مشارکتی در باب دستور جلسه این هفته《 وادی سوم و تاثیر آن روی من 》 همسفران نمایندگی بردسکن به قلم راهنما همسفر بتول:
خلاصه سخنان استاد:
خوشحالهستم از این که انتخابشدم تا یک باردیگر از وادیسوم درسبگیرم. هریک از وادیها، اگر عمیقگوشکنی یکصفحهدیگر، برای بهترزیستن را به ما نشانمیدهد، امروز برای من جای بس خوشحالیاست که گره کار خودرا پیداکردمتا بتوانم رویآن کارکنم و به آرامش فکر و اندیشه برسم.در وادیسوم یادمیگیریم هیچ موجودی به اندازهیخودانسان به خودشکمکنمیکنداگر با تمام کاوشگران ماهر همنشین باشید،
هر قفلی کلیدی دارد محالاست که یکقفل ساختهشود، بدونکلید، اما این قفلها بدست کسانی باز میشوند که در دسترس ما هستند یعنی در واقع مشکلی که برای من وجوددارد و من از آن شکایتمیکنم و کسی نمیتواند مشکل من را حلکند، در واقع با وجود انسان های آگاه و دانا باید خودم مشکل خودم را حل کنم.درست است که در اینجا من میتوانم برای حل مشکل خود از ر رَبّ خود،از انسانهای آگاه، از کسانی که به عقل و معرفت رسیدهاند راهنمایی و مشورت بگیرم ولی تصمیم نهایی به عهده خود من است و مشکل را باید خودم حل کنم.
گاهی برای شناسایی، اثر انگشت بهترین گزینه و بدون خطا محسوب میشود ولی برای حل مشکلات و باز کردن این قفلها، کسی میتواند بدون خطا و آزمون انجام دهد، که بتواند خودش این مشکل را حل کند. و زمانی که شخص بتواند به این مرحله برسد، میتواند راهنمای کسی شود که مشابه این مشکل را دارد. اما باز هم هر کسی خودش میتواند به خودش کمک کند. حل کردن یک مشکل، مثل بازی پازل است، در صورتی که من بتوانم یک مشکل را حلکنم مشکلات دیگر را هم می توانم حلکنم. و حل مشکلات به مراتب برای من آسانتر خواهدشد. به قول معروف؛
با شاعر نشستن شاعر نمیشوی، با عارف نشستن صوفی و یا عارف نمیشوی، زمانی میتوانم درککنم که یک شاعر یا یک عارف چه میگوید که بتوانم حداقل یک قفل را خودم باز کردهباشم. بتوانم از دروازهی عقل و دانایی عبور کردهباشم آنگاه مفهوم شعر، شاعر را میتوانم درککنم. امروز اگر دچار مشکلات هستم، در گذشته آن را به وجود آوردهام، آن را قوی ساختهام، آبیاری کردهام؛ پس منِ همسفر باید بتوانم آن را حل کنم. با امید وتلاش وپشتکار. مایوس نباشم و هر چه قوانین به من می گویند در جهت ارزشها استفادهکنم.
من به دیگران کاریندارم که چه کاری انجام دادهاند خود من در هر پلّه که تزکیه و پالایش در من اتفاق میافتد، قطعا امید و لذّت بیشتری در من شکل میگیرد. در اینجا دانایی من به من ضرر می رساند، در صورتی که از آن درست استفادهنکنم. به عنوان مثال مسافر من مشکلی را بوجودآورده، این که من به عنوان همسفر همیشه او را سرزنش کنم، که تو این مشکل را بوجودآوردهای، نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه مشکل بیشتر هم خواهدشد. نباید فراموشکنم که این مشکل از قبل بوجودآمده، آبیاری و قویشده، حالا باید با آرامش اجازهدهم که مشکل را حل کند. و این که همیشه من کلید حل مشکلات مسافرمباشم، اشتباهاست، مسافر من مشکلی را بوجود آوردهاست، به جای این که با غُرزدن، مشکل او را بیشترکنم بهتر است سکوتکنم تا با آرامش مشکل خود را حل کند. هیچ موجودی به اندازه خود به خویشتن خویش کمک نمیکند.
مسافر من که چند سال تخريبداشته، چند سال فقط مشکل به مشکلات خود اضافه میکرده است، اکنون که میخواهد مشکلات را حل کند باید در کنار او آرام باشم، به او اعتمادکنم و پشتیبان او باشم، تا خودش مشکل خودش را حلکند. اگر بخواهم مشکلات مسافرم را که خودش بوجودآورده حلکنم نه تنها لطفی به او نکردهام بلکه بزرگترین دشمنی را در حق او انجام دادهام.
اگر هر کسی خودش را مسئول کارهای درست و اشتباه خودش بداند، هم کمتر اشتباه میکند هم بیشتر مراقب است که اشتباه نکند..jpg)
تایپ و ویراستاری: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر معصومه( لژیون دوم) نگهبان سایت
نمایندگی همسفران بردسکن
- تعداد بازدید از این مطلب :
135