانواده، اطرافیان، دوستان، آشنایان و خلاصه همه باید کار و زندگیشان را رها کنند و به کمک بیایند زیرا او میخواهد ترک کند. این روحیه طلب کاری و متوقع بودن و انتظار کمک از سوی دیگران، در مصرفکنندگان مواد مخدر بسیار شایع است. این روحیه و تفکر طلب کاری و طلب کار بودن، از خانواده گرفته تا دوستان و آشنایان و جامعه و حتی خداوند، تفکر بسیار منحرف، مخرب و بازدارندهای است و تا زمانی که در مصرفکننده مواد مخدر این حالت وجود دارد. بهطور قطع نباید منتظر کوچکترین موفقیت و پیشرفتی در او باشیم.
وادی سوم همچون شمشیری برنده به مرکز این تفکر مخرب فرود میآید و میگوید: باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان برای خویشتن خویش فکر نمیکند.
در عبارت فوق، از کلمه باید استفاده شده است، نمیگوید خوب است یا شایسته است یا بهتر است؛ میگوید باید دانست. این تأکید قطعی نشان از قانونی محکم و خللناپذیر است. این قانون در تمام سطوح زندگی ما حکم فرماست و یکی از قوانینی است که دنیای ما بر پایه آن اداره میشود. کاری ندارد که ما قبول داریم یا نداریم، این قانون عمل میشود، چه بپذیریم و چه نپذیریم. خوشا به حال کسانی که از آموزگار میآموزند، زیرا اگر آموختیم که آموختیم، در غیر این صورت از روزگار میآموزیم و روزگار معلم بیرحمی است.
وادی سوم خیال مصرفکننده مواد مخدر را راحت میکند که هیچکس بهاندازه خود تو به فکر تو نیست، هیچکس بهاندازه خود تو دلسوز تو نیست، آنکس که باید به تو کمک کند خود تو هستی نه دیگران، از هیچکس توقع کمک نداشته باش، هیچکس بار اعتیاد تو را نمیتواند حمل کند، این بار روی دوش تو است خودت باید آنها حمل و در نهایت بر زمین بگذاری، حتی نزدیکترین افراد، مثل پدر و مادر، خواهر، برادر، همسر، فرزند و همینطور صمیمیترین دوستان، نمیتوانند بهجای تو برای مشکل تو فکر کنند و آن را حل کنند. خودت باید فکر کنی تصمیم بگیری، حرکت کنی و به مقصد برسی، در غیر این صورت هرگز به مقصد نخواهی رسید.
اعتیاد درمانگر ندارد، درمانگر اعتیاد، خود فرد مصرفکننده است. اعتیاد راهنما دارد و راهنما فقط راهنمایی میکند. نه راهنما و نه هیچکس دیگری نمیتواند مشکلات مصرفکننده را بر دوش بگیرد. نه راهنما و نه هیچکس دیگری نمیتواند بار خماری را از روی دوش مصرفکننده بردارد. این بار را فقط خودش باید حمل کند و در نهایت و بهتدریج زمین بگذارد. این تاوان باید پرداخته شود. موقعی که مصرفکننده مواد مخدر بودم و تصمیم میگرفتم که اعتیادم را با تفکر آن موقع ترک کنم، بهشدت متوقع بودم و میخواستم که همه کار و زندگیشان را تعطیل کنند و در خدمت من باشند و به کمک من بیایند.
دوست داشتم دیگران حتی بهجای من فکر کنند و بهجای من مشکلات مراحل کنند، منتظر بودم دیگران تصمیم بگیرند که من چهکار باید بکنم. از همه طلب کار بودم و همه را مقصر میدانستم از این بابت که اعتیاد من تقصیر آنهاست، تقصیر و کوتاهی و بیتوجهی خانواده، اطرافیان، جامعه و حتی خداوند بوده است که من معتاد و مصرفکننده شدم. به همین دلیل معتقد بودم که همه باید بار اعتیاد مرا به دوش بکشند و دیگران این بار را از روی دوش من بردارند، خودم را دانا، فهمیده، بیگناه و بیتقصیر میدانستم. الآن که فکر میکنم به تفکرات و دیدگاههایی که آن موقع داشتم، تعجب میکنم، چقدر نادان بودم چقدر همه چیز را وارونه میدیدم!
وقتی به کنگره آمدم، تازه فهمیدم که چه کردهام. وادی سوم به من فهماند که دست از این تفکرات غلط و مخرب بردار، اعتیادت را گردن دیگران نینداز، خودت خراب کردی، خودت مواد مصرف کردی، کسی تو را مجبور نکرد که بروی و مواد مصرف کنی، حالا هم خودت باید برگردی و خرابکاریها را درست کنی، احدی به تو کمک نمیکند، فقط خودت هستی. تنهای تنها. اگر با این شرایط میتوانی، حرکت کن، مطمئن باش موفق میشوی، در غیر این صورت، برای همیشه در جهنم اعتیاد بمان، اگر منتظری که دیگران بیایند و به تو کمک کنند و مشکل تو را حل کنند، بدان که آن روز هرگز نخواهد آمد!
وادی سوم اینگونه آغاز میشود: ما با شروع زندگی در این وادی، برای خود آغازی تازه داریم. امیدوار هستیم که شما هم با نگاه کردن به طبیعت به ابعاد گستردهای برسید؛ چون اصوات موسیقی در جهان خود بدرخشید که خود کلید مسیر راه رهایی خود را بیابید. ما نیک میدانیم که انسان اگر خود جستجو نکند، اگر با همه کاوشگران ماهر همنشین باشد، به موضوع واقعی نمیرسد. در این تشبیه زیبا، گفته میشود که انسان اگر خود تلاش و کوشش نکند و اگر خود جستجو و تفکر نکند، اگر با همه جستجو گران ماهر همنشین باشد بهجایی نمیرسد. هرکسی برای درمان خود، بایستی خودش حرکت کند، تلاش کند، جستجو کند تا راه رهایی را بیابد.
از مطلب فوق چنين استنباط میشود و عملاً ما هم به اين نتيجه رسیدهایم كه در حل مشكل اعتياد بالاترين نقش به عهده خود ما میباشد و اگر تصور كنيم اعتياد يك بيماري است و ديگران بايستي آن را براي ما معالجه نمايند، بسيار در اشتباه هستيم. براي حل مشكل اعتياد، بيشترين بار حل اين مسئله بر دوش خود ما میباشد و خود ما بايستي بيشترين تفكر را براي حل اين مسئله بنماییم.
مسئوليت اين كار به عهده هيچ شخصي نخواهد بود مگر خودمان. البته نمیتوانیم منكر كمك و هم دردي و ياري سایر عزیزان و اعضاء خانواده باشيم، ولي بايستي به اين مطلب توجه داشته باشيم كه نقش اول به عهده ماست و مـا هستيم كه بايستي بدهي خود را نسبت به تخریبهایی كه ايـــجاد کردهایم پـرداخت نماییم. اگر امروز دچار مشكلات هستيم اين دردها و رنجها دليل بازپرداخت بدهي ما نسبت به اعتياد است و بايستي باشهامت مشكلات را تحمل كنيم، چون به سرعت بدهي ما، بازپرداخت میشود و به نقطه تعادل جسمي و رواني میرسیم. نكته قابلتوجه اين است: تاكنون به خاطر استفاده از مواد مخدر زندگي ما بازي در ناآگاهی بوده و اكنون بازي در آگاهي را آغاز نمودهایم و بايستي اين بازي در آگاهي ادامه پيدا نمايد در غير این صورت با شكست مواجه میگردیم.
حال براي اينكه در اين بازي يا مبارزه بتوانيم بهطرف پيروزي حركت كنيم، بايستي نيروهاي خود را بشناسيم و نيروها و تخریبهای مواد مخدر را نيز کاملاً شناسايي نماییم. در اينجا مسئله مواد مخدر و جذابیتهای آن را دستکم نگيريم و بدانيم شيطان به زيباترين شكل ممكن وارد افكار و انديشه انسان میگردد و در شكار گوهر جان انسان به گونههای مختلف توسط نيروي منفي اين عمل انجام میگیرد.
لازم است بدانيم كه بزرگترین نيروي منفي يا شيطان در ماده نهفته است و بايستي در طول حيات خود بهگونهای عمل نماییم تا ماده اسير ما باشد و ما اسير ماده نشويم. آری، شیطان به زیباترین شکل وارد تفکرات ما میشود و انجام کارهای ضد ارزش و نامعقول را در لباسی زیبا به ما القاء میکند. تصویری که در قصهها و افسانهها از شیطان ارائه میشود و به شکل یک عفریته زشت وحشتناک و یا یک موجود خونآشام به تصویر کشیده میشود، فقط قصه و افسانه است. اگر شیطان به این شکل بیاید که کسی به سمت او نمیرود و همه از شیطان فرار میکنند.
اما نکته اینجاست که چرا اینهمه انسان به سمت شیطان میروند و به القائات او توجه و عمل میکنند؟ زیرا او بسیار زیبا وارد میشود و لباسی زیبا با هزار توجیه بر تن ضد ارزشها میکند و ما را فریب میدهد. نیروی منفی را دستکم نگیریم که بسیار قوی است. او نمیخواهد مصرفکننده مواد مخدر که برای او نیرویی مفید و حرفگوشکن است را بهسادگی از دست دهد. او با تکنیکهای فراوان وارد عمل میشود و به عناوین مختلف در راه او اخلال ایجاد میکند تا او را متوقف و برگرداند. اما اگر مصرفکننده با خواست قوی ادامه دهد و خود را مسلح به سلاح علم و دانش شناخت اعتیاد و انسان کند و مسئولیت کار را بپذیرد و خود را مسلح به سلاح عشق، عقل و ایمان نماید، آنگاه قدرت مطلق به شیطان اجازه نمیدهد که او را از مسیر خارج کند.
نتیجهای كه از اين وادي گرفته میشود:
* كليه مسئوليت كار را، خود بپذيريم.
* كليه سختیها را بهعنوان بازپرداخت بدهي خود به اعتياد تحمل كنيم.
* سعي كنيم خودمان مسئله را با تفكر حل نماییم.
توصیه میکنیم متن کامل نوشتار وادی سوم، نوشته مهندس حسین دژاکام در کتاب عشق و همینطور سی دی سخنرانی ایشان پیرامون وادی سوم را مطالعه و گوش کنید و بیاموزیم مصرفکننده مواد مخدر برای رهایی کامل از دام اعتیاد با استفاده از روش درمان DST، چگونه باید حرکت کند.
با احترام: دیدهبان تحقیقات، مسافر علی خدامی
منبع: وادی سوم نوشته مهندس حسین، بنیان و نگهبان کنگره ۶۰
ارسال مطلب: مرزبان خبری مسافر احمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
99