English Version
This Site Is Available In English

وادی باور و خودشناسی

وادی باور و خودشناسی

همسفر رویا:
تأثیر وادی سوم بر روی من این نکته را گوشزد کرد که هر کسی به درون خویش واقف است؛ پس به‌ راحتی می‌تواند مشکلات را شناسایی و به حل آن فائق آید. در این وادی متوجه شدم که مشکل من درونی است، پس حل آن هم درونی است چون من به درون خودم اشراف بیشتری دارم، برای همین است که کمبودها، نیازها و خواسته‌های خودم را می‌دانم و از آن‌ها آگاهی دارم پس در نتیجه، حل تمام این مسائل بر عهده شخص شخیص خود من است. دردها و رنج‌های من نشان‌دهنده‌ی ناخالصی‌های درون من است؛ پس با آموختن و فرا گرفتن جهان‌بینی که ابزارهای رشد و درآمدن از تاریکی هستند در کنگره آموختم و فهمیدم  هیچ‌کس به‌ اندازه‌ی خود فرد نمی‌تواند به خودش فکر کند پس باید روزنه‌ای درون شهر وجودی ایجاد کرد، روشنایی را به درون دعوت کرد تا تاریکی بیرون برود. امیدوارم در این مسیر همه عزیزانی که به هر نوعی در تاریکی وجودشان اسیر شده‌اند، به نور الهی وصل شوند.
همسفر مریم:
آموختیم که با تفکر ساختارها آغاز می‌شود؛ خداوند ما را به گونه‌ای آفریده است که برای زندگی خود برنامه‌ریزی داشته باشیم و برای برنامه‌ها باید تفکر داشته باشیم. آموختیم که هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته و هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم. در وادی سوم می‌آموزیم که هیچ موجودی به‌اندازه‌ی خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. بعضی از انسان‌ها بر این باور هستند که کارهایشان را باید دیگران انجام دهند و نیازمند به دیگران هستند و اعتقادی به خود ندارند و اشتباه خود را به عهده نمی‌گیرند و به گردن دیگران می‌اندازند؛ این انسان‌ها همیشه مشکل دارند. انسان باید توانایی و مسئولیت اشتباه خود را بپذیرد، ما باید خود کلید مسیر اصلی راه خود را بیابیم یعنی مشکل خود را خودمان حل کنیم. انسان اگر خود جستجو نکند، حتی اگر با همه‌ی کاوشگران ماهر هم همنشین باشد، به موضوع واقعی نمی‌رسد. مثلاً اگر با شاعران نشست داشته باشیم، شاعر نمی‌شویم مگر آنکه خودمان اقدام به شعر گفتن کنیم پس برای حل مشکلات خود، بالاترین نقش بر عهده‌ی خود ما است و اگر تصور کنیم که دیگران باید مشکلات ما را حل کنند، سخت در اشتباه هستیم. البته خانواده و اطرافیان به ما کمک می‌کنند ولی مسئولیت اصلی به عهده‌ی خودمان است اگر دچار مشکلات جسمی، روحی، روانی، عاطفی و اقتصادی و... هستیم، مفهوم آن این است که در گذشته درست عمل نکرده‌ایم و دانسته یا ندانسته مرتکب اشتباه شده‌ایم بعضی از مشکلاتی که امروزه با آن‌ها دست‌به‌گریبان هستیم، هیچ نقشی در به وجود آوردن آن‌ها نداشتیم مثل: بیماری‌های ژنتیکی که گاهی اوقات می‌گوییم این شانس ما است یا مقصر پدر و مادرمان هستند که ما را معلول به دنیا آورده‌اند و... در اینجا است که یا باید در جای خود بمانیم، بسوزیم و بسازیم تا خداوند یا شخص دیگری پیدا شود و مشکل ما را حل کند، یا خود اقدام به حل مشکل خود نماییم. برای خروج از مشکلات و حرکت به سوی آسایش و آرامش، باید نیروهای خود و همچنین نیروهای تخریبی و بازدارنده را کاملاً بشناسیم و بدانیم که شیطان به زیباترین شکل ممکن و گاهی کاملاً به شکل دلسوزانه وارد افکار ما می‌شود تا گوهر جان انسان را شکار نماید و از ما ویرانه‌ای بسازد.
همسفر صونا:
در وادی سوم باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. ممکن است ما مشکلات متعدد روحی، روانی، عاطفی و اقتصادی داشته باشیم. حالا باید بدانیم چه کار کنیم؟ یکی این که در جای خود بنشینیم، بسوزیم و بسازیم تا خداوند مشکل ما را حل کند؛ یا باید بنشینیم و دعا، گریه و زاری کنیم تا مشکل ما حل شود وقتی هم که جواب نگرفتیم کفر و ناسزا بگوییم، وقتی بدانیم که هیچ کس نمی‌تواند به ما کمک کند و حل مشکل در دست خودمان است اقدام کنیم و به صورت تدریجی آن را حل کنیم و هرگز امید خود را از دست ندهیم حالا اگر می‌خواهیم برای حل مشکل خود حرکت کنیم باید نیروی تخریبی و بازدارنده را بشناسیم و باید بدانیم که شیطان به زیباترین شکل ممکن و گاهی به صورت دلسوزانه وارد افکار و اندیشه ما می‌شود و باید کلید در را خودمان پیدا کنیم یعنی خود ما با تفکر راه خودمان را پیدا کنیم؛ ما از هر دری که می‌خواهیم وارد شویم باید کلید آن را داشته باشیم تا به راحتی در باز شود ما باید بدانیم که همه چیز در دست خودمان است و هر کاری را که بخواهیم مسئولیت‌هایش را به عهده دیگران بگذاریم و یا بخواهیم دیگران برای ما حل کنند همیشه درگیری و بدبختی به همراه دارد و ما باید تمامی مسئولیت‌های خودمان را بپذیریم، ما به این حیات آمده‌ایم تا روش حل مشکل را یاد بگیریم بنابراین باید با تفکر، سعی و تلاش و امیدواری برای پیدا کردن راه حل تلاش کنیم؛ اگر هر مشکلی در زندگیم دارم باید به دنبال راه حل باشم تا نیروهای الهی هم کمکم کنند و باید بدانم اگر در مسیر صراط مستقیم باشم، خداوند یاریم می‌کند.
همسفر مرضیه:
در وادی سوم که، وادی باور و خودشناسی است می‌گوید: باید دانست، هیچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. با شروع زندگی در این وادی ما به سلامتی، صلح و آرامش و آسایش می‌رسیم همانطور که می‌دانیم در کنگره مثلث درمان شامل سه ضلع جسم، روان، و جهان بینی است که برای اینکه شخص به تعادل و درمان برسد باید هر سه ضلع به تعادل برسد و در حل مشکل خودمان بالاترین نقش بر عهده خود ما می‌باشد و اگر ما فکر کنیم که بایستی دیگران بیایند و مشکل یا مشکلات ما را حل کنند بسیار در اشتباه هستیم. نقش اول مسئولیت‌ها و یا وظیفه حل مشکلات بر عهده خود ما است؛ اگر امروز ما دچار مشکلات زیادی هستیم به خاطر این است که در گذشته درست عمل نکرده‌ایم. دانسته یا ندانسته مرتکب اشتباه شده‌ایم. حال باید چه کنیم؟ آیا می‌توانیم بگوییم که این سرنوشت ما است و خداوند برای ما اینگونه رقم زده است؟ یا بگوییم شانس ما است یا طبیعت؟ برای ما این گونه خواسته یا تقصیر پدر و مادر من است یا تقصیر زمین و آسمان است به هر حال تقدیر دو راه در مقابل ما قرار می‌دهد؛ یکی آنکه در جای خود بنشینیم و بسوزیم و بسازیم تا خداوند یا شخص دیگری مشکل ما حل کند یا بدانیم و آگاه باشیم که هیچ موجودی به میزان خود انسان به حل مشکلات خود نمی‌تواند کمک کند حال برای خروج از مشکلات بایستی نیروهای خود را و نیروهای تخریبی و بازدارنده را کاملا بشناسیم که شیطان با کشش نیروهای منفی در همه جا ما را احاطه می‌کنند و دائماً در حال القا پیام‌های منفی به ما می‌باشند و ما با دشمن بسیار نیرومندی مواجه هستیم. با مسائل به صورت منفی برخورد کردن هیچ دردی را از ما نمی کاهد و ما را هر روز بیشتر به عمق ظلمات و یا باتلاق هدایت می‌نماید؛ ما باید تا لحظه مرگ تلاش خود را از دست ندهیم و با امیدواری و سربلندی تمام نگاه کنیم و سدها و موانع را از میان برداریم، به هر حال از این وادی نتیجه می‌گیریم که: کلیه مسئولیت کار و زندگی و مشکلا‌ت را خودمان بپذیریم، سختی‌های آن را با دل و جان بپذیریم، با تمام توان مسائل را با تفکر و تدبیر حل کنیم و سعی کنیم با انسان‌های صالح مشورت کنیم ولی تصمیم نهایی را بایستی خودمان بگیریم.
همسفر فریده:
باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان،به خویشتن خویش فکر نمی کند، ما باید بدانیم که همه چیز به دست خودمان است؛ هر کس که بخواهد مسئولیت هایش را به عهده ی دیگران بگذارد و یا دیگران برای او حل کنند، همیشه درگیر و بدبخت است، ما باید توانایی و مسئولیت خودمان را بپذیریم حالا که به این وادی وارد شدیم می خواهیم یک آغاز تازه ای را شروع کنیم، آغازی که ما را به آرامش صلح سلامتی و آسایش برساند ما در کنگره چیزی را یاد نمی‌گیریم که به درد ما نخورد، هر چیزی که ما یاد می‌گیریم باید به درد ما بخورد؛ ما باید با نگاه کردن به طبیعت از آن درس بگیریم. تمام بزرگان از طبیعت درس می‌گیرند. در تمام مسائل از طبیعت الگوبرداری می شود. مثلاً: هواپیما با دیدن پرندگان اختراع شد باید کلید مسیر اصلی راه خودمان را پیدا کنیم یعنی خود ما باید تفکر راه خودمان را پیدا کنیم زیرا این کلید به عنوان باز کردن و گشودن هر مشکلی استفاده میشود.
همسفر ستاره:
به نظر من این وادی بسیار تامل بر انگیز است و مسئله را باز و روشن می سازد، قبل از هر چیز این را می دانم که یک انسان قبل از هر چیزی و هر کسی خودش را می‌شناسد و از نیازهای خودش اطلاع دارد پس فقط خودش است که به خویشتن فکر می کند حال این یعنی چه؟ یعنی اگر در زندگی دچار مشکل شدیم، این را بدانیم که خود کردیم و بیخودی گردن دیگران نیندازیم و این نکته بسیار مهم است که بار مسئولیت های خویشتن، فقط و فقط بر دوش خودمان است گاهی برای من ستاره پیش می آید مثلا غذایی می پزم که بی مزه شده است و به زمین و زمان بد و بیراه می گویم که اگر اینجوری می شد، بی مزه نمی شد، اگر اونجوری می شد، شور نمی شد و ... در صورتی که خود من آن روز حوصله‌ی آشپزی کردن را نداشتم و باعث بی مزه شدن غذای من شد پس بار مسئولیت کار من بر عهده خودم است. من ستاره، برای آموختن به این کره خاکی پا نهادم پس باید تلاش و کوشش کنم و آگاهی خود را بالا ببرم تا بتوانم مشکلاتم را خودم حل نمایم. انسان، با آموزش دیدن می تواند مشکلاتش را حل کند گاهی اوقات بعضی مشکلات از گذشته تا به امروز با من می ماند اما دلیل بر آن نمی شود که بنشینم و غصه گذشته را بخورم، باید حس درون من بیدار شود، آموزش ببینم تا بتوانم مشکلم را خودم حل کنم. در نهایت، خوشحالم که با کنگره‌۶۰ آشنا شدم و می توانم آموزش بگیرم.
همسفر مهری:
در ابتدای وادی سوم از کلمه تأکیدی "باید" استفاده شده که نشان دهنده اهمیت موضوع می باشد. وقتی می گوید باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی کند، در همین جمله به انسان یاد آوری می کند که به تو قدرت تفکر و عقل عطا کردیم تا بتوانی مشکلاتی را که در طول حیات برای خود ایجاد می‌کنی را مرحله به مرحله رمز گشایی کنی و گره هایی که در مسیر زندگیت قرار گرفته را با تدبیر خود و مشورت با صاحب نظران باز کنی تا بتوانی در زمین آسوده به حیات ادامه دهی و با دریافت علم بر دانش خود بیفزایی تا بتوانی به تکامل برسی. رسالت هر کس طبق فرمان و از روز ازل برایش تعریف شده است و آنگاه زمین به عنوان مهد در اختیارش قرار داده شده است و قوانین الهی برایش قرائت شده است اما از آن‌جایی که انسان نسبت به آفریدگار خودش ناسپاس است، با عدول از قوانین حقیقی، نقض فرمان می کند و با اعمال نادرست جهنمی جاری برای خود مهیا می کند و آنگاه که به اعماق ناامنی ها فرو رفت به هر طرف دست دراز می کند تا بلکه امدادی به وقوع بپیوندد؛ این در حالی است که خداوند حجت را بر او تمام کرده است و تاکید می کند هیچ کس در حل مشکلاتی که با دست خود فراهم نمودی بر خود تو ارجح نیست و تا حرکت نکنی راه را نخواهی یافت.
همسفر فاطمه:
در وادی سوم باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. من الان که به این وادی نگاه می‌کنم می‌بینم جناب مهندس با چه تدبیری این وادی‌ها را برای آموزش ما به ترتیب آورده است. در وادی اول با تفکر ساختارها غاز می‌شود، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال است، آموزش دیدم برای هر کاری در ابتدا نتیجه درستی در ارتباط با چیزهایی که با آن روبرو می‌شوم بگیرم. در وادی دوم هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم و حیات نمی‌گذارد، آموزش دیدم به ارزش وجودی تمام مخلوقات جهان پی بردن و احترام گذاشتن به تمام مخلوقات جهان و پی بردن به ارزش وجودی خودم. حال که به وادی سوم می‌رسیم باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. واقعاً با تمام وجودم می‌گویم یکی از بزرگترین و واقع بینانه‌ترین مسائل زندگی انسان این است که قبول کند هیچکس به اندازه خودش به خودش فکر نمی‌کند. من آموزش دیدم که وقتی با مشکلی روبرو می‌شوم به جای اینکه بخواهم مشکل را با دیگران مطرح کنم و مشکل خودم را بزرگ جلوه بدهم و به جای اینکه به دنبال راه حل بگردم با مطرح کردن آن مشکل فقط آن را بزرگ و بزرگتر می‌کنم. باید در هنگامی که رسیدم به وادی سوم یاد بگیرم که صبر کنم و فکر کنم چه کار می‌توانم برای حل مشکلم انجام بدهم چون فقط خودم هستم که به تمام وجه زندگی خودم آگاهم و با کسب آگاهی و تفکر می‌توانم بهترین تصمیم را در مورد زندگی خودم بگیرم و توقع خودم را از دیگران بردارم و با آرامش و آسایش بیشتری زندگی کنم و در جهت کسب حال خوش تلاش کنم. تک تک وادی‌ها به ما درست زندگی کردن را در آسایش و آرامش آموزش می‌دهد. من با تمام وجود از جناب مهندس متشکرم برای اینکه به من آموزش داد که چگونه زندگی کنم تا در صلح و آرامش باشم.

همسفر سوسن:
در این وادی جناب مهندس به وضوح بیان میکنند که مسئولیت همه ی کارها با خود ما است و هیچ کس نمی‌تواند آن گونه که ما به فکر خودمان هستیم به فکر ما باشد و یا مسئولیت زندگی ما را برعهده بگیرد، تا زمانی که ما دیگران را مقصر بدانیم نمی توانیم راه درست را پیدا کنیم و مشکلاتمان را حل کنیم؛ ما باید به این نتیجه برسیم که هر آنچه که امروز برداشت می کنیم حاصل چیزهایی است که دیروز کاشته ایم و برای رسیدن به حال خوب و آرامش باید به درون خود سفر کنیم و با شناخت درست از درونیات خودمان، با نیروهای بازدارنده و انرژی‌های منفی درون خود مقابله کنیم. گاهی همین نیروهای بازدارنده آنقدر ما را تحت فشار قرار می دهند که ناامید شویم و همه چیز را رها کنیم، ما با آموزش‌های کنگره و حرکت کردن در مسیر درست باید راه مبارزه با این نیروها را بیاموزیم. انسان اگر در زندگی حس ها را به خوبی دریافت کند، می تواند مسیر درست را در زندگی پیدا کند و وقتی در آن مسیر قرار گرفت آن زمان است که آموزش ها را بهتر فرا می گیرد و می تواند مشکلات و مسائل زندگی اش را به نحو احسنت برطرف کند. مسئولیت زندگی و مشکلات هر انسانی به عهده خودش است و اگر انسان همین موضوع را به خوبی فرا گیرد، به خوبی از عهده خیلی چیزها بر می آید.
همسفر مهلا:
باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند، این جمله بیانگر اهمیت خودآگاهی و تلاش فردی است و می‌بایست با تفکر راه خود را پیدا کرد؛ ما میدانیم که انسان اگر خود به کاوش نپردازد حتی اگر با تمام کاوشگران همنشین باشد، باز به موضوع حقیقی نمی رسد. باید دانست در حل مشکلات خودمان، بالاترین نقش بر عهده خودمان است و باید بیشترین تفکر را داشته باشیم و مسئولیت حل بحران های زندگی ما بر عهده هیچ شخصی نیست؛ زیرا ما به این حیات آمده ایم تا حل مشکلات را بیاموزیم. مشکلات و رنج هایی که در حال حاضر در زندگی‌مان وجود دارند بیان کننده این هستند که من در گذشته درست عمل نکردم و دانسته یا ندانسته مرتکب اشتباهی شدم و نشان‌دهنده‌ی این است که ما باید از تجربیات خود بیاموزیم و برای بهبود وضعیت فعلی‌مان تلاش کنیم. خودآگاهی و تفکر عمیق، کلیدهایی برای بهبود کیفیت زندگی‌مان هستند و باید همواره در جستجوی پاسخ‌های درونی خود باشیم. در آخر، هیچ وقت در سطح کره زمین کسی پیدا نمی شود که به اندازه خویش به خویشتن فکر کند.

همسفر عفت:
هیچ موجودی به اندازه خود به خویشتن خویش فکر نمی کند پس باید سعی کنیم توقع خودمان را از دیگران کم کنیم و اگر مشکلی داریم نباید صبر کنیم تا کسی بیاید و مشکلمان را حل کند و مشکل ما را مشکل خودشان بدانند و دیگران را مقصر مشکل خودمان ندانیم البته که همراهی و کمک خانواده و دیگران در رفع گرفتاری ما صحیح می‌تواند باشد ولی باید به تلاش و توانایی های خود ایمان داشته باشیم و نیرو های مخرب را شناسایی کنیم و این مشکلات است که ما را از خودمان دور کرده است؛ ما همواره سعی می کنیم که این مشکلات را از بین ببریم و خویشتن خویش را فراموش کردیم در حالی که اول باید به خودمان فکر کنیم و بدانیم چه هدفی در زندگی داریم؛ ما باید در اول از همه فکرمان را درست کنیم و اجازه دهیم آرام آرام حس در درون ما بیدار گردد، در حقیقت حس خود را شناسایی کنیم تا راه آموزش هم برایمان باز شود و در کنگره این مسئله به خوبی مطرح می شود؛ ما در این مکان حس هایمان بیدار می‌شود و آموزش می بینیم و مسیر درست را پیدا می کنیم و درونش قرار می گیریم که البته بعد از آن به خودمان بستگی دارد که چگونه از آموزش ها در زندگی مان استفاده کنیم. به امید روزی که همه ما انسان ها به آرامش و بینش برسیم.

