English Version
This Site Is Available In English

سپاسگزاری و خدمت در مسیر رهایی

سپاسگزاری و خدمت در مسیر رهایی

هشتمین جلسه از دوره پانزدهم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰ ویژه مسافران به نمایندگی اردبیل، به استادی راهنمای محترم مسافر ابراهیم، نگهبانی مرزبان محترم مسافر حبیب و دبیری مسافر پیام با دستور جلسه "در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره،من چه کرده‌ام؟"  پنج شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، ابراهیم هستم، یک مسافر. خدا را شاکرم که این توفیق نصیبم شد تا در این جایگاه خدمت کنم. امیدوارم در این مسیر آموزش بگیرم و خدمتی کرده باشم.

ابتدا رهایی عزیزانی همچون نظامعلی را تبریک می‌گویم؛ به خودش، همسفرش، و همه اعضای کنگره. این رهایی‌ها یعنی امید، یعنی راهی روشن برای سفر اولی‌ها، برای آن‌هایی که هنوز در ابتدای راه‌اند. رهایی محرمم را هم تبریک می‌گویم، کسی که امروز بعد از دو هفته آمد، با ثبات قدمی که امید دارم حفظ کند و تبدیل به خدمتگزاری شایسته برای کنگره شود.

دستور جلسه امروز درباره «استحکام پایه‌های علمی و مالی کنگره ۶۰» است. وقتی به خدمات آقای مهندس نگاه می‌کنیم، در می‌یابیم که این شخص و خانواده‌اش نزدیک به سی سال است که بی‌وقفه در حال خدمت‌اند. در حوزه درمان اعتیاد، جایی که حتی دنیا با تمام ثروت و پزشکانش عاجز مانده، ما به درمان واقعی رسیده‌ایم. در کنگره، درمان یعنی فردی که از دام اعتیاد نجات یافته، حتی اگر در دل کارخانه هروئین‌سازی قرار گیرد، دیگر وسوسه‌ای برای مصرف نداشته باشد. این یعنی درمان.

درمان سیگار نیز به همین شکل است. آنچه بیرون از کنگره با سختی فراوان همراه است، اینجا با آرامش و پایداری انجام می‌شود. و این‌ها همه ریشه در تفکرات آقای مهندس دارد؛ تفکراتی که فراتر از درمان اعتیاد است؛ تغذیه سالم، سبک زندگی صحیح، و حتی عبور موفق از بحران‌هایی چون کرونا. در ایامی که بیمارستان‌ها پر بودند، کنگره باز بود. کلاس‌ها ادامه داشت و با استفاده از «دِیس» و آموزش‌های کنگره، حتی یک مورد فوتی هم نداشتیم.

آقای مهندس در این سال‌ها خدمات بی‌شماری ارائه داده‌اند: تحقیقات علمی، نگارش مقالات تخصصی در زمینه بیماری‌هایی چون سرطان، ام‌اس، کولیت اولسراتیو و ... . و امروز در حال ساخت دانشگاهی عظیم در قشم هستند؛ دانشگاهی که محصول تفکر کنگره است.

با این همه خدمت، باز هم آقای مهندس خود را بدهکار کنگره می‌داند. این یعنی او خدمت را وظیفه می‌داند، نه لطف. و منِ مصرف‌کننده سابق، کسی که روزی نه در خانه و نه در جامعه جایی نداشتم، حالا می‌دانم اگر کنگره نبود، سرنوشت من چه می‌شد؟

امروز من هم وظیفه دارم، در حد توانم. چه مالی، چه خدمتی. شاید توان مالی‌ام اندک باشد، اما باید سهمی داشته باشم؛ چون این چراغ، فقط برای امروز نیست، باید برای فرداها هم روشن بماند؛ شاید روزی فرزند من نیازمندش باشد.

خدمت در کنگره فقط به مال نیست. می‌توان مرزبان شد، امتحان داد، شال گرفت، آموزش دید و آموزاند. و این دانش، دانشی است که به‌وسیله آقای مهندس تدوین شده و توسط راهنماها و خدمتگزاران به دیگران منتقل می‌شود.

در پایان باید بگویم: نیستان‌ها روزی جایشان را به حستان خواهند داد؛ آن‌هایی که بودنشان اثربخش است، که در غیابشان نیز ردپایی باقی بماند. امیدوارم من نیز از این دسته باشم.

ممنونم که شنونده حرف‌هایم بودید.

 

تهیه و ارسال گزارش: مسافر اشکان(لژیون ۶)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .