English Version
This Site Is Available In English

من به این دنیا آمده‌ام که را‌ه‌حل باز کردن گره‌های زندگی خود را بیاموزم

من به این دنیا آمده‌ام که را‌ه‌حل باز کردن گره‌های زندگی خود را بیاموزم

همسفر رضوان؛

من به این دنیا آمده‌ام که راه‌حل باز کردن گره‌های زندگی خود را بیاموزم، خداوند به اندازه توان هر فردی به او سختی می‌دهد تا چگونگی حل آن را یاد بگیرد و زمانی که از آن مشکل فائق آمد، اتفاق‌های بعدی سر راه او قرار می‌گیرند تا به لطف خداوند قوی‌تر شود.

این لطف خداوند است و طبق برنامه‌ای که برای هر شخصی مد نظر دارد تا از او یک فرد قوی‌تر، با تجربه‌تر بسازد و در معضلات زندگی با تجربه کسب کردن متوجه می‌شود که هیچ کسی نمی‌تواند برای حال بد او کاری انجام دهد و آموزش می‌گیرد که خود باید مرهم زخم‌های خویش باشد؛ اگر مشکلی وجود دارد هیچ داد‌‌رسی نیست جز خود شخص که باید تمام سعی خود را بکند و نتیجه آن مهم نیست.

در زندگی هیچ تلاش صحیحی گم نمی‌شود و در کتاب‌‌آسمانی مسلمانان آمده است در روز‌ قیامت، هیچ نفسی بار نفس دیگر را به دوش نمی‌کشد که گویای این موضوع می‌‌باشد؛ اگر کسی دچار مشکلات مالی، روحی، روانی یا جسمی شد، علت آن ریشه در گذشته دارد که درست عمل نکرده‌ است؛ زیرا اوضاع و احوال کنونی او بذر‌هایی هستند که در گذشته کاشته است، چه خوب یا بد باشد اینک باید آن را برداشت کند.

من می‌دانم که باغبان زندگی خود هستم، برای هر مشکل و مسئله باید پارامتر زمان را در نظر بگیرم مانند؛ درمان‌اعتیاد که باید زمان خود را طی کند یا هر مشکل دیگری فرقی نمی‌کند مهم این است که باید زمان و دوره خود را بگذروند در این راه مهم‌ترین اصل، پذیرفتن مشکل و بعد دنبال راه حل آن بودن می‌باشد، در ادامه باید آرام‌آرام به حل آن بپردازم و همواره مراقب نیرو‌های بازدارنده باشم که به بهترین شکل ممکن وارد افکار و اندیشه می‌شوند و می‌خواهند با القاء‌‌های منفی من را از مسیر خود باز دارند.

مشکلات همیشه وجود دارند؛ اما مهم تفسیر من از آن‌ها است، تفسیر منفی دردی را دوا نمی‌کند؛ بلکه خود را به عمق ظلمات هدایت می‌کند که در جایی خواندم، کودک چه زمانی آرام می‌گیرد؟ زمانی که گهواره‌اش به حرکت در می‌آید و بی‌‌قراری می‌‌کند، گویای این موضوع می‌باشد همواره اطراف من نا‌آرام است؛ اما خود آرام هستم و اینجاست که در طوفان‌های زندگی، یک نا‌خدای کار کشته می‌شویم.

همسفر سمیه ( آ )؛

در گذشته وقتی دچار مشکل می‌شدم، همواره از خود می‌پرسیدم که چرا این بحران برای من ایجاد شده است!
از خداوند و انسان‌های دیگر گله‌مند بودم، همه را مقصر می‌دانستم و هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم که خود با عملکرد اشتباه باعث به‌ وجود آمدن این بحران‌ها شده‌ام و متوجه نبودم که بذر اشتباه کاشته‌ام؛ جو کاشته بودم و توقع داشتم گندم برداشت کنم.

در کنگره‌۶۰ آموختم؛ اولین گام برای حل مشکلات، پذیرش است؛ باید بپذیرم که اشتباهاتی در گذشته مرتکب شده‌ام، باعث ایجاد مشکل در زمان حال شده، قبول کنم که تنها من باید به دنبال راه‌حل باشم و همان‌طور که ذره‌ذره آن‌ها را بوجود آورده‌ام با آرامش در حل آن‌ها بکوشم.

وقتی قبول کنم که جز من هیچ‌کس مقصر نیست؛ راحت‌تر می‌توانم با برنامه‌ریزی از بحران‌ها عبور کنم و از کسی توقع حل مشکل را نداشته باشم.

ابتدا باید آموزش ببینم و آگاهی‌ خود را افزایش دهم سپس بهترین راه را انتخاب نمایم و در مسیر درست حرکت کنم تا به نتیجه دلخواه برسم. در این راه می‌توانم از مشورت و راهنمایی دیگران استفاده نمایم و تا رسیدن به هدف دست از تلاش بر ندارم.

همسفر اکرم ( ا )؛

وادی سوم می‌گوید؛ « باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند».
اصولاً انسان‌ها در تفکر خود دچار مشکل هستند، من تا قبل از آمدن‌ به کنگره تفکر کردن را بلد نبودم، زیاد فکر می‌کردم؛ ولی اصلاً درست فکر کردن را بلد نبودم در اصل نمی‌دانستم باید به چه چیزی فکر کنم به چه چیزی فکر نکنم.

در وادی اول یاد گرفتم؛ زیاد فکر کردن اصلاً لازم نیست؛ باید یاد بگیرم که چطور فکر کنم و در ذهن برای چیزهای مهم تمرکز کنم؛ زیرا شلوغی ذهن باعث می‌شود که از تفکر و تصمیم درست دور بشوم چرا‌که فقط باعث شلوغی ذهن من می‌شود و اینطوری کاری را از پیش نمی‌برم.

وادی دوم به من آموزش داد که خود را دوست داشته باشم؛ چون انسان با ارزشی هستم، در گذشته فقط فکر من متمرکز بر نداشته‌هایم بود و با مشکلاتی که داشتم خود را فراموش کرده بودم و این یعنی ناسپاسی، یاد گرفته بودم که نیمه خالی لیوان را فقط ببینم؛ ولی این وادی به من یاد داد که همیشه نیمه پر‌لیوان را ببینم و این‌که ارزشمند هستم.

خداوند انسان را آفریده و رسالتی بر عهده‌ او گذاشته است پس باید آن را پیدا کند و برای آن تلاش کند، وقتی هم که در صراط‌مستقیم باشد و از ضد‌‌ارزش‌ها دوری کند؛ قطعاً خداوند هم به او یاری می‌رساند و راه همیشه هموار می‌شود.

مهم‌ترین آموزشی که گرفتم این بود که وجود تاریکی‌ها و مشکلات به فرموده آقای مهندس حسین دژاکام: «مشکلات لعنت خداوند نیست بلکه رحمت خداوند است» اگر برای من مشکلی به وجود آمد؛ باید ببینم چه چیزی را می‌خواهد به من آموزش بدهد اگر تاریکی‌ها نباشند، وجود روشنایی را نمی‌‌توانم درک کنم، اگر قرار باشد همه چیز در امن و امان باشد، فکر نمی‌کنم و کند‌و‌کاوی در کار نیست پس تکامل پیدا نمی‌کنم باعث می‌شود زندگی یکنواخت و پوچ شود.

وادی سوم به من می‌گوید؛ من می‌توانم از دیگران کمک و مشورت بگیرم؛ ولی در آخر باید خود مسئولیت کار‌‌ها را بر عهده بگیرم، در نهایت فکر و تصمیم آخر با من است، هیچ‌کس به اندازه شخص من بر احوال خود واقف نیست و این را درک کنم که به این حیات آمده‌ام تا روش حل مشکلات را بیاموزم؛ بنابراین باید با تفکر، تلاش و امیدواری برای پیدا کردن کلید مسائل غیر قابل حل کوشش کنم تا کلید آن مسئله را پیدا کنم پس من در این‌جا برای خود مثلثی ترسیم می‌کنم که یک ضلع آن؛ درست فکر کردن است، ضلع دوم؛ ارزشمند بودن و به خود و به توانایی‌هایی که دارم ایمان داشتن و ضلع سوم؛ این‌که تمام مسئولیت‌های خود را بپذیرم و آن‌ها را به خداوند و دیگران واگذار نکنم.

تهیه‌گزارش و تایپ: همسفر رضوان، همسفر سمیه ( ۱ )، همسفر‌اکرم ( ا ) (لژیون سردار)
رابط‌خبری: همسفر مهسا (لژیون سردار)
ویراستار و تنظیم‌کننده: همسفر محدثه (دبیر سایت)
ارسال‌کننده: همسفر فاطمه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی امیر اراک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .