ابتدای وادی میگوید: برای خود آغازی تازه داریم؛ آغازی که ما را به سلامتی، صلح و آرامش میرساند. ورود به کنگره آغازی نو بود و دریافت هر آموزشی آغازی دیگر. یکروز در زمین تیروکمان نزد آقای اشکذری رفتم و گفتم: پاشنه پایم خیلی درد میکند و دکتر هم کمکی نکرد. ایشان وزنم را پرسیدند و گفتند: اضافهوزن داری. وزنم که به حد نرمال رسید، درد پا هم رفت و سبکی جایش را گرفت. تنها این نبود؛ چرا که کنگره همه جایش آغازی تازه است؛ چون با گذشته خداحافظی میکنی و یاد میگیری که به پیچوخمهای زندگی با دید مشکل نگاه نکنی؛ بلکه آنها را مسئلهای قابل حل ببینی. وقتیکه نگاه تغییر میکند، صلح و دوستی هم از راه میرسد و این همان چیزی است که بهخاطرش بهدنیا آمدهایم؛ یعنی لذت بردن از زندگی و به دور ریختن نفرتها، حسادتها، دشمنیها و ... میآموزم و بهکار میبندم؛ چرا که آموزش به تنهایی چاره نیست و اگر اجرا نشود تنها کولهبارم سنگینتر خواهد بود؛ زیرا پردهای از توهم دانایی چشمانم را میپوشاند و تغییر نخواهم کرد؛ حتی اگر با بهترین انسانهای دنیا همنشین باشم و بهترین جملات را بهخاطر بسپارم و این را با تمام وجودم یاد گرفتم و ازخداوند میخواهم که به من کمک کند تا دانستههایم را بهکار بندم.
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
96