English Version
This Site Is Available In English

با اشک وارد شدم و با لبخند ماندگار

با اشک وارد شدم و با لبخند ماندگار

بهمن ماه سال هزار و چهارصد و سه بود که فهمیدم مسافرم برای بهبود و درمان اعتیاد، به کنگره ۶۰ مراجعه کرده. بعد از چهار جلسه از من هم خواست به عنوان همسفر در این راه همراه او باشم. با توجه به این‌که بیشتر از ده سال از اعتیاد مسافرم می‌گذشت و خیلی روش‌های درمانی را انجام داده و نتیجه نگرفته بودیم، امیدی به بهبود وضعیت جسمی و روحی مسافرم نداشتم با این حال بدون درنگ و با توکل بر خدا از این پیشنهاد استقبال کرده و وارد کنگره ۶۰ شدم. بعد از این‌که راهنما انتخاب کردم و وارد لژیون شدم، راهنمای عزیزم خانم شکوفه از من خواستند از حال و هوای خود، وقتی متوجه اعتیاد فرزندم شدم بنویسم. شما عزیزان که دلنوشته‌ی من را می‌خوانید چون خود همسفر هستید با تمام وجود من و احساسم را بدون هیچ قضاوتی درک می‌کنید. اطلاع من از اعتیاد پسرم به ده سال پیش در حالی‌که داغ‌دار عزیزترین فرد زندگی‌ام، یعنی خواهر جوانم بودم برمی‌گردد. طی یک تماس تلفنی از کلانتری متوجه اعتیاد پسرم شدم.

پسری که اگر کفر نباشد بعد از خدا می‌پرستیدم و رابطه ما چیزی فراتر از مادر و فرزندی بود. برایش هم مادر بودم و هم پدر، چون به معنای واقعی پسرم با داشتن پدر، یتیم بود و هیچ عشق و محبتی از پدر دریافت نکرده بود و من هم با ناپختگی خود و با حمایت‌ها و محبت‌های ناشیانه به مشکلات فرزندم دامن زده بودم.
بیان احساسم وقتی پی به اعتیاد فرزندم بردم وصف کردنی نیست و امیدوارم هیچ‌کس در هیچ کجای کره‌ی خاکی این حس را تجربه نکند. چون در آن لحظه قادر به تنفس نبودم، چشمانم سیاهی می‌رفت و شکستن جسم و روحم را با تمام وجود دیدم. روزهای تلخ و سختی را پشت در اتاق عمل هنگام کودکی پسرم و پشت در اتاق احیاء بیمارستان هنگام فوت خواهرم تجربه کرده بودم ولی بدون اغراق قابل قیاس نبودند.

به هر حال روزی که بدون کوچک‌ترین امیدی وارد کنگره ۶۰ شدم با خانم زهرا آشنا شدم. با انرژی مثبت و بیان خوب ایشان جذب کنگره ۶۰ شدم و رفته رفته جلسات برام جذاب‌تر شد و به راحتی با دیگر همسفران عزیز ارتباط گرفتم و شکر خدا روز به روز امیدوارتر و با انرژی و انگیزه بیشتر به زندگی ادامه می‌دهم و با شرکت در کنگره ۶۰ متوجه شدم که خودم بیشتر از مسافرم نیاز به درمان دارم. به هر حال با امید به خدا تمام سعی خودم را می‌کنم تا بتوانم به بهبود حال خودم و فرزندم کمک کنم و برای همه عزیزان در کنگره ۶۰ بهترین‌ها را از خداوند خواهانم.

 

نویسنده: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر شکوفه(لژیون هشتم)
ویرایش و ارسال: همسفر هنگامه رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ارتش

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .