English Version
This Site Is Available In English

وادی سوم آغاز تازه‌ای برای حیات نو است

وادی سوم آغاز تازه‌ای برای حیات نو است

وادی سوم به من انسان تاکید می‌کند که من بدانم در صور آشکار و صور پنهان‌خود چه چیزهایی در چنته دارم و در کجای کار هستم؟ آیا به خود دروغ نمی‌گویم؟ آیا اشتباهات خودم را به گردن می‌گیرم؟ آیا درون و بیرون من با هم یکی است یا نه؟ ممکن است در ظاهر خیلی خوب باشم و محبت کنم؛ ولی در باطن هنوز در مسیر کارهای ضدارزشی هستم؛ پس باید بنشینم، تفکر کنم و ببینم که اول با خودم چند چند هستم؛ وقتی به این وادی می‌رسم؛ باید وادی‌های قبلی را کاربردی کرده باشم، يک نقشه خوب و درست در ذهن خود به تصویر کشیده و بعد به‌طرف خواسته‌های خود حرکت کنم تا بتوانم به آرامش و صلح برسم. این آرامش و صلح یک ابزار و یک الگو می‌خواهد که این ابزار در کنگره وجود دارد؛ اما الگوی دیگری هم در طبیعت وجود دارد.

کار یک معلم دلسوز و مهربان آموزش و آزمون گرفتن از انسان بوده و مثالی است که می‌گوید: اگر از آموزگار آموختی که هیچ؛ اگر نیاموختی روزگار معلم سرسختی است و به تو می‌آموزد؛ اگر به طبیعت نگاه کنیم، یک درخت سرسبز، بلند قامت و ریشه‌های آن قوی و محکم است که میوه می‌دهد و به‌بار می‌نشیند؛ اما آن درخت هرگز از میوه‌های خودش استفاده نمی‌کند و بدون منت همانند خورشید می‌بخشد. از کلمه وادی باید استفاده کرد؛ یعنی قانون محکم و خلل‌ناپذیر که هیچ‌ماده و تبصره‌ای وجود ندارد. این وادی می‌گوید: هیچ‌کس به‌غیر از خودتان به فکر شما نیست‌ و خیال همه را راحت کرده است؛ بنابراین وادی سوم آغاز تازه‌ای برای حیات نو است.

کاری که راهنمایان انجام می‌دهند کار بزرگی است که حتی اگر ما با تمام کاوشگران ماهر، دانشمندان، فیلسوف‌ها، محققان و درمانگران نشست و برخواست کنیم و اگر درون خودمان بذر نیکو نکاریم امکان ندارد از آن‌ها درس بگیریم و فقط داریم زمان را از دست می‌دهیم و انرژی صرف می‌کنیم؛ پس باید حرکت کنیم و دو نیرو را بشناسیم، یکی توانایی‌های خود و دیگری نیروهای منفی و بازدارنده و به این دو نیرو باید اهمیت داده شود. این نیروها باعث فاصله گرفتن ما از دانسته‌ها است و بیشتر ما را به‌طرف ناامیدی و پوچی هدایت می‌کند. وادی سوم کلید ورود به دنیای دورنما و تلنگری است که به خودم اعتماد کنم و خویشتن خویش را باور نمایم. انسان باید از گذرگاه‌های سخت زندگی عبور کند و هیچ‌چیزی مفت و رایگان به‌دست نمی‌آید؛ باید رنج بسیار برد و نابرده رنج گنج موثر نمی‌شود.

گنج ما دانایی و عقل ما است که توأم با صبر، بردباری، تلاش و کوشش موثر واقع می‌گردد‌. همان‌طور که دیگران رفتند من هم می‌توانم بروم. این وادی پیام می‌دهد که انگشت اشاره را از خداوند و دیگران بردارم و خودم باید گره‌های کور را باز کنم و در انتها به یاد داشته باشم که تاریکی‌ها وجود خارجی ندارند که این کاری است که در مورد نور کامل به کار برده می‌شود و در نتیجه من نمی‌توانم تاریکی را از خود به بیرون پرتاب کنم و باید با سعی و تلاش روزنه نور را پیدا کرده تا تاریکی کنار برود؛ پس در وهله اول شروع می‌کنم مشکلاتی را که در اثر جهل و ناآگاهی خود برای خودم به‌وجود آورده‌ام را قبول کنم و بدانم من بیهوده خلق نشدم و بی‌دلیل پا به حیات و به این جهان نگذاشته‌ام؛ باید رسالت خودم را بپذیرم؛ وقتی قبول کردم، به باور حقیقی می‌رسم، ایمانم قوی می‌شود و به دنبال راه حل درست می‌گردم؛ شاید زور زیادی بزنید و شاید ماه‌ها و سال‌ها طول بکشد؛ اما درخت هر چه پربارتر باشد سرش بیشتر به زمین خم می‌شود؛ اگر میوه‌ای کال و نرسیده باشد سخت از درخت کنده می‌شود؛ باید صبر کرد تا میوه برسد آن‌وقت شیرین و لذت‌بخش است.

ما یاد گرفتیم که زمین مهد است؛ یعنی باید در زمین آموزش بگیریم؛ اما وقتی زندگی ما یک روال عادی دارد مطمئناً آموزش نخواهیم گرفت و هیچ‌اتفاقی نمی‌افتد. انسان باید با مشکلات مدارا کند، بپذیرد، با روی خوش با مشکلات برخورد کند و مانند چمن انعطاف‌پذیر باشد. درختان گاهی در مقابل طوفان‌های سهمگین و بلاها به ندرت مقامت می‌کنند و گاهی می‌شکنند؛ اما چمن سر خم نمی‌کند و از پا در نمی‌آید؛ چون انعطاف‌پذیر است و نقطه تحمل‌ بالایی دارد. انسان باید از این الگوها درس بگیرد. مشکلات انسان را می‌سازد و قوی می‌کند، این جزء بافت زندگی است و مشکلات لعنت خداوند نیستنند؛ بلکه رحمت خداوند است. تمام مسئولیت‌های زندگی بر عهده شخص شخیص ما است. ما همسفران بیش از افرادی که مصرف‌کننده ندارند رنج و درد کشیده‌ایم و امروز جرقه‌ای از نور در زندگی‌های ما زده شده است؛ باید این جرقه‌ به نور زیادی برسد.

همان‌طوری که اساتید و بزرگان از گذرگاه‌های سخت عبور کردند و باعث شدند دیگران پی به عظمت نور ببرند، به روشنایی برسند، عشق و محبت را به دیگران ببخشند و به گنج درون خود پی بردند. ما هم در کنگره‌60 از راه درست گوهر جان خودمان را از نیروهای منفی پس گرفتیم که یک روزی شکار آن‌ها شده و خواسته و ناخواسته در جاده جهالت گم شده بودیم. ما فراموش کرده بودیم در کجا قرار داریم و آدرسی نداشتیم، کنگره آدرس ما را به خودمان نشان داد تا خود را پیدا کنیم.

در ناامیدی قرار داشتیم با خود می‌گفتیم دیگر کار ما تمام است و حل شدنی نیست و اگر راهی پیدا نشود در گوشه عزلت خواهیم ماند و این باعث شده بود که جز کینه، نفرت، تجسس و قیاس چیزی دیگر عاید ما نشود؛ اما امروز در کنار افرادی قرار داریم با دردهای مشترک که اگر قبل از کنگره حرف مسافرهای خود را درک نمی‌کردیم و جنگ درونی و بیرونی داشتیم، امروز جنگ ما جنگ صلح، آشتی و تفکر‌ است، دیگر جنگی نداریم و ناسپاس نیستیم. کنگره کلیدی را در دستان ما گذاشت تا بتوانیم تمام قفل‌های فرسوده را باز کنیم. خداوند برای من همسفر نخی را به بلندای زمین و آسمان فرستاد تا با این بهشت آشنا شوم و در جمع قرار بگیرم که در جمع قرار گرفتن نوعی تکامل است.

نیروی مثبت و منفی در هم ادغام می‌شود با اختیاری که خداوند به من داده است خودم راه را پیدا می‌کنم. فراموش نکنیم؛ اگر گاهی اوقات نمی‌دانیم کدام راه درست یا نادرست است می‌توانیم از اساتيد و راهنماها کمک بگیریم؛ اما در نهایت برای حل مشکل، خودمان تصميم نهایی را بگیریم. همه‌ چیز به جهان‌بینی من مربوط می‌شود. زمانی‌که جهان‌بینی ما از تعادل برخوردار است نگاه ما به زندگی، هستی و خود‌مان هم درست و صحیح است. در این صورت جهان‌بینی ما به صورت عملی و کاربردی ارزش پیدا می‌کند و نتایج خوب آن‌ را در زندگی خود می‌بینیم؛ یعنی به آن‌چه آموخته‌ایم عمل می‌کنیم. در غیر این‌ صورت برای باورها هیچ‌ارزشی نیست و باور بدون عمل ارزشی ندارد. به قول اساتید و بزرگان کنگره‌60 قدرت و توانایی در دانستن تنها نیست، عمل دانسته‌ها را زیبنده می‌سازد و به دل آنانی که خواستار و نیازمند کمک هستند می‌نشیند. علم بدون عمل علم نیست و یک توهم علم است.

رسیدن به تعادل تنها با جهان‌بینی و آموزش است؛ چون آموزش جایگاه ویژه‌ای برای کشف ندانسته‌ها دارد. خوشبختانه تجهیزات زیادی را کنگره در اختیار من گذاشته است که در هیچ‌کجای دنیا وجود ندارد از جمله سی‌دی‌ها، مجموعه نوشتارها و منابع کتاب‌ها که اقیانوسی از علم در آن‌ها وجود دارد و می‌تواند سخت‌ترین گره‌ها را باز کند؛ وقتی به دیدگاهی که در گذشته داشتم فکر می‌کنم باعث تعجب من می‌شود که چقدر نادان و جاهل بودم، همه چیز را برعکس می‌دیدم، چقدر تفکرات من غلط و مخرب بود و همه را‌ به غیر از خودم مقصر می‌دانستم. از این دستورجلسه چنین استنباط می‌شود که در حل مشکل اعتیاد یا هر مشکلی، بالاترین نقش به عهده خود ما است، دیگران مقصر نیستند و به دنبال مقصر نگردید.

من انسان با اختیاری که داشتم دست به عملی زدم و امروز با شکست‌های پی‌درپی مواجه شدم. انسان باید وارد سراب نشود که سراب نادانی و جهل را بیشتر می‌کند و انتهای آن باتلاقی است که فرد را در خود فرو می‌برد. در باتلاق نیروهای منفی هستند که سکون را به‌وجود می‌آورند. شما در باتلاق نمی‌توانید درست تصمیم بگیرید و درون باتلاق حشرات وجود دارد. در صور پنهان، انسانی که حرکت نمی‌کند نیروهای منفی رشد می‌کند؛ وقتی حرکت می‌کنید نیروهای الهی به شما کمک می‌کند که تصاویر زیباتر، محبت، عشق و زیبایی‌های زندگی را ببینید.

به طبیعت نگاه کنید زیبایی‌های طبیعت را می‌بینید؟ کوهستان، رودخانه، نسیم باد، زیبایی باران، صدای پرندگان و ... ابرها با حرکت به‌وجود می‌آیند؛ اگر این زیبایی‌ها نباشد معکوس عمل می‌کند مثلاً اگر باران زیاد باشد سیل و تخریب به‌وجود می‌آورد. دقیقاً در انسان هم این شگفتی‌ها وجود دارد؛ پس به خویشتن خویش باید توجه کرد. وادی سوم این پیام را می‌دهد که ما برای خود آغازی تازه داریم. آغازی که ما را به سلامتی‌ آرامش و صلح می‌رساند. یادمان نرود همه چیز از درون ما شروع می‌شود و انسان می‌تواند سخت‌ترین مانع را با تفکر از سر راه خود بردارد و این مانع با صبر و زمان می‌تواند تغییر پیدا کند و کوچک شوند، آن‌وقت با یک حرکت از بین خواهد رفت.

هر انسانی باید شرایط مساعدی را با سعی و تلاش خود به آن‌چه برداشت، دريافت و احساس می‌کند به‌وجود آورد. راهنما انگشت‌ اشاره است و راه راست را نشان می‌دهد، رهجو باید جوینده راه باشد. همسفران هم باید حضورشان منوط به حضور مسافران نباشد؛ اگر مسافر آن‌ها به کنگره نیامدند نباید حضورشان کمرنگ شود؛ چون همسفر برای خودش می‌آید و تلاش می‌کند؛ پس نباید منت بر سر مسافر خود بگذارد. تمام اعمال ما توجه به یک‌پارچه ساختن جسم، روح و روان ما دارد که باید سالم باشد و این مهم فقط با آموزش جهان‌بینی درست می‌شود. زمانی‌که جهان‌بینی ما از تعادل لازم برخوردار است نگاه ما به خودمان، به زندگی صحیح و  قوانین آن و به هستی ارزش پیدا می‌کند و با عملی و کاربردی کردن آموزش‌ها، نتایج خوب آن‌ در تمام سطوح زندگی قابل حس و دیدن است؛ یعنی آن‌چه که آموخته‌ایم را عمل می‌کنیم در غیر این‌صورت برای باورها هیچ‌ارزشی نیست، باور بدون اعتقاد و بدون عمل ارزشی ندارد.

با گذر از وادی دوم افرادی که احساس پوچی و ناامیدی می‌کردند با حرکت کردن آماده خروج از تاریکی می‌شوند؛ اگر در این مقطع متوقف شوند در ناامیدی فرو خواهند رفت. وادی سوم برای کسانی صحبت می‌کند که با امید از وادی دوم به وادی سوم می‌رسند در واقع مشکلات را باید از درون حل کنند؛ وقتی مشکل به‌خوبی حل شود جهان درون، افکار و اندیشه ما تبدیل به یک شهر آباد می‌شود و می‌توانیم انسان متعالی شویم و به طرف نیروهای بیشتری قدم برداریم. ما به دلایلی سال‌ها راه خود را گم کرده بودیم و کنگره آدرس ما را به خودمان داد و خود را پیدا کردیم تا خللی را به خود وارد نکنیم؛ چون توانایی‌های ما توسط نیروهای منفی دزدیده شده بود و آن‌ها را پس گرفتیم؛ بنابراین بدون آموزش، سعی، تلاش و آموزش جهان‌بینی امکان پذیر نیست و ساختار آن باید ایجاد شود.

در هر کجا نوری دیدیم؛ باید به طرف آن برویم تا به منبع روشنایی یرسیم. هر کجا نقطه مثبتی است؛ باید از آن استفاده کنیم؛ چون از ذرات جرقه می‌شود به روشنایی وسیعی، دانایی، علم و دانش رسید و همه‌ چیز دست خودمان و واضح و مشخص است‌ و این نشانه‌ها در کتاب خدا و خلقت خداوند به روشنی پیدا است‌ که هیچ.کدام از ما به هیچ‌ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. این جمله ممکن است چندین معنی داشته باشد و این نیست که یک معنی داشته باشد؛ باید خوب روی این پیام تمرکز کرد. بهترین کار این است به ذهن خود بروید تصاویر آن در ذهن شما ظهور و پیدا خواهد شد و ممکن است در جهت مثبت یا منفی باشد و این اثر چشمه‌هایی هستند که می‌توانند به بحر برسند.

ما باید بدانیم همه‌ چیز جسم، روح و نفس هستیم. اعمال و حرکت ما به طرف ارزش‌ها یا ضدارزش‌ها نشان‌دهنده وضعیت ما است؛ باید به این نقطه برسیم، درون و بیرون خودمان را با هم یکی کنیم و باید دانست ما در این جهان هستی تنها و بدون پشتیبان نیستیم، نیروی عظیمی به‌نام قدرت مطلق وجود دارد و به ما یاری می‌رساند؛ ولی شرط اول دوری کردن از ضدارزش‌ها، پرداختن به ارزش‌ها و در مسیر صراط مستقیم حرکت کردن است. یادآوری می‌کنم برای همسفران تا زمانی‌که مصرف‌کننده به این باور نرسد که بار مسئولیت اعتیاد و درمان آن بر دوش خودش است، اعتماد به نفس لازم برای عبور از این گذرگاه سخت را به‌دست نخواهد آورد. اعتیاد درمانگر ندارد و درمانگر اعتیاد خود فرد مصرف‌کننده است. اعتیاد راهنما دارد که فقط راهنمایی می‌کند. همان‌طور که بار خماری را هیچ‌کس نمی‌تواند از روی دوش او بردارد، کسی هم نمی‌تواند بار مشکلات او را بر دوش بگیرد نه راهنما نه هیچ‌کس و این بار را فقط خود فرد مصرف‌کننده حمل می‌کند تا از سنگینی آن خسته شود و در نهایت به‌تدریج خودش آن را بر زمین بگذارد، این تاوان باید پرداخته شود و مسئولیت این کار به‌عهده خود فرد است.

همسفر تنها برای خودش می‌آید تا تغییر کند و به حال‌خوش برسد. هیچ‌کس مسئول حال بد او نیست جز خودش، مشکلات را به‌عنوان باز پرداخت بدهی خود باید بپذیریم، خودمان مسئله را با تفکر حل نمائیم که سعی و تلاش خود انسان ذهن را آرام می‌کند؛ باید تک‌تک نقاب‌ها را کنار بزنیم و به خودمان بنگریم و با واقعیت‌ها روبرو شویم. انسان مالک هیچ‌چیزی نیست؛ مگر آن عملی که انجام می‌دهد و تنها آن‌ را دارا است. تاثیر ای وادی زیبا پر از درک و مفهوم روی من باعث شد تا کمک کند در هر جايگاهی که قرار گرفتم مسئولیت‌پذیری را با کمال دقت به‌عهده بگیرم و آن مسئولیت را با تفکر انجام دهم. سپاسگزارم از پروردگارم که من را با کنگره‌60 آشنا کرد تا بیاموزم آن‌چه را که نمی‌دانم.

نویسنده: راهنمای تازه‌واردین همسفر صدیقه
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .