جلسه ششم از دوره دوم کارگاههای آموزشی حضوری کنگره ۶۰ همسفران نمایندگی قشم با استادی همسفر زینب با دستور جلسه «وادی سوم وتاثیر آن روی من » در روز پنجشنبه ۱ خرداد ماه ۱۴۰۴ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان زینب هستم یک همسفر
برداشت من از وادی سوم و تاثیر آن روی من
در وادی اول یاد گرفتیم با تفکر ساختارها آغاز میشود. ما موجوداتی هستیم که خداوند ما را به گونهای خلق کرده است که باید برای زندگی خود برنامه ریزی داشته باشیم و برای برنامهریزی زندگی، ابتدا باید تفکر کنیم .
وادی دوم هم میگوید:هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به حیات نگذاشته است. هیچ کدام از ما بیهوده نیستیم و موجودی نداریم که بیارزش آفریده شده باشد. اما در وادی سوم یاد گرفتیم که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خودش فکر نمیکند، در این وادی یاد گرفتیم که مسئولیت کارها و زندگی و اشتباهاتم را بپذیرم، من همسفر در اثر زندگی کنار یک مصرفکننده تخریبها و بیماریهای بسیار زیادی به من وارد شده ولی حال که وارد کنگره شدهام و از آموزشها یاد گرفتهام، که باید به فکر خودم باشم تا بتوانم حال خودم را خوب کنم. اول حال خودم را و در ادامه حال اعضای خانواده را بهتر کنم، از تجربه شخصی خود بخواهم بگویم قبل از آمدن به کنگره اگر مریض میشدم در خانه آنقدر دارو میخوردم تا بهتر شوم. اما الان خیلی زود به پزشک مراجعه میکنم و پیگیر میشوم مثلاً همین چند روز پیش کلیه ام درد گرفت و فردای همان روز رفتم پیش پزشک اگر قبل کنگره بود فقط مسکن میخوردم تا دردم آرام شود ولی به لطف خدا آموزش دیدم و یاد گرفتم که اول خودم را دوست داشته باشم و فقط خودم باید به فکر خودم باشم. از قدرت اختیاری که خداوند به من داده میتوانم بهترین استفاده را کنم.برای خودم ارزش قائل باشم و تا زمانی که خودم برای شخصیت خودم ارزش قائل نباشم هیچکس کوچکترین احترامی برای من قائل نخواهد بود. همیشه بهترین چیزها را برای همسر و فرزندانم میخواستم؛ بیشترین وقتم را صرف آنها میکردم ولی در طول روز کوچکترین وقتی را برای خود نداشتم و همیشه فکر میکردم که من هستم تا فقط به امور منزل رسیدگی کنم و بچهها را بهاصطلاح بزرگ کنم و به سروسامان برسانم.ولی کنگره به من یاد داد که اول به فکر خودم باشم، وظایف مادری را تا حد اعتدال انجام میدهم ولی دیگر متوجه شدم که خدا هم هست و خودش هوای آنها را دارد باید کمی آنها را رها کنم تا وقتی هم برای خودم داشته باشم. یادم میآید روزی که این وادی را نوشتم ناخودآگاه گریه کردم که به فکر همه بودم ولی خودم را فراموش کرده بودم؛ اما وادی سوم به ما آموزش می دهد که هیچ کس به اندازه خود فرد در موفقیت ها و شکست های زندگی سهیم نیست. موفقیت های ما به خاطر تلاش، پشتکار و آموزش های ماست و شکست ها نیز به خاطر منیت، نادانی و جهل های ما می باشد و هیچ موجودی به اندازه خود انسان نمی تواند در زندگی به او کمک کند و مهمترین نقش در حل مشکلات بر عهده خود فرد می باشد. بدانیم که در این مسیر همه کاره خود ما هستیم و باید سطح توقعات خود را از دیگران کم کنیم. اگر امروز گرفتار مشکلات هستم نباید انتظار داشته باشم دیگران مشکل من را حل کنند. اگر غرق در تاریکی هستم خود باعث تاریکی دنیای خودم شده ام. تنها خودم می توانم از تاریکی ها خارج شوم البته کمک و همراهی خانواده و دیگران بخصوص راهنما در رهایی من از گرفتاری موثر است اما باید در این مسیر به تلاش و کوشش خود ادامه بدهم و نیروهای مخرب و بازدارنده را شناسایی و از آنها دوری کنم تا به آرامش نسبی برسم. نکته دیگر این که اول به خود فکر کنیم و بدانیم که در زندگی چه اهدافی داریم؟! آیا شرایط و امکانات رسیدن به اهداف را نیز داریم؟ وادی سوم آموزش میدهد که اگر انسان خود جستجو نکند، حتی اگر با همه کاوشگران ماهر نیز همنشین باشد به موضوع واقعی نمیرسد و این یعنی این که برای حل مشکلات بالاترین نقش بر عهده خود ما است. اگر هنوز تصور می کنیم که دیگران باید مشکلات را حل کنند سخت در اشتباه هستیم. پس در این وادی یاد گرفتیم که همه سختی ها را با جان و دل بپذیریم و بر روی مشکلات تفکر و تعمق داشته باشیم و از انسانهای صالح و دانا مشورت و کمک بگیریم.اما بدانیم که در نهایت تصمیم درست برای حل مشکلات برعهده خودمان است.
امیدوارم این وادی را نیز مانند تمامی وادیهای دیگر با جان و دل به اجرا در بیاوریم تا بتوانیم به آرامش برسیم .
ممنونم که به من فرصت خدمت دادید.
نویسند:همسفر زینب(لژیون یکم)
ویرایش، ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی قشم
- تعداد بازدید از این مطلب :
46