همسفر مهناز:
کل وادی‌ها از قوانین هستی صحبت می کند و اگر بتوانیم این قوانین را یک به یک رعایت و در نهایت اجرا کنیم می‌توانیم به معنای واقعی زیستن پی ببریم؛ یکی از مهمترین قوانین در کنگره ۶۰ تفکر کردن و به اجرا در آوردن ساختارها می باشد و در واقع ما در این بُعد از زندگی مسئولیت بزرگی را به عهده داریم و این مسئولیت و ماموریت فقط به عهده خودمان است و بس و تنها کسی که می تواند از سختی ها و آزمون ها عبور کند باز خودمان هستیم، همین سختی‌ها و مشکلات است که باعث رشد و ارتقاء خودمان می شود البته گاهی لازم است که با افراد آگاه و دانا در رابطه با مشکلات مشاوره هم داشته باشیم و از نظرات آنان نیز مطلع شویم ولی در کل باز تصمیم گیرنده نهایی خود ما هستیم بنابراین باید با تفکر، تلاش، صبوری و امید در هر لحظه به لحظه زندگیمان کوشا باشیم و بدانیم که اصلاً کی یا چی هستیم و فلسفه خلقت چیست و وظیفه ما در قبال این خلقت چیست؟ و با قرار گرفتن در مسیر آموزش و آگاهی بتوانیم به آن معرفت و بینش صحیح و هدف واقعی زندگی برسیم.

همسفر شهناز:
مشارکت در مورد وادی سوم: وادی‌ها همه پله به پله درس زندگی می دهند. وادی اول: با تفکر ساختارها آغاز می‌شود، ما باید برای زندگی خود برنامه ریزی و تفکر کنیم و تفکر مهمترین مسئله برای شروع هر کاری در زندگی است. وادی دوم می‌گوید که هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته است، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم؛ این وادی به ما نشان می دهد که ما حتی اگر خودمان فکر کنیم که کاری نمی توانیم انجام دهیم و کاری از دستمان بر نمی آید اما در حقیقت اینطور نیست و ما هر کدام جهت هدفی وارد این جهان خاکی شدیم و حتی یک برگ درخت هم بیهوده وارد این جهان خاکی نشده است. وادی سوم: باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی کند، در این وادی جمله با باید شروع می شود یعنی بایستی بدانیم که نمی گوید، شاید و ممکن نیست بلکه می‌گوید این یک قانون است که قطعاً باید آن را بدانیم که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی کند؛ حال چه چیزی را باید پذیرفت؟ توانایی هایش، مسئولیت خودش و کار خودش را  باید پذیرفت. انسان باید بپذیرد که اگر مشکلی در زندگی اش به وجود آمد، مسئولیتش به عهده خودش است و نباید گردن این و آن بیندازد، باید بپذیرد که مشکلات وجود دارند و به جای آنکه بنشیند و غصه بخورد، در پی رفع آن مشکلات بر آید و خودش را ذره ذره برای پذیرش حس ها آماده کند. انسان باید آموزش ببیند و در پی آن آموزش یاد بگیرد با مشکلات جهان پیرامون خود چگونه رفتار کند، ما با این وادی آغازی تازه داریم، آغازی که ما را به سلامتی و صلح، آرامش و آسایش برساند.

همسفر لیلا:
وادی ها از وادی اول که با تفکر آغاز می شود تا وادی سوم که باز هم بر اهمیت تفکر تاکید می کند. پیام کلیدی وجود دارد و آن این است که تفکر، پایه و اساس هر تغییری در زندگی ما است؛ اگر ما بتوانیم این وادی ها را به صورت کاربردی در زندگی خودمان اجرایی کنیم و قدم به قدم آن ها را پشت سر بگذاریم و در نهایت با رسیدن به چهاردهمین وادی به آرامش و آسایش نسبی دست پیدا خواهیم کرد، در این مسیر هیچ کس به اندازه خود ما نمی‌تواند به حل مشکلاتمان کمک کند حتی اگر کاوشگران، متخصصین و مشاوران مختلفی کنار ما باشند باز هم این خود ما هستیم که باید با تفکر، آموزش و عمل کردن به دانسته هایمان گره های زندگی را باز کنیم. بسیاری از مشکلات و رنج هایی که امروز با آن ها مواجه هستیم نتیجه انتخاب ها و عملکردهای گذشته ما است و همان طور که خودمان آن ها را به وجود آورده ایم باید با تلاش و حرکت خودمان نیز آن ها را حل کنیم. در آخر امر؛ امر اول اجرا می شود یعنی باید دانست که هیج موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی کند.

همسفر سیاره:
وادی سوم ما را مجاب می‌کند که به درون خود و به رفتارهای خودمان عقب‌گرد کنیم. قبل از حضورم‌ در کنگره و قبل از اینکه آگاهی کسب کنم همیشه اتفاقات و ناملایمات زندگی را به گردن سرنوشت و روزگار می‌انداختم ولی با خواندن مطالب وادی سوم پی به این بردم که خود ما به نوعی در بروز همه اتفاقات پیرامونمون دخیل هستیم؛ اگر درگیری بین من و کسی چه ذهنی و چه لفظی رخ بدهد من تراز خودم را می گیرم و با صداقت آن را مرور می کنم و یا برای راهنما به مشارکت می گذارم چون من برای تغییر قدم برداشته‌ام و نمی‌خواهم که مثل سابق بگویم حق با من است و من کامل هستم و رفتار من بدون نقص است که اگر اینطور بود زندگی من به اینجا ختم نمی شد که انقدر درمانده باشم پس من صادقانه مشارکت می‌کنم و راه حل درست را در زندگی‌ام پیاده می‌کنم و بقیه را رها می کنم؛ برای رسیدن به آرامش مسئولیت کارهای خودم را به دوش می کشم و دیگر به این باور رسیده‌ام که فقط خود من می تواند بزرگترین و مهمترین کمک را به خودم بکند چرا که هیچ کس به اندازه خود من از من شناخت ندارد حتی در خیلی از موارد و چالش‌های زندگی برای اینکه فرزندانم آسیب نبینند خودم را مسئول آنها دانسته‌ام و نگذاشتم آنها بیش از حد از مسائل اعتیاد مسافرم در زندگی رنج بکشند و در عین حال قوی بار بیایند، چرا که فرزندان من هم یکی از آن مواردی هستند که من مسئول به دنیا آمدنشان هستم و خودم هم پذیرفتم که با رفتار بیمار گونه ام فرد معتاد را جذب کردم در صورتی که قبلا همه چیز را به قسمت و سرنوشت ربط می دادم، امروز که پی به این مهم بردم چراغ خاموش حرکت می کنم و سعی می کنم افکار، گفتار و رفتارم را نیکو سازم تا اتفاقات نیکی برایم رقم بخورد. تجربه ای که من دارم د رارتباط با بیماری بود که به سراغم آمد همیشه بهش فکر می کردم و ازش فرار می کردم ولی آن را جذب کردم که در واقع خودم شوکه شدم اما امروز با آرامش با همین بیماری که همه از آن می‌ترسیم و فرار می کنیم مثل یک دوست رفتار می کنم، هر لحظه با آرامش دست براندامم کشیده و به تک تک سلول های بدنم عشق می‌دهم و از بند بند وجودم تشکر می کنم که مرا زنده نگه داشته‌اند چون می دانم این سلول ها هم مثل خود ما با حس و انرژی خوب حالشان خوب می شود.
تایپ و ویرایش: همسفر ستاره، راهنما همسفر شیدا(لژیون دوم)
ارسال: همسفر نرگس(نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی دکتر مسعود

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .