وادی سوم یکی از مهمترین و عمیقترین آموزههای کنگره60 بود که مسیر زندگی مرا به شکل بنیادین تغییر داد. این وادی به من یاد داد که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به حال و آیندهاش فکر نمیکند و در نهایت، مسئولیت حل مشکلات و چالشهای زندگی به عهده خود ما است. این فهم باعث شد که نگاهی تازه به زندگی و سختیها پیدا نمایم و مسیر رشد و بهبود را با ارادهای قویتر دنبال کنم. قبل از آشنایی با این وادی، همیشه مشکلات را به چشم بلایا و سختیهای ناگهانی میدیدم که بدون دخالت من به سراغم میآمدند. به نوعی، در برابر این مشکلات احساس بیپناهی و ناتوانی میکردم و کوچکترین حرف منفی یا اتفاق ناخواستهای کافی بود که حال و روزم خراب شود و انگیزهام را از دست بدهم. این وضعیت باعث شده بود که زندگیام را بیشتر به حالت «هر چه پیش آید خوش آید» بگذرانم و به جای مقابله و تدبیر، بیشتر منفعل باشم.
اما وادی سوم این باور را کاملاً در من تغییر داد. فهمیدم که بخش زیادی از مشکلاتی که امروز با آنها روبهرو هستم، نتیجه عملکرد و انتخابهای گذشته خودم است؛ یعنی این مشکلات، بذرهایی هستند که من کاشتهام و امروز محصول آنها را برداشت میکنم. این دیدگاه جدید، بار سنگینی از دوشم برداشت و به من انگیزه داد تا مسئولیت زندگیام را برعهده بگیرم و دست به کار شوم. با پذیرش این مسئولیت، دیگر به دنبال مقصر نمیگشتم و به جای آنکه منتظر باشم دیگران یا شرایط تغییر کنند، شروع کردم به تفکر و برنامهریزی برای بهبود زندگیام. یاد گرفتم که تدبیر امور و یافتن راهحلها وظیفه اصلی خودم است و نباید منتظر معجزه یا کمک دیگران باشم. این تغییر نگرش باعث شد که حتی در برابر سختترین مشکلات، آرامش خود را حفظ کنم و به جای فرار یا تسلیم شدن، با صبر و استقامت به جلو حرکت کنم.
تأثیر دیگر این وادی در من، کاهش افکار منفی و افزایش توان مقابله با ناملایمات بود. دیگر وقتی مشکلی پیش میآمد، آن را پایان راه نمیدیدم، بلکه فرصتی برای یادگیری و رشد میدانستم. مشکلات برایم تبدیل به سوالاتی شدند که جواب دارند و من باید با تفکر و تجربه، پاسخ آنها را پیدا کنم. این روند باعث شد که ثبات و تعادل پیدا کنم و توانایی مدیریت بهتر زندگی را به دست بیاورم. در هشت سال حضورم در کنگره، متوجه تفاوت نگرش و دغدغههایم نسبت به دوستان و اطرافیانم شدم. دغدغه من بیشتر معطوف به اصلاح درون، پالایش نفس و تقویت جهانبینی شده و البته مسائل مادی و روزمره را نیز با برنامه و هدف دنبال میکنم. این نگرش باعث شده که پذیرشم نسبت به مشکلات افزایش یابد و زندگیام به نسبت قبل آرامتر و متعادلتر باشد.
یکی از مهمترین درسهای وادی سوم که عمیقاً روی من تأثیر گذاشت، کاهش وابستگی و توقع از دیگران بود. فهمیدم که انتظار داشتن از دیگران معمولاً باعث ناامیدی و رنجش میشود و ریشه آن ضعف در خودم است. بنابراین، تمرکزم را روی تقویت تواناییهای خود گذاشتم و یاد گرفتم چگونه این توقعات را مدیریت کنم. البته هنوز از مشورت راهنمایم و افراد صاحبنظر بهره میبرم، ولی تصمیم نهایی را خودم میگیرم و مسئولیت آن را به عهده میگیرم. وادی سوم همچنین به من آموخت که زندگی مجموعهای از فرصتها و چالشها است که با صبر، تلاش و استمرار میتوان مسیر موفقیت و آرامش را در آن ساخت.
این وادی برای من آغاز تازهای بود؛ شروعی که نه تنها حال خودم را بهبود بخشید، بلکه اجازه داد این حال خوب را به اطرافیانم نیز منتقل کنم و به نوعی چرخهای مثبت ایجاد کنم. در نهایت، وادی سوم به من آموخت که مسئولیت زندگی خودم را بپذیرم، با تمام سختیها و مشکلاتش روبهرو شوم، با تدبیر و تفکر راهحل پیدا کنم و از تجربه دیگران بهره ببرم، اما همیشه راه و تصمیم نهایی با خود من است. این درس بزرگ، چراغ راه من در مسیر زندگی بوده و همچنان خواهد بود.
نویسنده: راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر مهدیس رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
112